سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / قلعه خانواده / دختر دهه هشتادی‌ که بانی کربلا رفتن اهالی یک روستا شد!

دختر دهه هشتادی‌ که بانی کربلا رفتن اهالی یک روستا شد!

امام حسین«علیه السلام» برایش فقط خلاصه می‌شد در چندساعت عزاداری روز عاشورا که با مادرش می‌رفت. نه هیئتی بود و نه امام حسینی اما خودش یک روز صاحب یک حسینیه هزاران نفری شد. حرف از یک دختر دهه‌هشتادی است که گره‌های بزرگی را باز کرده.

سطر به سطر زندگی‌اش تفسیر آیه تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ قرآن است.
یک دختر 21 ساله که به واسطه دلدادگی‌اش به امام حسین علیه‌السلام، خداوند مثل یک پیر غلام به او عزت داده. آبرودار عشق امام حسین است و با معجزه این اسم، زندگی خودش و آدم‌های زیادی را تغییر داده.
البته دختری که سال‌ها دورتر مهره‌های دلش آنقدر چفت و بست نداشت به دلدادگی ارباب.
پدر و مادرش هیئتی و هیئت‌دار بودند اما او نه! نوجوان که بود و عقایدش که تازه شکل می‌گرفت مسیرش از مسیر پدر و مادرش جدا شد. دلش می‌خواست موهایش را رها کند روی شانه‌اش، روسری‌اش را آزاد بگذارد و آنچنان که باید مقید و پایبند دین نبود.
امام حسین علیه‌السلام برایش فقط امام حسین چند ساعت مراسم عزاداری‌ای بود که در روز عاشورا پا به پای مادر و پدرش می‌رفت. همین!
صحبت از نرجس دریایی است، دختری ساکن یکی از روستاهای استان فارس که نفر دوم رویداد جایزه جهانی فضای مجازی اربعین است. تب و تاب دوری از حرم سال‌ها دلش را آزرده بود.
هر بار که از کاروان اربعین جا می‌ماند، بست می‌نشست پای گوشی و صفحه مجازی زائران را بالا و پایین می‌کرد. آن‌وقت دلش را از پس قاب گوشی سُر می‌داد در مسیر مشایه و کربلایی می‌شد.
همه آن چند روز زندگی‌اش می‌شد چند استوری و پستی که زائران خوش‌بخت مسیر پیاده‌روی اربعین می‌گذاشتند.
برای همین اولین بار که قرار شد کوله بار سفر ببندد، لحظه به لحظه کربلایی‌شدنش را، قدم به قدم، موکب و مسیر را به اشتراک می‌گذاشت تا تسکینی باشد بر دل جامانده‌ها. یکی از همین محتواهای تولیدی‌اش هم به قول خودش به چشم امام حسین«ع» آمد و جایزه جهانی اربعین را گرفت.

دختری‌که‌بانی‌برگزاری‌مراسم‌فاطمیه‌در‌ روستایشان شد

می‌پرسم نرجسی که میل و رغبتی به هیئت رفتن نداشت چه شد که این‌قدر بی‌تاب و بی قرار امام حسین شد؟! صفحه‌های زندگی‌اش را ورق می‌زند و برمی‌گردد به سال‌ها قبل‌تر.
می‌گوید:« 17 یا 18 ساله بودم که یکی از دوستان پدرم به نام شیخ یحیی به خانه‌مان آمد تا برای اولین بار در روستایمان باعث و بانی برگزاری مراسم فاطمیه باشد. تا قبل از آن اصلا مراسم فاطمیه نداشتیم. شیخ یحیی به ما گفت که در روستا بگردیم و هرکس تمایل دارد در خانه‌اش روضه برای حضرت زهرا «س» بگیرد، نام و مشخصاتش را یادداشت کنیم. هر روز کارمان شده بود این که یکی‌یکی در خانه‌ها برویم و اطلاع رسانی کنیم.
تلاش‌هایمان نتیجه داد و همان روزهای اول 40 نفر از مردم روستا ثبت‌نام کردند. دوباره شیخ مرا مامور کرد تدارکات هیئت را به دست بگیریم. چند پرچم بیشتر نداشتیم از صبح هرهیئتی که تمام می‌شد من و دوستانم پرچم‌ها را جمع می‌کردیم و به خانه بعدی می‌بردیم تا سیاهی بزنیم.
شیرینی این کارها انقدر به دلم نشست که پای همان مراسم فاطمیه، محجبه شدم، هیئتی شدم و حسین‌شناس
ازدواجی که در مسیر مشایه رقم خورد!
فاطمیه آن سال حتی عکس و فیلم‌های صفحه مجازی‌اش را پاک کرد و صفحه‌اش تبدیل شد به حسینیه! محتواهایی که تولید می‌کرد برای دل خودش بود.
دوست داشت بین خودش باشد و امام حسین «ع» اما خیلی زود دنبال‌کنندگان زیادی پیدا کرد و «حسینه مجازی نازدانه سیدالهشدا»، شد جمع و محل قرار دلتنگ‌های دلداده ارباب.
بالاخره 20 ساله که شد بعد از غم طولانی فراق کربلا را دید. آن هم کربلای اربعین را.
همسرش در کربلا و در مسیر مشایه از او خواستگاری کرد و نرجس مگر می‌توانست به چنین هم‌مسیری نه بگویید. همانجا عهد و پیمان بستند که همیشه و همه‌جا قبله‌گاه زندگی‌شان اباعبدالله«ع» باشد.

