همدلی و ارتباط ۲ ملت ایران و عراق سابقهای طولانی دارد؛ روابطی که حتی جنگ ۸ ساله رژیم بعث با ایران هم نتوانست آن را قطع کند.
پس از تشکیل تیپ بدر، فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیدند که اسرای داوطلب عراقی هم میتوانند با عنوان «احرار» (تواب) در این یگان حضور یابند. پیش از آن برخی از اسرای داوطلب به صورت انفرادی در برخی از عملیاتها شرکت کرده بودند و موفقیتهایی هم داشتند. در نخستین فراخوان نیرو از میان اسرای عراقی، حدود 300 تا 500 نفر داوطلب شدند که پس از انجام مصاحبه و شناسایی، جذب و در تیپ بدر سازماندهی شدند.
جذب اسرای عراقی با احتیاط صورت گرفت؛ چرا که ممکن بود آنان در میدان جنگ فرار کنند و به ارتش بعث بپیوندند؛ اما بعد از اینکه احرار عراقی عملیاتهای موفقی انجام دادند و مورد رضایت فرماندهان قرار گرفت، اسرای عراقی بیشتری جذب تیپ بدر شدند. اسماعیل دقایقی، مجاهدان عراقی و برخی از فرماندهان ایرانی اسرایی را که به اجبار به جنگ فرستاده شده بودند را شناسایی و با آنان صحبت میکردند تا وارد یگان بدر شوند و از انقلاب اسلامی دفاع کنند.
تیپ بدر در اواخر سال 1365 به لشکر ارتقا یافت و به لحاظ تشکیلاتی زیر نظر مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق قرار گرفت. لشکر بدر همچنین از سال 66 یگان ثابت قرارگاه رمضان شد. ماموریت قرارگاه رمضان انجام عملیاتهای نامنظم در خاک عراق با همکاری اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان عراق بود.
آخرین عملیاتی که نیروهای لشکر بدر در آن حضور داشتند، عملیات مرصاد بود. در این عملیات رزمندگان عراقی در برابر اعضای سازمان مجاهدین خلق که به دامن صدام پناهنده شده بودند، ایستادند.
لشکر بدر شامل دو دسته مجاهدان و احرار و متشکل از چندین گردان بود که نام برخی از آن گردانها شهید دستغیب، شهید صدر، شهید بهشتی و انصارالحسین بود. فرماندهان این گردانها مجاهدان عراقی بودند. مجاهدان عراقی نیز دو گروه بودند. یک گروه نیروهای نظامی یعنی افسران، درجهداران و سربازان عراق بودند که به دلیل علاقهمندی به انقلاب اسلامی و امام خمینی از ابتدای جنگ به ایران پناهنده شده بودند. گروه دوم نیز نیروهای مردمی و مبارز شیعی بودند. برخی از آنان دانشجو، مهندس و صاحب تخصص بودند.
تا پایان دفاع مقدس فرماندهی لشکر بدر برعهده سردار نقدی بود و پس از آن مجاهدان عراقی فرماندهی این لشکر را برعهده گرفتند. پس از سقوط صدام در جریان جنگ دوم خلیج فارس، نیروهای لشکر بدر که از طرفداران سید محمدباقر حکیم و سید محمدباقر صدر بودند به عراق بازگشتند و به فعالیت در عرصههای نظامی و سیاسی پرداختند و سازمانی را با عنوان «بدر» تشکیل دادند که شاخه نظامی آن سپاه بدر نام گرفت.
در سالهای اخیر و با شکلگیری گروه تکفیری داعش در منطقه، سپاه بدر به جبهه مقابله با داعش پیوست. سپاه بدر ستون شکلگیری حشدالشعبی (بسیج مردمی عراق) بود. حشدالشعبی با همکاری ارتش عراق توانست داعشیها را از خاک خود بیرون کند.
اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که بسیاری از مردم ایران را به شهادت رسانده بودند، در جریان انتفاضه شعبانیه اقدام به کشتار شیعیان عراق و همچنین کردهای عراق کردند.
** خونشریکی مردم ایران و عراق
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) جمعیتهای زیادی از دو ملت ایران و عراق را به شهادت رساندهاند. مسعود رجوی سرکرده سازمان مجاهدین خلق خرداد سال 65 به دنبال امضای معاهده با طارق عزیز، به بغداد رفت. پس از ورود وی، نیروهای سازمان در قرارگاههای تشکیلاتی در عراق، سازماندهی شدند. نیروهای نظامی سازمان سلسله عملیاتهایی را در طول نوار مرزی ایران با حمایت و پشتیبانی ارتش عراق علیه نیروهای ایران در مناطقی مانند سردشت، دهلران، مریوان، سرپل ذهاب، جنوب بانه و ارتفاعات کرمانشاه اجرا کردند.
سازمان در این برهه علاوه بر کمکهای نظامی به ارتش عراق، در زمینه اطلاعاتی نیز به دولت عراق خدمات بسیاری کرد که به طور کلی مهمترین آنها را میتوان تحت عناوین جاسوسی برای عراق، شنود در جبههها و بازجویی از اسیران و تخلیه تلفنی دستهبندی کرد.
خرداد سال 66 به مناسبت سالگرد اولین تظاهرات مسلحانه سازمان علیه جمهوری اسلامی در ایران اعضا و هواداران مجاهدین در سیستمی موسوم به «ارتش آزادیبخش ملی» سازمان یافتند. از این به بعد عملیاتهای سازمان، از شکل عملیاتهای چریکی منظم در سطوح دسته، گروهان و گردان به لشکرکشی به پایگاههای مرزی ایران در سطح تیپ (با مقیاس سازمان) تغییر پیدا کرد و عملیاتهای محدود بهتدریج جای خود را به عملیاتهای متوسط (آفتاب و چلچراغ) و در نهایت عملیات بزرگ (فروغ جاویدان) دادند. نیروهای سازمان با پوشیدن لباس شبیه رزمندگان ایرانی و سخن گفتن به زبان فارسی میتوانستند عملیات فریب را در موارد زیادی اجرا کنند. به همین دلیل ارتش آزادیبخش ملی به یگان ویژهای با تواناییها و کارکردهای اختصاصی در ارتش عراق، تبدیل شده بود.
پس از قبول قطعنامه توسط ایران در مرداد ماه سال 67، سازمان مجاهدین خلق تهاجم گستردهای را به مرزهای ایران از غرب کشور آغاز کرد. عراق در عملیات فروغ جاویدان، نیروهای مجاهدین خلق را به انواع تجهیزات از جمله تانک، نفربر، خمپارهانداز، تیربار، توپهای 122 میلیمتری و 106 میلیمتری، کامیون و خودرو مجهز کرد. همچنین ارتش عراق علاوه بر اجرای آتش سنگین توپخانه، همزمان با پیشروی نیروهای مجاهدین در خاک ایران برای ممانعت از عملیات هوایی ایران علیه قوای مجاهدین، با هواپیماهای جنگی خود پایگاههای هوایی همدان، دزفول و نیز پادگان تیپ 2 سقز و پایگاه هوانیروز کرمانشاه را بمباران کرد.
سازمان اگرچه در عملیات فروغ جاویدان اقدام به کشتار مردم منطقه مرزی گیلانغرب و تخریب ادارات دولتی اسلامآباد غرب و جنایت علیه مردم کرد تا رعب و وحشت را در بین مردم به وجود آورد، اما به دلیل مقاومت نیروهای ارتش و سپاه و نیروهای مردمی که در استان کرمانشاه و مناطق غربی کشور حضور داشتند، در اجرای عملیات ناکام ماند و مجبور به فرار و عقبنشینی شد. سازمان مجاهدین خلق البته از 30 خرداد سال 60 و با ورود به فاز مسلحانه، جمعیت بسیاری از مردم ایران را به طور فجیعانه به شهادت رسانده بود.
پس از پایان جنگ تحمیلی صدام به ایران، عراق به کویت حمله کرد و این حمله مورد واکنش آمریکا قرار گرفت. جنگ اول خلیج فارس فرصتی شد تا شیعیان عراق اعتراضات و مخالفتهای خود را علیه صدام شدت ببخشند. آمریکا از ترس اینکه مبادا با قیام شیعیان عراق منجر به سرنگونی صدام و روی کار آمدن حکومتی انقلابی مانند جمهوری اسلامی ایران شود، منطقه را ترک کرد و دست صدام را در سرکوب مخالفان خود باز گذاشت و در قبال جنایات صدام سکوت کرد.
هدف مخالفان صدام در شمال و جنوب عراق سرنگونی رژیم بعثی عراق بود. صدام در برابر کردهای شمال عراق در ابتدا با سرکوب به وسیله منافقین و در مرحله دوم با وعده اعطای خودمختاری آنان را از ادامه قیام ضد بعثی و همراهی با قیام شیعیان بازداشت. اما شیعیان همچنان بر خواستهی قدیمی خود مبنی بر لزوم برپایی یک دولت مستقل و در عین حال اسلامی باقی ماندند.
قیام شیعیان عراق (انتفاضه شعبانیه) از مساجد، حسینیهها، شهرهای مذهبی و با شعار الله اکبر و با رهبری روحانیت آغاز شد و تداوم یافت. از این رو در زمان کوتاهی قیام به شهرهای زیادی گسترش یافت، به گونهای که بصره به تصرف و کنترل انقلابیون شیعی درآمد. پس از آن مبارزان شیعی برای سرنگونی صدام تا 30 کیلومتری بغداد نیز پیشروی کردند اما با پایان یافتن پیش از موعد جنگ اول خلیج فارس از سوی آمریکا، صدام فرصتی یافت تا به سرکوب گسترده شیعیان بپردازد. سازمان مجاهدین خلق که در پادگان اشرف تجمع کرده بودند به یاری صدام شتافتند و صدام را در کشتار شیعیان عراق یاری کردند. گفته میشود، منافقین 2 برابر آن تعداد افرادی را که در ایران به شهادت رساندند، از شیعیان و کردهای عراق به شهادت رساندند.