سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / مهدویت / حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب مشتاق دیدار مهدی علیهماالسلام

حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب مشتاق دیدار مهدی علیهماالسلام

دعای امام علی علیه السلام برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه 

خدايا! با عدالتى كه پديدار مى‌‌كنى و امام حقّى كه معرّفى مى‌‌نمايى، اين گره‌‌ها را بگشاى. اى خداى حق، خداى جهانيان ! اجابت كن»

دُعاءُ الإِمامِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام‌

۱۰۳۷.الغيبة للنعماني : حَدَّثَنا عَلِيُّ بنُ أحمَدَ ، قالَ : حَدَّثَني عُبَيدُ اللَّهِ بنُ موسَى العَلَوِيُّ ، عَن أبي مُحَمَّدٍ موسَى بنِ هارونَ بنِ عيسَى المَعبَدِيِ‌۱ ، قالَ : حَدَّثَنا عَبدُ اللَّهِ بنُ مَسلَمَةَ بِن قَعنَبٍ ، قالَ : حَدَّثَنا سُلَيمانُ بنُ بِلالٍ ، قالَ : حَدَّثَنا جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ ، عَن أبيهِ ، عَن جَدِّهِ ، عَنِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليهم السلام ، قالَ : جاءَ رَجُلٌ إلى‌ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام فَقالَ لَهُ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، نَبِّئنا بِمَهدِيِّكُم هذا .

فَقالَ عليه السلام : إذا دَرَجَ‌۲ الدّارِجونَ ، وقَلَّ المُؤمِنونَ ، وذَهَبَ المُجلِبونَ ، فَهُناكَ هُناكَ . فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، مِمَّنِ الرَّجُلُ ؟

فَقالَ عليه السلام : مِن بَني هاشِمٍ ، مِن ذِروَةِ طَودِ۳ العَرَبِ ، وبَحرِ مَغيضِها۴ إذا وَرَدَت ، ومَخفِرِ أهلِها۵ إذا اُتِيَت ، ومَعدِنِ صَفوَتِها إذَا اكتَدَرَت ، لا يَجبُنُ إذَا المَنايا هَكَعَت‌۶ ، ولا يَخورُ۷ إذَا المَنونُ اكتَنَعَت‌۸ ، ولا يَنكُلُ إذَا الكُماةُ۹اصطَرَعَت ، مُشَمِّرٌ مُغلَولِبٌ‌۱۰ ، ظَفِرٌ ضِرغامَةٌ۱۱ ، حَصدٌ۱۲مُخَدِّشٌ‌۱۳ ، ذَكَرٌ ۱۴سَيفٌ مِن سُيوفِ اللَّهِ ، رَأسٌ قُثَمٌ‌۱۵ ، نشؤ۱۶رَأسُهُ في باذِخِ‌۱۷السُّؤدَدِ ، وعارِزٌ۱۸مَجدُهُ في أكرَمِ المَحتَدِ۱۹ . فَلا يَصرِفَنَّكَ عَن بَيعَتِهِ صارِفٌ عارِضٌ ، ينَوصُ إلَى الفِتنَةِ كُلَّ مَناصٍ‌۲۰ ، إن قالَ فَشَرُّ قائِلٍ ، وإن سَكَتَ فَذُو دَعايِرَ۲۱ . ثُمَّ رَجَعَ إلى‌ صِفَةِ المَهدِيِّ عليه السلام فَقالَ : أوسَعُكُم كَهفاً ، وأَكثَرُكُم عِلماً ، وأَوصَلُكُم رَحِماً ،

اللَّهُمَّ فَاجعَل بَعثَهُ خُروجاً مِنَ الغُمَّةِ ، وَاجمَع بِهِ شَملَ الاُمَّةِ ، فَإِن خارَ اللَّهُ لَكَ فَاعزِم ولا تَنثَنِ عَنهُ إن وُفِّقتَ لَهُ ، ولا تَجوزَنَّ عَنهُ إن هُديتَ إلَيهِ ، هاه ! – وأَومَأَ بِيَدِهِ إلى‌ صَدرِهِ – شَوقاً إلى‌ رُؤيَتِهِ .

دعاى امام على بن ابى طالب عليه السلام‌

-۱.الغيبة ، نعمانى‌- به نقل از سليمان بن بلال، از امام جعفر صادق عليه السلام ، از پدرش، از جدّش – : امام حسين عليه السلام فرمود : «مردى نزد امير مؤمنان عليه السلام آمد و گفت: اى اميرمؤمنان! ما را از اين مهدى‌تان باخبر كن. فرمود: هنگامى كه رفتنى‌ها بروند و مؤمنانْ اندك شوند و شورشيان از ميان بروند، آن هنگام است، آن هنگام.

مرد گفت: اى امير مؤمنان! اين شخص از كدام طايفه است؟

فرمود: “از بنى هاشم. از بلنداى والاترين قبيله عرب. از درياى آبگير از همه سو. پناهگاه پناهندگان به او. معدنِ برگزيدگان آن از ميان تيرگى‌ها. از درآمدن مرگ، هراسى ندارد و به گاه نزديك شدن مرگ، ضعفى از خود نشان نمى‌دهد و آن گاه كه شجاعان به خاك مى‌افتند، پا پس نمى‌نهد.