از حسینیه مجازی تا خیر نظرکرده دهه‌هشتادی!

20 سالگی برایش طور دیگری گذشت. آن‌قدر خوب که گاهی احساس می‌کند این روزها را خواب می‌بیند. حسینیه مجازی‌اش کم‌کم تبدیل شد به جمعی از خیران گمنام که با درآمد کم‌شان به برکت نام اباعبدالله «ع» گره‌های بزرگی باز کردند.
می‌گوید:« همیشه از بچگی دلم می‌خواست به هر نیازمندی که می‌بینم کمک کنم.
این آرزو برای من و خیلی‌ها زیر سایه نام ارباب‌مان محقق شد. عیدفطر بود که به ذهنم رسید. با دنبال کنندگان صفحه‌ام بسته ارزاق تهیه کنیم و به دست نیازمندان برسانیم .فکرش را نمی‌کردم اما استقبال بسیار خوبی شکل گرفت. 30 بسته کامل از برنج و روغن و موادغذایی آماده کردیم و در بین‌ خانواده‌های نیازمند محله‌های ضعیف شیراز پخش کردیم. البته این تمام ماجرا نبود. بعدها کارهای بزرگ‌تری انجام دادیم.»

دهه هشتادی‌که بانی کربلا رفتن یک روستا شد!

محرم که از راه رسید دوباره آن تب و تاب بی‌قراری سراغش آمد. حسینیه مجازی‌اش بیشتر از پیش فعال شد. پست ها و استوری‌هایش حسابی حال و هوای روضه گرفته بود و کربلا. در کنار آن با جمع چندهزار نفری دنبال کنندگانش چله زیارت عاشورا گرفتند و قرار بود هر شب بعد از خواندن زیارت عاشورا مبلغ 5 هزار تومان به نیت کربلایی کردن، کربلا نرفته‌ها کنار بگذارند.حساب کرده بود هزینه سفر اربعین برای هر نفر حدود 4 میلیون می‌شد اما فکرش را نمی‌کرد بتواند این مبلغ را جمع کند برای همین روز اولی که تصمیم این کار را گرفت با همسرش قرار گذاشت هرچقدر که جمع شد خودشان بقیه مبلغ را تقبل کنند و یک نفر را به کربلا بفرستند. اما در همان چند روز بیش از 270 میلیون جمع شد و 62 نفر از نیازمندان زائر اربعین شدند. می‌نشینم پای صحبت‌هایش و او قصه این نذر را اینطور می‌گوید:« خودم دوری کشیده بودم و خوب می‌دانستم جاماندن یعنی چه! در روستایمان کم ندیده بودم آدم‌هایی که حسرت کربلا به دل می‌کشیدند اما در خرج زندگی‌شان هم مانده بودند. مخصوصا اینکه بعضی‌هایشان مو سفید کرده بودند و هنوز کربلا را ندیده بودند. پدرم مسئول هیئت روستایمان است. برای همین افراد کربلا ندیده بی‌بضاعت را شناسایی کرد و ایام محرم هر روز با پدرم و شیخ مسجدمان، روستا به روستا می‌رفتیم و به زائران خبر می‌دادیم امسال مسافر اربعین هستند. حس و حال قشنگ‌شان و های‌های گریه‌هایی که با لبخند مخلوط می‌شد هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود».
هدیه‌ای از امام حسین که سرمایه‌یک کسب و کار شد
همان سال و همراه زائر اولی‌ها بود که ویدیو اربعینی‌اش برنده جایزه جهانی اربعین شد. خودش که می‌گوید محتوای ساده‌ای بود تصویری از خادم و پیرغلامان در خیابان شارع‌الرسول نجف با پیوست این متن« آرزوهای زیادی دارم اما پیرغلام شما شدن از همه واجب‌تر است».یک ماه پیش که با او تماس گرفتند و خبر برگزیده شدنش را دادند باورش نمی‌شد. اصلا خودش را لایق این عنوان نمی‌دانست. چند روز بعد از آن دوباره مسافر کربلا بود اما این کربلا برایش خیلی فرق می‌کرد. این‌بار حس می‌کرد امام حسین ویژه نگاهش کرده و حسینیه کوچک مجازی‌اش به چشم خود آقا آمده. مخصوصا اینکه هدیه امام حسین«ع» سرمایه‌یک کسب و کار فاطمی شد.حس شیرین آن روزها لبخند می‌نشاند گوشه لبش، می‌گوید:« از وقتی محجبه شدم همیشه دغدغه لباس‌های حجاب را داشتم. متاسفانه خانم‌های محجبه همیشه برای خرید لباس دچار چالش هستند. لباس‌های پوشیده و بلند کمتر پیدا می‌شود اگر هم پیدا شود یا مدل زیبا و جذابی ندارد یا بسیار قیمت بالایی دارند. برای همین، توکل کردم و تصمیم گرفتم پوشاک حجاب تولید کنم. برای شروع کارم، مجبور شدم مبلغی را قرض کنم. کسب و کارم روی رونق افتاد اما هنوز قرضم مانده بود. هدیه امام حسین«ع» باعث شد هم قرضم را بدهم و هم سرمایه کسب و کارم بیشتر شود.»

