سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اخبار / «صبر» ماهیتی «انقلابی» و «فعال» دارد

«صبر» ماهیتی «انقلابی» و «فعال» دارد

تساهل از ریشه‌ سهل به معنای آسان گرفتن و چشم پوشی و در یک کلام تغافل است. گویا تساهل «مبارزه» را تعلیق می‌کند و میدان را ترک می‌کند تا تنش ادامه نیابد.

: این روزها در میانه تنش‌های سیاسی، رسانه‌ای و اجتماعی به خصوص در مسئله حجاب «تساهل‌گرایی» از بلندگوهای بسیاری شنیده می‌شود؛ البته این بار نه‌تنها اصلاح‌طلبان بلکه گروهی از اصول‌گرایان که طیف «مذهبی‌های صورتی» را نمایندگی می‌کنند نیز شعار «تساهل» می‌دهند!

اما معنای «تساهل» چیست؟ چه تفاوتی با «صبر» دارد؟ آیا می‌شود در برابر «دیگری» که اصول و باورهای بنیادین انقلاب را قبول ندارد، رویکردی تساهل‌گرایانه در پیش گرفت؟

 زمانی که تنش‌ها و اختلافات عمیق و بزرگ می‌شوند، دو واژه بیشترین بسامد و تکرار را پیدا می‌کنند؛ «صبر» و «تساهل». گویی‌که این دو واژه مترادف یکدیگرند اما اصلاً چنین نیست. 

صبر انقلابی است و ماهیتی فعال دارد

ما «صبر» را از معنا تهی کرده‌ایم و به آن ظاهری مسکوت و منفعل بخشیده‌ایم، در حالی که صبر به شدت ماهیتی «انقلابی» و «فعال» دارد. صبر یعنی اینکه شما در میدان تنش با باطل، تمام قد حضور داشته باشی اما در مقابل آماج سختی‌ها، در هم نشکنی و در مقابل طوفان ناملایمات استوار بمانی. 

حضرت زینب(س) متحمل فاجعه‌بارترین مصیبت‌های تاریخ شد و در مقابل آنها صبر کرد، اما «صبر زینبی» ترک میدان مبارزه نبود، بلکه تحمل مصیبت‌ها و اتخاذ مبارزه‌ رسانه‌ای و بلاغی در مقابل باطل بود، یا امام حسین(ع) در مقابل آن همه فشار و زخم‌های میدان نبرد، سر تسلیم فرود نیاوردند و در مقابل آن حجم از تنش‌ها و آسیب‌ها صبر کردند، یعنی صبر ایشان تحمل مصیبت‌های مبارزه به صورت کاملاً استوار و در صحنه‌ی عمل بوده است. از این منظر صبر تحمل پیامدهای عمل است، یا همان سوختی است که عمل پیوسته را تداوم می‌بخشد. 

ما در مسیر حرکت به قله دچار خستگی‌های بسیاری می‌شویم اما در همان حالی که قدم برمی‌داریم، این ناملایمات را تحمل می‌کنیم. از جهت دیگر صبر، صورتی دیگر نیز پیدا می‌کند و آن این است که فرد صبور ناملایمات را در مسیر حقیقت تحمل می‌کند. یعنی اینکه ما «نسبی‌گرا» نیستیم و ادعا داریم که سخن ما به حقیقت نزدیک‌تر و درست‌تر است. ما سخن منحرفانه را تحمل می‌کنیم و با او گفتگو می‌کنیم تا طرف مقابل هدایت شود نه اینکه بگوئیم «هرکس نظری دارد». صبر ما لازمه‌ی هدایت افراد است و جز این طریق نمی‌توانیم مسئولیت اجتماعی خود را به سرانجام برسانیم. 

بنابراین صبر دو حالت اجتماعی دارد: یکی تحمل مخالف از این منظر که میخواهیم او را هدایت کنیم، چراکه ارشاد یک امر پیوسته و زمان‌بر است و ما در مقابل درشت گویی‌های افرادی که از مسیر حق منحرف شده‌اند صبر به خرج می‌دهیم تا آنها را هدایت کنیم؛ این مورد به ویژه در بحث‌های علمی و عقلانی بسیار حائز اهمیت است و باید در محافل علمی و مباحثات اندیشه‌ای نهایت تحمل و صبر را به خرج بدهیم تا بتوانیم با استدلال‌های عقلانی با مخاطبمان گفتگو کنیم. گفتگو در اینجا وسیله‌ای برای ارشاد است نه هدف.

