امداد غیبی/ چه کسی او را به رفقایش رساند؟ _ ۲۶

چه کسی او را به رفقایش رساند؟

من چیزی را می خواهم و تو چیز دیگری را قصد می کنی اما خداوند کاری را که خود اراده می کند انجام می دهد و خداوند با قدرت فائقه خود هر که را می خواهد نجات می دهد؛ چرا که او یونس را از شکم نهنگ و نوح را از غرق شدن در طوفان و ابراهیم را از آتش نجات داد و آن را برای او سرد و بی گزند کرد و برای بندگانش طی کردن ارض را ممکن ساخت تا به ساحل امان برسند …

منظورم از آوردن این مقدمه روشن کردن صحت این داستان است

یکی از رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان به من گفت: در جنگی که بین ما و دشمن صهیونیستی در گرفته بود زد و خوردهای زمینی بسیاری پیش آمد از جمله آنها این بود که یک نفر از نیروهای مقاومت با گروهی از ارتش اسرائیل در حال جدال بود که این مواجهه نظامی مدت بسیار زیادی به طول انجامید.

تا جایی که همه خشاب هایش خالی شد و بجز چند گلوله مختصر، دیگر هیچ مهماتی نداشت لذا این مجاهد مقاومت اسلامی اصرار داشت به فیض شهادت نائل آید و چه بسا به زبان حال می گفته است؛ هر چه بادا باد این بود که تانک ها و مسلسل ها به سوی او مدام شلیک می کردند تا این که بر زمین افتاد اندکی ،بعد بیدار شد و خودش را بین دوستانش یافت که آسیب جدی هم ندیده بود، مگر چند مورد زخم مختصر، از آنها پرسید:

چه کسی مرا به اینجا آورد؟

گفتند: هیچ کس، تو خود به تنهایی این جا آمدی

از این رو من (نویسنده) می گویم که نظیر همین ماجرا هم قبل از نبرد الوعد الصادق، رخ داد بر همین اساس یکی از نیروهای حزب الله برای من تعریف کرد

که او و دوستش مأموریتی درون خاک فلسطین اشغالی داشتند، لذا به آنجا رفتند و بحمد الله مأموریت را با دقت و موفقیت انجام دادند اما پس از طی مسافت کوتاهی به خاک لبنان بازگشتند.

البته ارتش اسرائیل متوجه کار آنها شد این بود که بر روی آنها آتش گشود.

این رزمنده می افزاید در اثر این زد و خورد دوستم از ناحیه پا مجروح شد، ناگزیر او را کمک کردم که با من بیاید چرا که حاضر نبودم او را تنها رها کنم که به دست دشمن بیافتد حتی اگر این کار منتهی به این شود که باهم شهید شویم

ایشان ادامه می دهد که ما به همین حالت به رودخانه ای رسیدیم که امکان عبور از آن نبود مگر با طی کردن عرض رودخانه، در حالی که من به جهت این تقلاهای زیاد بشدت خسته بودم ناچار من و دوستم کمی در کنار رودخانه دراز کشیدیم و برای زمان کوتاهی به خواب رفتیم، اما پس از این که بیدار شدیم خود را در آن طرف رودخانه یافتیم، حال چه کسی ما را به آن طرف برده بود نمی دانم اما فهمیدم که خداوند به ما در این مسیر کمک کرده است …..

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 برگرفته از:

کتاب معجزات و کرامات نبرد “الوعد الصادق” تحکیم پیروزی الهی برای مقاومت اسلامی لبنان

کتاب الوعد الصادق٬

نویسنده ماجد ناصرالزبیدی