زندانی‌هایی که با نام امام حسین آزاد شدند!

هنوز خیلی چیزها مانده تا از زندگی‌اش و برکات حسینیه کوچک مجازی‌اش برایم بگوید اما عجله دارد گفت‌وگو را زودتر تمام کنیم. قرار است امروز با همان پول‌هایی کم و زیادی که خیران گمنام صفحه مجازی ‌اش روی هم گذاشتند چند زندانی را آزاد کنند. البته این اولین بارشان نیست تا به حال حکم آزادی 14 زندانی غیرعمد استان فارس را گرفته‌اند اما قسمت قشنگ ماجرا آنجاست که زندانی‌ها هیچ نام ونشانی از او و خیران نمی‌دانند به قول خودش اصلا چه ارزش و اهمیتی دارد که بدانند وقتی بهانه و برکت همه این کارها آقایمان اباعبدالله است! می‌گوید:« آزادی زندانیان پیشنهاد دنبال‌کنندگانم بود.
در مناسبت‌های مختلف 10 هزارتومان 10 هزارتومان روی هم گذاشتیم تا بتوانیم باعث آزادی کسانی باشیم که پیچ و خم‌های اقتصادی آنها را به زندان کشانده. امروز هم قرار است 3 نفر به مناسبت اعیاد شعبانیه به خانه برگردند. البته حسینیه مجازی‌مان باعث شد سرپرستی خانواده‌های بی‌بضاعت را به عهده بگیریم. جهیزیه بخریم و جشن ازدواج زوج‌هایی را بگیریم که سال‌هاست منتظرند زیر یک سقف باشند.»
بی‌تاب رفتن است بیشتر نمی‌تواند بماند اما هر چقدر هم که دیرش شده باشد از خیر گفتن این جمله نمی‌گذرد. همه این کارها با اسم امام حسین«ع» و حضرت عباس«ع» انجام شده.
دلم نمی‌خواهد کسی فکر کند که این پول‌ها را مردم بخاطر من می‌دهند، نه! همه چیز فقط به خاطر اسم این بزرگواران است و آبرویی که آنها به من دادند. اسم من را هم اگر شد در گفت‌و گویمان ننویسید من مصاحبه کردم که از معجزه اسم اهل بیت بگویم. از معجزه حروفی که کنارهم می‌شود حسین

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

پوستر/ تو را است معجزه در کف..

معجزه عصای حضرت موسی

آل سعود قرآن را برای جلب رضایت رژیم صهیونیستی تحریف می‌کند

عربستان رژیم صهیونیستی، قرآن را تحریف می‌کند

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.