دامن همّت به كمر زده، [طرفدارانش ]انبوه. شير نرى هميشه‌پيروز كه دشمنان را زخم مى‌زند و از دَم درو مى‌كند.

شمشيرى از شمشيرهاى خداوند و سالار پُرخيرى است كه سر و ريشه در خاندان شرف دارد و مجد و بزرگى‌اش در ارجمندترين و اصيل‌ترين زمينه‌ها، باليده است.

هيچ كس شما را از بيعت با او منصرف نكند؛ كه اگر كند، فتنه‌جو و فرصت‌طلب است.

چنين كسى اگر سخن بگويد، بدترين سخنران است و اگر خاموش بماند، خباثت و تباهىِ نهان دارد”.

امام على عليه السلام سپس به توصيف امام مهدى عليه السلام باز گشت و فرمود: درگاهش از همه شما وسيع‌تر، از همه شما داناتر و از همه شما با خويشانش پُر پيوندتر است.

“خدايا! برانگيختن او را، بيرون آمدن از سرگردانى و تاريكى قرار ده و پراكندگى امّت را با او به اتّحاد و اجتماع مبدّل كن” .

اگر خداوند، خير تو را خواست، عزم [همراهى با او] را استوار كن و اگر به پيوستن به او توفيق يافتى، روى مچرخان و اگر به سوى او راه يافتى، از او درمگذر”.

سپس امام با دستش به سينه‌اش اشاره كرد [و فرمود:]وه كه چه آرزومند ديدار او هستم!”».۲۲

۱۰۳۸.الذكرى‌ للشهيد الأوّل : اِختارَ ابنُ أبي عَقيلٍ الدُّعاءَ بِما رُوِيَ عَن أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام فِي القُنوتِ :

اللَّهُمَّ إلَيكَ شُخِصَتِ الأَبصارُ ، ونُقِلَتِ الأَقدامُ ، ورُفِعَتِ الأَيدي ، ومُدَّتِ الأَعناقُ ، وأَنتَ دُعيتَ بِالأَلسُنِ ، وإلَيكَ سِرُّهُم ونَجواهُم فِي الأَعمالِ ، رَبَّنَا افتَح بَينَنا وبَينَ قَومِنا بِالحَقِّ وأَنتَ خَيرُ الفاتِحينَ . اللَّهُمَّ إنّا نَشكُو إلَيكَ غَيبَةَ نَبِيِّنا ، وقِلَّةَ عَدَدِنا ، وكَثَرَةَ عَدُوِّنا ، وتَظاهُرَ الأَعداءِ عَلَينا ، ووُقوعَ الفِتَنِ بِنا ، فَفَرِّج ذلِكَ اللَّهُمَّ بِعَدِلٍ تُظهِرُهُ ، وإمامِ حَقٍّ تُعَرِّفُهُ ، إلهَ الحَقِّ آمينَ رَبَّ العالَمينَ .

قال : وبَلَغَني أنَّ الصّادِقَ عليه السلام كانَ يَأمُرُ شيعَتَهُ أن يَقنُتوا بِهذا بَعدَ كَلِماتِ الفَرَجِ .

۱۰۳۸.الذكرى‌، شهيد اوّل:ابن ابى عقيل [فقيه بزرگ شيعه‌]، دعايى را كه امير مؤمنان مى‌خوانده، براى قنوت انتخاب كرده است: «خدايا! ديده‌ها به سوى تو خيره مانده و گام‌ها به سوى تو برداشته شده و دست‌ها به سوى تو بالا آمده و گردن‌ها به سوى تو كشيده شده است.

تو را با زبان‌ها خوانده و راز و نيازشان در كارها با توست. خداى ما! ميان ما و قوم ما راه حق را بگشاى؛ كه تو بهترين گشايندگان هستى.

خدايا! از غيبت پيامبرمان و كم‌شمار بودن ما و فراوانى دشمنانمان و پشت به پشت دادن دشمنان بر ضدّ ما و درگير شدنمان با فتنه‌ها به تو شِكوه مى‌بريم.

خدايا! با عدالتى كه پديدار مى‌كنى و امام حقّى كه معرّفى مى‌نمايى، اين گره‌ها را بگشاى. اى خداى حق، خداى جهانيان ! اجابت كن».

ابن ابى عقيل مى‌گويد: و به من خبر رسيده كه امام صادق عليه السلام به پيروانش فرمان مى‌داده است كه پس از ذكر كلمات فرج، اين دعا را در قنوت نماز بخوانند.۲۳

۱.كذا في المصدر ، وفي بحار الأنوار : «العبدي» ، والظاهر أنّ الصحيح : «العُبيدِيِّ».

۲.دَرَجَ : مات (النهاية : ج ۲ ص ۱۱۱ «درج») .

۳.الطَّودُ : الجبل العظيم (لسان العرب : ج ۳ ص ۲۷۰ «طود») .

