بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
تغسیل امام رضا علیه السلام به دست امام جواد علیه السلام
امام جواد علیه السلام فرمود: ای اباصلت! برو از داخل، آن تخت و لوازم غسل و آب را بیاور.
گفتم: آنجا چنین وسایلی نیست.
فرمود: هر چه می گویم، بکن!
من داخل خزانه شدم و دیدم بله، همه چیز هست. آنها را آوردم و دامن خود را به کمر زدم تا در غسل امام کمک کنم.
امام جواد فرمود: ای اباصلت! کنار برو. کسی که به من کمک می کند غیر از توست.
سپس پدر عزیزش را غسل داد.
بعد فرمود: داخل خزانه زنبیلی است که در آن کفن و حنوط است. آنها را بیاور.
من رفتم و زنبیلی دیدم که تا به حال ندیده بودم. کفن و حنوط کافور را آوردم.
حضرت جواد پدرش را کفن کرد و نماز خواند و باز فرمود: تابوت را بیاور.
عرض کردم: از نجاری؟
فرمود: در خزانه تابوت هست.
داخل شدم. دیدم تابوتی آماده است. آن را آوردم.
امام جواد، پدرش را داخل تابوت گذاشت و سپس به نماز ایستاد.
پرواز تابوت به سوی آسمان
هنوز نمازش تمام نشده بود که ناگهان دیدم سقف شکافته شد و تابوت از آن شکاف به طرف آسمان رفت.
گفتم: یا ابن رسول الله! الان مأمون می آید و می گوید بدن مبارک حضرت رضا چه شد؟
فرمود: آرام باش! آن بدن مطهّر به زودی بر می گردد.
ای اباصلت! هیچ پیامبری در شرق عالم نمی میرد، مگر آنکه خداوند ارواح و اجساد او و وصی اش را به هم ملحق فرماید، حتی اگر وصی اش در غرب عالم بمیرد.
در این هنگام دوباره سقف شکافته شد و تابوت به زمین نشست.
سپس حضرت جواد، بدن مبارک پدرش را از تابوت خارج کرد و به وضعیت اولیّه خود در بستر قرار داد.
گویی نه غسل داده و نه کفن شده بود.
بعد فرمود: ای اباصلت! برخیز و در را برای مأمون باز کن.
مأمون لعنت الله علیه در کنار پیکر مطهر امام رضا علیه السلام
مأمون لعنت الله علیه به همراه غلامانش با چشمی گریان و گریبانی چاک کرده داخل شد. همان طور که بر سر خود می زد، کنار سر مطهّر حضرت رضا علیه السلام نشست و دستور تجهیز و دفن امام را صادر کرد.
تمام آنچه را که امام رضا به من فرموده بود، به وقوع پیوست.
مأمون لعنت الله علیه می گفت: ما همیشه از حضرت رضا در زنده بودنش کرامات زیادی می دیدیم.
حالا بعد از وفاتش هم از آن کرامات به ما نشان میدهد.
وزیر مأمون لعنت الله علیه به او گفت: فهمیدید حضرت رضا به شما چه نشان داد؟
مأمون لعنت الله علیه گفت: نه.
گفت: او با نشان دادن این ماهیهای کوچک و آن ماهی بزرگ می خواهد بگوید سلطنت شما بنی عباس با تمام کثرت و درازیِ مدت، مانند این ماهی های کوچک است که وقتی اجل شما رسید، خداوند مردی از ما اهل بیت را به شما مسلّط خواهد کرد و همه شما را از بین خواهد برد.
مأمون گفت: راست گفتی.
بعد مأمون به من گفت: آن، چه دعایی بود که خواندی؟
گفتم: به خدا قسم، همان ساعت فراموش کردم. واقعاً هم فراموش کرده بودم.
آزادی اباصلت از زندان به دست مبارک امام جواد علیه السلام
ولی مأمون لعنت الله علیه مرا حبس کرد و تا یک سال در زندان بودم. دیگر دلم به تنگ آمده بود.