در حالت دوم که مخصوصا خود را در حکمرانی اجتماعی و قانونی نشان می‌دهد ما وارد کارزار می‌شویم و در خلال این ناملایمات و تنش‌ها، در مقابل ضررها و آسیب‌هایی که به ما می‌رسد صبر پیشه می‌کنیم. یعنی اگر تصمیم به مبارزه با تروریست‌های جیش العدل گرفتیم باید انتظار داشته باشیم که در این راه ممکن است شهدایی را تقدیم کنیم و خانواده‌هایی را داغدار، باید بر این سختی‌های مسیر تحمل داشته باشیم، اگر تصمیم گرفتیم که گاو شیرده آمریکا نباشیم باید منتظر تحریم‌های ظالمانه‌ی استکبار جهانی نیز باشیم و اگر تصمیم گرفتیم با هنجارشکنان و طرفدران برهنگی مقابله کنیم باید انتظار جیغ‌ها و پروپاگانداهای رسانه‌ای نیز باشیم. صبر یعنی تحمل سختی‌های میدان نبرد. 

تساهل همنشین تغافل است!

تساهل از ریشه‌ سهل به معنای آسان گرفتن و چشم پوشی و در یک کلام تغافل است. گویا تساهل «مبارزه» را تعلیق می‌کند و میدان را ترک می‌کند تا تنش ادامه نیابد. تساهل همه را به آسان گرفتن مسائل دعوت می‌کند. تساهل روکشی زیبا دارد و برخی از انقلابیون مثلاً روشنفکر ما اسیر همین روکش زیبا هستند و صحنه‌ی مبارزه را تعلیق می‌کنند. برای مثال تأکید بر قانون حجاب از منظر این افراد تنش‌زاست و باید آن را کنار گذاشت یا اینکه برخورد سخت با هنجارشکنان به جامعه آسیب می‌زند و باید کار فرهنگی کرد. 

اما این واژه نیز معنایی غیر از آن چیزی است که همواره به آن مشهور است. همواره افرادی که قائل به تساهلند به ظاهر ادعا می‌کنند که باید گوناگونی نظرات مختلف را پذیرفت و نباید تکثر افکار، دلیلی برای سرکوب عقاید مختلف شود. این سخن به ظاهر بسیار صلح‌طلب و نرم‌خو است اما وقتی از چشم‌انداز اجتماعی به این استدلال می‌نگریم، تنها یک چیز می‌بینیم: «تهاجم».

تساهل اسلحه‌ی اباحه‌گرایان برای کنش اجتماعی است. یعنی بگذار من هر جور که دلم می‌خواهد رفتار کنم، اگر تو به من گیر بدهی، تو کار اشتباهی انجام داده‌ای نه من! در اینجا و در این نقطه است که ما با یک گردش کپرنیکی در منطق مواجه هستیم، به جای اینکه افراد خودشان را با ارزش‌های عمومی، رسمی و الهی جامعه هماهنگ کنند و رفتارشان را بر مبنای یک اصول عام تنظیم کنند، این جامعه است که باید آنها را تحمل کند! در واقع جامعه نباید در مقام مطالبه‌گر، ارزش‌های خود را به این افراد تحمیل کند!

یکایک افراد از یک «حقیقت خودبنیاد» برخوردارند و هیچ کس نمی‌تواند به آنها متعرض شود. این «فردیت افراد» از چنان عظمتی برخوردار است که می‌تواند بر مبنای استدلال «به کسی ربطی ندارد» ادعا کند که دولت نه حق دارد از او مالیات بگیرد نه آمار و اطلاعات او را داشته باشد و نه حتی الزاماتی را برای پوشش عمومی یا سبک زندگی اجتماعی او قرار دهد. 

تساهل اباحه‌گرایانه تعلیق مبارزه نیست، بلکه یک حمله‌ی تمام عیار به بنیادی‌ترین عناصر یک جامعه یعنی ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی است. تساهل اباحه‌گرا به دنبال کشتن ارزش‌های جمعی زیر پوشش «حق فردی» است. تساهل رمز گسترش فساد در سپهر عمومی است چرا که در جامعه زندگی می‌کند و از مواهب و امکاناتش استفاده می‌کند اما الزامات آن را نمی‌پذیرد، از امنیت و رفاهی که جامعه برای او به ارمغان آورده استفاده می‌کند اما به خودش که می‌رسد ادعا می‌کند که به کسی ربطی ندارد و ما نیز باید در ارتباط با او تساهل به خرج بدهیم! ترجمه‌ی این عبارت چنین می‌شود که او حمله کند و ما باید تغافل کنیم.

 به عبارتی تساهل یعنی ترک امر به معروف و نهی از منکر و تعلیق احکام اجتماعی دین و جامعه. یعنی اینکه «حقیقت» در سپهر عمومی و اجتماعی «نسبی» است و هر فردی عقاید خودش را دارد که نباید کسی را به خاطر آن در جامعه محدود کرد. 