۴.المغيض : المكان الذي يغيض [ أي يدخل‌] فيه الماء فيغيب (انظر : لسان العرب : ج ۷ ص ۲۰۱ «غيض»). ولعلّ المعنى : أنّه بحر العلوم والخيرات ، فهي كامنة فيه ، أو شبّههه ببحر في أطرافه مغايض ؛ فإن شيعتهم مغايض علومهم (بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۱۱۵).

۵.خَفَرت الرجلَ – من باب ضرب : إذا آجرته وكنت له حامياً وكفيلاً (مجمع البحرين : ج ۳ ص ۲۹۱ «خفر») . فالمعنى أنّه عليه السلام مَحَلُّ إجارة أهلها .

۶.هكعت : أي نزلت (انظر : لسان العرب : ج ۸ ص ۳۷۴ «هكع») .

۷.خار الرجل : ضعف وانكسر ؛ ورجل خوّارٌ : ضعيف (لسان العرب : ج ۴ ص ۲۶۲ «خور»).

۸.كَنَعَ : إذا قرب ودنا (النهاية : ج ۴ ص ۲۰۴ «كنع») .

۹.الكَمِيّ : الشجاع ، والجمع الكماة (لسان العرب : ج ۱۵ ص ۲۳۲ «كمي»).

۱۰.مغلولب : ملتفّ (لسان العرب : ج ۱ ص ۶۵۲ «غلب») .

۱۱.الضَّرغم والضِّرغام والضِّرغامة : الأسد ، ورجل ضرغامة : شجاع ، فإمّا أن يكون شبّه بالأسد ، وإمّا أن يكون ذلك أصلاً فيه (لسان العرب : ج ۱۲ ص ۳۵۷ «ضرغم»).

۱۲.الحصد : جَزّ البرّ ونحوه . وقتل الناس أيضاً حَصدٌ (ترتيب كتاب العين : ص ۱۸۲ «حصد») . أي يحصد الناس بالقتل.

۱۳.مخدّش : أي يخدش الكفّار ويجرحهم (انظر : مجمع البحرين : ج ۴ ص ۱۳۶ «خدش»).

۱۴.رجل ذَكَرٌ : إذا كان قويّاً شجاعاً أنفاً أبيّاً (لسان العرب : ج ۴ ص ۳۰۹ «ذكر»).

۱۵.قال الفيروزآبادي : الرأس : أعلى كلّ شي‌ء ، وسيّد القوم . والقُثَم – كزُفَر : الكثير العطاء (بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۱۱۶) .

۱۶.كذا في الطبعة المعتمدة للمصدر ، وفي بحار الأنوار «نشق» ، وفي بعض النسخ : «لبق» ، وفي بعضها «شق» . ولم نجد لها معنى مناسباً ، واللَّه العالم .

۱۷.الباذخ : العالي (لسان العرب : ج ۳ ص ۷ «بذخ»).

۱۸.عَرِزَ واستعرَزَ : اشتدَّ وصَلُبَ (تاج العروس : ج ۸ ص ۹۹ «عرز») .

۱۹.المحتَدُ : الخالص الأصل من كلّ شي‌ء (القاموس المحيط : ج ۱ ص ۲۸۶ «حتد») .

۲۰.المناص : الملجأ . وناص مناصاً : تحرّك ، وعنه : تنحّى ، وإليه : نهض (القاموس المحيط : ج ۲ ص ۳۲۱ «نوص»).

۲۱.الدَّعْرُ : الفساد ، ورجل داعر : خبيث مفسد (لسان العرب : ج ۴ ص ۲۸۶ «دعر») .

۲۲.الغيبة، نعمانى : ص ۲۱۲ ح ۱ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۱۱۵ ح ۱۴ .

۲۳.الذكرى: ج ۳ ص ۲۹۰، بحار الأنوار : ج ۸۵ ص ۲۰۷ .

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شعر/ بیا که رایتِ منصورِ پادشاه رسید

نویدِ فتح و بشارت به مِهر و ماه رسید

درمحضر امام صادق علیه السلام _ نگاه مهدوی

مهدویت در دعای ندبه و دعای عهد

2 دیدگاه

  1. امام جعفر صادق علیه‌السلام فرمودند:
    «خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر او هستند
    و پس از ظهورش مطیع اوهستند، آنها همان اولیای الهی‌اند که هیچ ترسی ندارند و اندوهناک نمی‌شوند»
    ابن‌بابویه، محمد بن على‏، کمال‌الدین و تمام النعمة، اسلاميه‏، ج2، ص357.

  2. سلام بر مولای متقیان علی علیه السلام و قربان صدر نورانی شما که مشتاق دیدار بقیت الله علیه السلام هستید
    .
    . جان ها به فدای شما ای انفسنا ..ای خلیفه رسول الله صل الله علیه و آله وسلم و نفس الله
    حضرت مولاناامیرالمومنین علیه‌السلام
    بعد از توصیف فرزندشان امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه فرمودند : «هَاهْ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِه‏»؛
    «آه کشیدند.. و به سینه مبارکش اشاره نمود و فرمود چقدر مشتاق دیدار او هستم».
    مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربي‏، ج51، ص115.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.