سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / اشعار معارفی / سروده ی طنز و انتقادی

سروده ی طنز و انتقادی

باز باران با خرابی
با خطرهای فراوان
می شود دریا خیابان
هر کسی سویی شتابان

یادم آرد انتخابات
وعده های پوچ وخالی
کاهش سیلاب حل خشکسالی
بعد از آن هم ماست مالی
مانده بر جا مشکلات ریز گردی
سیل آمد دور خود باید بگردی
نیست جای امن در این زندگانی
دردهای جاودانی
ضعف سستی ناتوانی
روی هر موجی سواری
حزب بازی رانت خواری
تندر طوفنده غران
کوچه های غرق باران

فاضلاب شهر جاری
توی آن دهها سواری
نرم ونازک چست وچابک
کودکی ده ساله در آن
دور می گرد زخانه
توی سرمای گزنده
کاش باشد بچه زنده
عده ای در خانه غمگین
زیر این باران سنگین
توی این کوچه شناور
می رود یک بنز خاور
من ندیدم یاوری را
تا بگیرد خاوری را

آن طرف تر در لواسان
عده ای از کاخ سازان
توی سرمای زمستان
مثل ما در آب هستند
توی یک استخر زیبا
با سونا و با جکوزی
همچو من دنبال روزی
می رسد روزی آنان
از طریق آشنایان
زیر گرمای بخاری
از طریق پاچه خواری
من ولی در فکر خامم
با زن و بچه کنون بر پشت بامم
زیر باران باز هم باید بمانم
من چرا گشتم هراسان
می رسد آخر کمک ها از لواسان!
بشنو از من کودک من
هر زمان بارید باران
گشت چون دریا خیابان
رو فقط سوی خدا کن
دردها را خود دواکن.

 

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

“نوروز پرآب” با ورود ۷ میلیارد مترمکعب منابع آب جدید به سدها

آب شرب، کشاورزی، صنعت

سیلی سخت حزب‌الله و انصارالله به صهیونیست‌ها در آسمان و زمین و دریا

سرنگونی پهپاد پیشرفته رژیم صهیونیستی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.