باید گفت که این استدلال خود متناقض است. اگر که نباید مطلقاً با عقاید گوناگون برخورد کرد بنابراین اگر کسی ادعا کرد که می‌خواهد به کودکان بی‌سرپرست خیابانی تجاوز کند، ما باید به عقیده‌ی او احترام بگذاریم؟ قطعاً خیر، پس مرز برخورد کجاست؟ این افراد در جواب این پرسش می‌گویند که مرز آزادی آنجاست که «هرکس تا جایی آزادی دارد که آزادی دیگران را محدود نکند». حرف بسیار زیبایی است اما از دیرباز گفته‌اند که «شیطان در جزئیات است». 

بیایید نمود اجتماعی این استدلال را بررسی کنیم و جزئیات آن را بشکافیم. ناچاریم که از مثال‌های سخت و شرم آور استفاده کنیم، اما چاره‌ای نداریم تا به مصادیقی اشاره کنیم که این سخنان «جاده باز کن» آنها می‌شوند. فرض می‌کنیم دو نفر همجنس‌باز در خیابان شروع به انجام لواط می‌کنند، نه به کسی حمله کرده‌اند، نه آزادی کسی را محدود کرده‌اند و نه به اموال عمومی آسیب رسانده‌اند؛ اتفاقاً این عمل‌شان کاملاً در چهارچوب رضایت دو طرفه و بدون اجبار بوده است. واکنش ما باید چه باشد؟ آیا باید در مقابل این هرزه‌گی‌ها تساهل و رواداری از خودمان نشان دهیم؟ کسانی که با کودکان این کار را می‌کنند چه؟ حتی اگر آنها به این عمل رضایت داشته باشند؟ گویی آنهایی که رو به هرزه‌گی خیابانی آورده‌اند یک ارزش انسانی اجتماعی و جهان‌شمول را پایمال کرده‌اند. یعنی عقل سلیم و فطرت انسانی اعتراف می‌کند که نه! اینجا دیگر جای این ولنگاری‌ها نیست. 

جان لاک از بزرگترین فیلسوفان لیبرالیسم که به حق تمام اندیشمندان این مکتب، ریزه‌خوار سفره‌ی او هستند، در رساله‌ی «در باب تساهل» خود صراحتاً می‌نویسد که: «زنا، فساد، آلودگی، هرزگی، شرک و چیزهایی از این قبیل که بلاتردید اعمالی حیوانی‌اند» باید ریشه کن بشوند. یا در جایی دیگر می‌نویسد که نباید کسی «انتظار بخشودگی هرزگی‌ها و عیاشی‌های خود را داشته باشد». 

حال حجاب کجای این کارزار است؟ آیا فردی که موهایش دیده می‌شود و کمی سینه و پاهایش لخت است را با کسی که آن کار شنیع می‌کند یکی می‌گیریم؟

پاسخ بسیار ساده است: به هیچ وجه! اما استدلالی که برای لختی سر و سینه و جاهای دیگر اقامه می‌شود می‌تواند به برهنگی کامل و حتی فرارفتن از آن نیز منجر شود. مسئله بر سر منطق استدلال است نه مصادیق آن.

منطق استدلال آن لواط‌کار و بی‌حجاب یکی است نه این که آنها مثل هم هستند. 

خلاصه اینکه راهی که تساهل‌گرایان به لحاظ منطق اجتماعی به آن اشاره می‌کنند اساساً تنش‌زاست و برخورد کردن با این افراد اتفاقاً تنش را کاهش می‌دهد و آن را حل می‌کند.

تعلیق مبارزه و تنش، میدان تنش را بزرگتر می‌کند و ابعاد آن را به بخش‌های دیگر تسری می‌دهد.

باید بدانیم که زندگی به همان اندازه که فردی و تکین است به همان اندازه نیز یک امر جمعی است و امر جمعی نیز سرشار از محبت‌ها و قراردادها و تنش‌هاست و لازم است که به تناسب هر وجه با آن برخورد کنیم

در نهایت مسئله این است که ما نباید صبر را با تساهل اشتباه بگیریم.

راهبرد ما در مواجهه‌ی با تنش‌های اجتماعی صبر است نه تساهل. صبر فرآیندی فعال و انقلابی است و تساهل فرآیندی منفعل و مسکوت. عاقبت تساهل ناکجا آباد است و عاقبت صبر همان است که قرآن کریم فرمود: «مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ؛ آنچه نزد شماست از ميان مى‌رود؛ و آنچه نزد خداست باقى مى‌ماند؛ و به يقين به كسانى كه صبر و استقامت پيشه كنند، مطابق بهترين اعمالى كه انجام مى‌دادند پاداش خواهيم داد.»/ سوره‌ی نحل/۹۶

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

تقدیر پلیس از همراهی مردم در طرح عفاف و حجاب

طرح نور؛عفاف و حجاب

فرمانبرداری از دستورات خدا…

ويدئو/ شیخ حسین انصاریان

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.