به نظر میرسد که سیاستگذاران و دست اندر کاران فرهنگی دولت، به پیروی از رئیسشان که در این سالها بارها به منتقدان خود هتاکی کرده است، شمشیر را برای منتقدان فرهنگی هم از رو بستهاند.
: شب گذشته لیست نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر اعلام شد. لیستی که انتقادات بسیاری را به همراه داشت و موجب بهت و حیرت منتقدان سینما، از تمام طیفها و سلایق سینمایی و سیاسی شد.
با توجه به لیست نامزدهای جشنواره، به نظر میرسد که سیاستگذاران و دست اندر کاران فرهنگی دولت، به پیروی از رئیسشان که در این سالها بارها به منتقدان خود هتاکی کرده است، شمشیر را برای منتقدان فرهنگی هم از رو بستهاند.
در این بین بیش از همه بایکوت عجیب فیلم «خروج»، آخرین اثر سینمایی ابراهیم حاتمیکیا، به چشم میآید. توقع میرفت این فیلم جنجالی که منتقدان و طرفداران بسیاری داشت و از فیلمهای پر سر و صدای جشنواره بود، بیش از این به چشم داوران بیاید؛ اما بایکوت سفت و سخت این فیلم، این شائبه را به وجود آورد که دستهای پنهانی در ارائهی لیست نامزدهای جشنواره و احتمالا در انتخاب برندههای سیمرغ در کار است.
فیلم حاتمی کیا غیر از رشتهی بهترین بازیگر نقش اول مرد (فرامرز قریبیان)، در بخشهای جنبی بهترین جلوههای ویژهی بصری، بهترین طراحی لباس، بهترین صداگذاری و بهترین چهرهپردازی نامزد دریافت سیمرغ بلورین است و از بخشهای اصلی بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی کنار گذاشته شده است.
در عوض نامزدی فیلمهای ضد ملیای مانند «تومان» در پنج رشته از جمله بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد؛ «سه کام حبس» در چهار رشته از جمله بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر مکمل زن؛ «قصیدهی گاو سفید» در دو رشتهی بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول زن، «مردن در آب مطهر» در دو رشتهی بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر نقش اول زن و فیلم «مغز استخوان» در رشتههای بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول مرد، نشان میدهد که سلیقهی داوران و مسئولین فرهنگی دولت، بیش از فیلمهای انتقادی ملی، به فیلمهای سیاهنمای ضدملی نزدیک است، آن هم در جشنوارهی ملی فیلم فجر!
قطعا «خروج» در دستهی بهترین فیلمهای حاتمیکیا قرار نمیگیرد و کسی با بسته شدن باب نقد موافق نیست، اما این فیلم حتی سوای بحثهای محتوایی، به لحاظ سینمایی هم از همهی فیلمهای ضدملی یاد شده کیلومترها جلوتر است. این که چنین فیلمهایی مورد توجه قرار میگیرند و به فیلمهایی مثل «خروج» بیتوجهی میشود، معنایش این است که دستاندرکاران فرهنگی دولت، حزب و گروه و دولت خود را حتی به منافع ملی ترجیح میدهند و هیچ بویی از عرق و غیرت ملی نبردهاند.
ریل گذاری در جهت ساخته شدن فیلمهای ضد ملی، ملی جا زدن فیلمهایی مثل «درخت گردو»، نامزد کردن تحریم کنندگان جشنواره مثل پیمان معادی در بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد و بایکوت فیلمهای انتقادی در سی و هشتمین جشنوارهی فیلم فجر، نشاندهندهی آن است که علاوه بر آن دسته سینماگران غربزده و سوداگر جوایز خارجی که نابلدیهای خود را پشت جنجالهای حول فیلمهای سیاهنمایشان پنهان میکنند، یک عزم داخلی هم در میان مدیران فرهنگی و هنری ایران در جهت ساختن فیلمهای ضد ملی وجود دارد.
این دوستان طرفدار فیلمهای نکبت زده، عقیم و بی قهرمانی هستند که مروج مهاجرت و توجیهگر تحریم باشند. سینمای مورد پسند آنها، با اعتراض واقعی و قهرمان مخالف است؛ آنها طرفدار مرثیهاند و اشک تمساح. آنها ضد قهرمانند. اتفاقا این ضد قهرمان بودنشان را با نادیده گرفتن نقش جواد عزتی در فیلم «شنای پروانه»، در این جشنواره هم نشان دادند؛ فیلمی که یک معضل اجتماعی را آسیبشناسی کرده بود و قهرمان داشت و احتمالا به همین دلیل جواد عزتی از بین نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول مرد کنار گذاشته شد.
البته عزتی در پی این حق خوری، جملهی کوتاهی در فضای مجازی منتشر کرد که میتواند حرف دل همهی فیلمها و فیلمسازان شریفی باشد که در این جشنواره نادیده گرفته شدند، او در اینستاگرام خود با انتشار عکسی از بازیاش در فیلم «شنای پروانه» نوشت: «کار خوبه خدا درست کنه… سلطان محمود خر کیه؟…»