یک شب تا صبح دعا کردم و خدا را به حق محمد و آل محمد خواندم که ناگاه حضرت جواد علیه السلام داخل زندان شد
و فرمود: ای اباصلت، دلتنگ شده ای؟
گفتم: به خدا قسم، آری.
فرمود: بلند شو! زنجیر را باز کرد و مرا از زندان خارج فرمود. محافظین مرا می دیدند ولی نمی توانستند چیزی بگویند.
فرمود: برو در امان خدا که دیگر دست مأمون به تو نخواهد رسید و تا کنون من دیگر مأمون را ندیده ام.
بحار الانوار، ج 49، ص 300، ح 10 از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 242.
پیامبر اعظم صل الله علیه واله وسلم فرمود: به راستی مهدی(عج) تابوت سکینه را از غار انطاکیه و سِفْرهای تورات را از کوهی در شام بیرون میآورد و به وسیله آن با یهود محاجه میکند، سپس عده زیادی از یهودیان مسلمان میشوند،
(صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص309)
طه39 – أَنِ اقْذِفيهِ فِي التّابُوتِ فَاقْذِفيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لي وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْکَ مَحَبَّةً مِنّي وَ لِتُصْنَعَ عَلي عَيْني
که او را در صندوقچه اي بگذار، سپس در دريايش افکن تا دريا [=رود نيل] او را به کرانه اندازد [و] دشمن من و دشمن وي، او را برگيرد. و مِهري از خودم بر تو افکندم تا زير نظر من پرورش يابي
سوره بقره – آیه ۲۴۸ -وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ ءَایَةَ مُلْکِهِ أَن یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِّمَّا تَرَکَ ءَالُ مُوسَى وَءَالُ هَرُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَئِکَةُ إِنَّ فِى ذَلِکَ لَأَیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُّؤْمِنِینَ
الباقر (علیه السلام)- وَ کَانَ التَّابُوتُ الَّذِی أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَی مُوسَی فَوَضَعَتْهُ فِیهِ أُمُّهُ وَ أَلْقَتْهُ فِی الْیَمِّ فَکَانَ فِی بَنِیإِسْرَائِیلَ یَتَبَرَّکُونَ بِهِ فَلَمَّا حَضَرَ مُوسَی (علیه السلام) الْوَفَاهًُْ وَضَعَ فِیهِ الْأَلْوَاحَ وَ دِرْعَهُ وَ مَا کَانَ عِنْدَهُ مِنْ آیَاتِ النُّبُوَّهًِْ وَ أَوْدَعَهُ یُوشَعَ (علیه السلام) وَصِیَّهُ فَلَمْ یَزَلِ التَّابُوتُ بَیْنَهُمْ حَتَّی اسْتَخَفُّوا بِهِ وَ کَانَ الصِّبْیَانُ یَلْعَبُونَ بِهِ فِی الطُّرُقَاتِ فَلَمْ یَزَلْ بَنُو إِسْرَائِیلَ فِی عِزٍّ وَ شَرَفٍ مَا دَامَ التَّابُوتُ عِنْدَهُمْ فَلَمَّا عَمِلُوا بِالْمَعَاصِی وَ اسْتَخَفُّوا بِالتَّابُوتِ رَفَعَهُ اللَّهُ عَنْهُمْ فَلَمَّا سَأَلُوا النَّبِیَّ وَ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ طَالُوتَ (علیه السلام) مَلِکاً یُقَاتِلُ مَعَهُمْ رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِمُ التَّابُوتَ کَمَا قَالَ اللَّهُ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ قَالَ الْبَقِیَّةُ ذُرِّیَّهًُْ الْأَنْبِیَاءِ (وَ قَوْلُهُ فِیهِ سَکِینَهًٌْ مِنْ رَبِّکُمْ فَإِنَّ التَّابُوتَ کَانَ یُوضَعُ بَیْنَ یَدَیِ الْعَدُوِّ وَ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ فَتَخْرُجُ مِنْهُ رِیحٌ طَیِّبَهًٌْ لَهَا وَجْهٌ کَوَجْهِ الْإِنْسَانِ.
امام محمد باقر (علیه السلام) آن صندوقی که خدا بهسوی موسی (علیه السلام) نازل کرد و مادرش او را درون آن گذاشت و در آب انداخت، در بین بنیاسرائیل بود و آنها از آن تبرّک میجستند. پس چون زمان مرگ موسی (علیه السلام) فرارسید، او الواح مقدس، زره و تمام نشانههای نبوّتش را که نزد او بود، درون آن گذاشت و صندوق را به وصیّ خود، یوشع (علیه السلام) سپرد. صندوق همچنان در بین ایشان بود تا آنکه آن را خفیف داشتند و کودکان در راهها با آن بازی میکردند. تا زمانیکه صندوق در بین بنیاسرائیل بود، آنها دارای عزّت و شرافت بودند؛ امّا زمانیکه گناه کرده و صندوق را بی ارزش گرداندند، خداوند صندوق را از بین ایشان به آسمان برد. هنگامیکه از پیامبر تقاضا کردند و خداوند طالوت (علیه السلام) را برای امیری جنگ بهسویشان فرستاد، خداوند تابوت را هم بهسوی آنها بازگرداند؛ همانطورکه خداوند فرمود: إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ و مراد از بَقِیَّةٌ فرزندان پیامبران هستند و دربارهی سخن خداوند فیه سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ [قضیه چنین بود که] صندوق را روبهروی دشمن و بین آنها و مسلمانان قرار میدادند؛ پس بوی خوشی از آن خارج میشد و ظاهری همانند صورت انسان داشت.
بخشهاى پنجگانه تورات
عهد عتیق یا تورات مرکب از اسفار خمسه یا کتابهاى پنجگانه است:
1- «سِفْرِ پیدایش یا تکوین»: درباره خلق جهان، آدم و حوا و موجودات در شش روز، بحث مىکند، در این کتاب از طوفان نوح کشتى او و داستان ابراهیم، یعقوب و بنىاسرائیل سخن رفته و با بیان مرگ یوسف پسر یعقوب پایان مىیابد.
2- «سِفْرِ خروج»: درباره بیرون آمدن عبرانیان به رهبرى موسى از مصر است و نیز از احکام موسى سخن مىگوید.
3- «سِفْرِ لاویان»: درباره اعقاب لاوى از اسباط بنى اسرائیل سخن مىگوید، در این کتاب از احکام و شرایع یهود و وظایف لاویان و قضاوت سخن به میان آمده است.
4- «سِفْرِ اعداد»: درباره تقسیم اسباط بنى اسرائیل و آمار ذکور ایشان و ترتیب منازل آنها بحث مىکند.
5- «سِفْرِ تثنیه»: به معناى دوتایى و دوباره شدن چیزى است، به تکرار شرایع تورات پرداخته و با بیان مرگ موسى و دفن او در کوههاى موآب پایان مىیابد.
این کتابهاى پنجگانه را تورات میخوانند و معتقد هستند که بر موسى وحى شده است، دیگر کتب عهد عتیق را نیز تورات گویند که مجموع آنها 42 کتاب است.
و فرقههاى یهودى هر کدام تورات ویژه خود را دارند. توراتهاى زبانهاى گوناگون نیز اختلافات بسیارى با یکدیگر دارند، مثلا تورات سامرى با تورات عبرى بیش از 265 مورد اختلاف دارد و یا اختلاف تورات عبرى با یونانى بسیار است، بیشتر یهودیان «تورات عبرى» را معتبر مىدانند و معتقدند تورات عبرى همان توراتى است که در طور سینا بر حضرت موسى(ع) نازل شده است.
اللّهم صلّی علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم