سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / صوت / قرآن کریم / امام رضا (سلام الله علیه) چگونه به نفی سنت «اهل سقیفه» پرداخت؟

امام رضا (سلام الله علیه) چگونه به نفی سنت «اهل سقیفه» پرداخت؟

بدعتی که پس از ماجرای سقیفه در نحوه انتخاب امامت امت به‌وجود آمد، سبب هموار شدن مسیر برای سایر افراد و گروه‌ها همچون بنی‌العباس در راستای ادعای امامت و خلافت مسلمین شد. امام رضا در چنین فضایی ضمن نقد سنت شیخین، به تبیین جایگاه امامت پرداخت.

 حدیث امامت، منسوب به امام رضا علیه‌السلام، از عالی‌ترین معارف شیعه در موضوع امامت است. با مطالعه این حدیث در می‌یابیم امامت صرفاً منصبی سیاسی و اجتماعی نیست بلکه جایگاهی وحیانی و متصل به خلافت رسول خدا صلی الله علیه و آله است. در این دیدگاه، اگر مردم تحت رهبری امام معصوم قرار نگیرند، دلیل بر آن نیست که امام معصوم از امامت خود دست بکشد بلکه کل عالم تحت ولایت امامِ از جانب خداوند اداره می‌شود. برای روشن شدن بیشتر مسئله به فرازهایی از این حدیث اشاره می‌شود.

ماجرا از این قرار است که عبدالعزیز بن مسلم گفت: همراه امام رضا علیه‏‌السلام در مرو بودیم و در مسجد جامع آن شهر جمع شدیم و مردم در موضوع امامت بحث و گفت‌وگو می‌کردند و اختلاف عقیده بسیارى را ذکر کردند. پس من به خدمت سرور و مولایم رسیدم و او را از سخنان مردم آگاه کردم. امام رضا علیه‌‏السلام لبخندى زد و بعد فرمود اى عبدالعزیز، این طایفه ندانستند و در دین خویش فریفته شدند و ضمن بیان مقدماتی فرمود خداوند در حج پایانى که پایان عمر پیامبر صلی الله علیه و آله بود بر او این آیه را فرو فرستاد: «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِیناً؛‌ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را براى شما به عنوان دینی رضایت دادم». (مائده3) و بعد تأکید کردند موضوع امامت از کامل شدن و کمال دین است.

این فراز نشان می‌دهد آنچه مورد گفت‌وگوی عالمان آن زمان در مسجد مرو بود، نازل‌ترین سطح امامت، یعنی در سطح «رهبری امت» آن هم به انتخاب مردم بود. جوّ حاکم بر آن دوران به گونه‌ای بود که امام را صرفاً منصبی الهی تلقی نمی‌کردند؛ مثلاً:

* معتزلیان نصب امام را واجب می‌دانستند، اما در اینکه چه کسی باید این وظیفه را بر عهده داشته باشد، اختلاف کردند.
* برخی از آنها وجوب نصب امامت را بر عهده امت می‌دانستند و معتقد بودند که وجوب نصب امام از طرف خداوند بر عهده امت نهاده شده است.
یا معتزله، انتخابات را تنها راه تعیین امام می‌دانستند.
* یا جریان «اهل حدیث» در مورد امامت، قائل به «اختیار» هستند و به وجود «نصّ» قائل نیستند.

با این حال، اعتقاد به وجود «نصّ» بر امامت «ابوبکر» در مورد برخی از آنان آمده است. جریان غالب در محافل اهل حدیث کوفه، برتر شمردن امیر مؤمنان بر عثمان بود؛ حتی گاه از برتری حضرت بر شیخین سخن به میان می‌آمد، اما در هر صورت تفضیل و فضیلت‌بخشیِ شیخین به عنوان «نظریه عمومی» اصحابِ حدیث یاد شده است. به این دلیل مأمون عباسی به شدت از این فرقه‌ها حمایت می‌کرد به ویژه آنکه او را پیرو مکتب معتزله دانسته‌اند.

در چنین فضایی که امت اسلام راه را گم کردند و با علم به جریان غدیر، خود را به جهالت زدند، امام رضا علیه‌السلام به تبیین مسئله امامت می‌پردازند و آن را در وهله اول منصبی منتسب به وحی خدا معرفی می‌کنند و با یادآوری جریان غدیر و جریان نزول آیه «اکمال دین»، امامت را در طول رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله وصف کرده و بعد تأکید می‌کنند «و پیامبر صلی الله علیه و آله درنگذشت تا آنگاه که نشانه‌‏هاى دینش را براى امت خویش آشکار کرد و راه‏‌هایشان را بر آنان روشن ساخت و آنان را در راه حقّ نهاد و على علیه‌‏السلام را براى آنان تا همیشه پرچم و جلودار قرار داد و هیچ چیز از نیازهاى امت خویش را رها نکرد مگر آنکه آن را آشکار و واضح کرد؛ پس هر که پندارد که خداوند دینش را کامل نکرده بی‌گمان کتاب خدا را نپذیرفته است و هر که کتاب خدا را نپذیرد و وا گذارد مسلماً کفر ورزیده است.»

در مرحله بعد امام رضا علیه‌السلام با نقد تفکر آنها نسبت به «انتخابی بودن منصب امامت» فرمود: «آیا از منزلت و جایگاه امامت در میان امت آگاهى دارند تا اختیار و انتخاب آنان در آن روا باشد؟!» سپس به معرفی بیشتر منزلت امامت پرداخته و آن را در طول امامت ابراهیم نبی معرفی کرده، فرمود: «إِنَّ الْإِمَامَةَ خَصَّ اللَّهُ بِهَا إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلَ ع بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ الْخُلَّةِ مَرْتَبَةً ثَالِثَةً وَ فَضِیلَةً شَرَّفَهُ بِهَا وَ أَشَادَ بِهَا ذِكْرَهُ فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً...» یعنی «همانا امامت [مقامی‏] است که خداوند، ابراهیم خلیل علیه‏‌السلام را بعد از نبوت و خلیل خدا شدن، در مرتبۀ سوم، ویژۀ او ساخت و فضیلتى است که با آن بزرگش داشت و نامش را بلند آوازه کرد، پس خداوند جلیل و عزیز فرمود: «و چون ابراهیم را پروردگارش به کلمات مبتلاء و تام کرد، به او فرمود: من تو را امام برای مردم قرار دادم». (بقره124)

امام در ادامه بیانات خویش، اینطور فرمود که طبق ادامه همان آیه، مقام امامت از ظالمان سلب شده، هرچند از ذریه ابراهیم علیه‌السلام باشد؛ «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» «(ابراهیم (ع) فرمود) از ذریه‌‏ام چطور (آیا امام می‌شوند)؟ فرمود: عهد من به ظالمان نمی‌رسد». امام رضا علیه‌السلام با همین استدلال ساده اما حکیمانه مهر باطلی بر تفکر رایج آن دوران در زمینه «امامت» می‌زنند و این مقام را نه منصبی انتخابی بلکه وحیانی می‌دانند و در آخر تأکید می‌کنند «پس این آیه، امامت هر ظالم‏‌پیشه‏‌اى را تا روز قیامت باطل ساخت و امامت را در برگزیدگان نهاد. آنگاه خداوند با قرار دادن امامت در نسل برگزیدگان و پاکان، آن را بزرگ و ارجمند داشت … پس پیوسته و قرن به قرن، نسل او امامت را از یکدیگر به ارث بردند تا آنگاه که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را به ارث برد. فَأَبْطَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ إِمَامَةَ كُلِّ ظَالِمٍ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ صَارَتْ فِی الصَّفْوَةِ ثُمَّ أَكْرَمَهَا اللَّهُ بِأَنْ جَعَلَهَا فِی ذُرِّیَّةِ أَهْلِ الصَّفْوَةِ وَ الطَّهَارَةِ… فَلَمْ تَزَلْ تَرِثُهَا ذُرِّیَّتُهُ ع بَعْضٌ عَنْ بَعْضٍ قَرْناً فَقَرْناً حَتَّى وَرِثَهَا النَّبِیُّ ص.»

امام رضا علیه‌السلام در مرحله بعد با تأکید مجدد بر اینکه «همانا امامت شأن و مقام پیامبران و میراث اوصیاء است»، اینگونه سخن خویش را ادامه می‌دهند: «إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ رَسُولِهِ ص وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ خِلَافَةُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع‏»؛ یعنی امامت، خلافت خدا و خلافت رسول او و مقام امیر مؤمنان و خلافت حسن و حسین است.

سپس امام علیه‌السلام در این مرحله است که به شأن اجتماعی امامت اشاره کرده و می‌فرماید «إِنَّ الْإِمَامَة زِمَامُ الدِّینِ‏ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ»؛ همانا امامت، زمام دین و نظم دهندۀ مسلمین و صلاح دنیا و بزرگمندى مؤمنان است.» باید در نظر داشت که این شأن اجتماعی در طول آن مقام معنوی امامت است که امام رضا علیه‌السلام در فرازهای قبل بر آن تأکید داشت.

در فرازهای بعدی حدیث، امام رضا علیه‌السلام به شئون معنوی و باطنی امام اشاره می‌کنند؛ از جمله آنکه فرمود «الْإِمَامُ‏ أَمِینُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی بِلَادِهِ وَ الدَّاعِی إِلَى اللَّهِ وَ الذَّابُّ عَنْ حَرِیمِ اللَّهِ‏؛ امام، امین خداوند در زمینش و در میان آفریدگانش و حجت او بر بندگانش و خلیفۀ او در سرزمین‏‌هایش و دعوت‌‏کننده به خدا و پاسدار حریم خداست. بعد ادامه دادند «الْإِمَامُ مُطَهَّرٌ مِنَ الذُّنُوبِ مُبَرَّأٌ مِنَ الْعُیُوبِ مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ مَوْسُومٌ بِالْحِلْمِ؛ امام، از گناهان، پاک و از عیب‌‏ها، مبرّا و به علم، اختصاص یافته و به بردبارى شناخته شده است.» امام رضا علیه‌السلام پس از بیان برخی مقامات معنوی «امام» اینطور سؤال می‌کنند «پس چه کسى باشد که به شناخت امام یا کنه وصف او دست یابد؟ … پس چگونه توانند که همۀ صفت‏‌هایش یا چگونگى آن را توصیف کنند؟ و یا کسى که جایگزین او شود یافت شود یا بی‌نیازى همچون او باشد که نیاز نیازمندان را برآورد؟» و در فرازهای بعد اشاره می‌کنند «آیا گمان دارند که امام جز در خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله یافت شود؟ به خدا سوگند که خودشان خویشتن را دروغ‏‌پرداز شمارند و بیهوده آرزو بردند، از گردنۀ بلند و جایگاه لغزنده‏‌اى که به پایین می‌‏لغزد بالا رفتند.» سپس با ردّ مجدد تفکر «انتخابی» بودن منصب امامت فرمود «آنها خواستند با نظرهاى [ناقص‏] خویش امامى را منصوب کنند و چگونه می‌‏توانند امامى را انتخاب کنند؟ و حال آن که امام عالمى است که نادانى نورزد، و نگهبانى است که حیله نکند؛ منبع نبوّت است…»

نتیجه آنکه آنچه همواره مورد اختلاف امت اسلام بوده و سبب شده سایر تنش‌ها میان جامعه اسلامی رخ دهد، مسئله امامت و زمامداری مسلمین بوده است. سوگوارانه پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و طی ماجرای سقیفه، اولین جرقه‌های این تنش توسط صحابه ایجاد شد، همان صحابه‌ای که اندکی قبل در ماجرای غدیر خم شخصاً حضور داشتند و به امر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با امیر مؤمنان نسبت به امامت و خلافتش عهد بستند و به ایشان تبریک گفتند. این بدعت سبب شد راه برای سایر افراد و گروه‌ها همچون بنی‌العباس در مسیر ادعای امامت و خلافت ناحق مسلمین هموار شود. امام رضا علیه‌السلام در چنین فضایی به نحوی اندیشه و سنت شیخین در انتخاب منصب امامت را نفی کردند.

………………….

۲۵ آیه‌ای که پیامبر در خطبه غدیر علیه منکران امیرالمؤمنین خواند / هشدار رسول خاتم از فتنه سقیفه

رسول خدا بارها در خطبه غدیر قوم خویش را از هرگونه بدرفتاری با خاندان وحی پرهیز  و آنها را از در افتادن در آتش فتنۀ فتنه‌گرانِ پس از خویش انذار می‌دهند.

 خطبه غدیر توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله در واقعه غدیر ایراد و در آن به فرمان خداوند امیرالمؤمنین علیه‌السلام به عنوان خلیفةالله و خلیفه پیامبر معرفی شد. این خطبه در 18 ذی‌الحجه سال 10 قمری، هنگام بازگشت از حجة الوداع در غدیر خم و بعد از نزول آیه تبلیغ ایراد شد. بسیاری از عالمان شیعه و سنی این خطبه را نقل کرده‌اند.

بخش‌هایی از این خطبه درباره مدح و فضیلت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و جایگاه ایشان نزد خداوند متعال و بخشی دیگر درباره جایگاه رفیع شیعیان و پیروان حضرت و قسمتی هم دربارۀ مذمت افرادی است که از ولایت امام رویگردان می‌شوند و حق ایشان را غصب و پایمال می‌کنند. رسول خدا بارها در این خطبه قوم خویش را از هرگونه بدرفتاری با خاندان وحی پرهیز  و آنها را از در افتادن در آتش فتنۀ فتنه‌گرانِ پس از خویش انذار می‌دهند؛ همان‌ها که حق وصیت رسول خدا را ادا نکردند و به تضییع حق عترت پرداختند. آن حضرت با بیان آیات متعددی از قرآن چهره منافقان امت و منکران امیرالمؤمنین را ترسیم کردند و از عاقبت سخت آنها در برزخ و قیامت خبر دادند. این آیات نزدیک به 25 مورد می‌رسد که در ادامه می‌خوانید.

فَاحْذَرُوا أَنْ تُخَالِفُوهُ فَتَصْلَوْا نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ‏(بقره24)
أَلَا إِنَّ جَبْرَئِیلَ خَبَّرَنِی عَنِ اللَّهِ تَعَالَى بِذَلِکَ وَ یَقُولُ مَنْ عَادَى عَلِیّاً وَ لَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتِی وَ غَضَبِی
فَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ‏(حشر18)أَنْ تُخَالِفُوهُ‏ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ (نحل94)

پس از مخالفت با او دوری کنید که به آتشى درافتید که «آتش‏گیره آن مردمان و سنگهایند و آماده شده است براى کافران.»
بدانید که جبرئیل از خداوند متعال این را به من خبر داد و می‌گوید : کسی که با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد، پس لعنت و غضب من بر او باد ؛ «پس هر کسی بنگرد که براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده است و از خداى بترسید که با او مخالفت کنید و قدم پس از ثبوتش بلغزد و همانا خداوند به آنچه مى‏‌کنید خبیر است

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ جَنْبُ اللَّهِ الَّذِی ذَکَرَ فِی کِتَابِهِفَقَالَ تَعَالَى- أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ‏ (زمر 56)
ای مردم، او جنب الله است که خداوند در کتابش ذکر کرده است. خداوند متعال می‌فرماید : تا آنکه [مبادا] کسى بگوید: دریغا بر آنچه در جنب الله کوتاهى ورزیدم

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّمَا أَکْمَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دِینَکُمْ بِإِمَامَتِهِ فَمَنْ لَمْ یأْتَمَّ بِهِ وَ بِمَنْ یقُومُ مَقَامَهُ مِنْ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ وَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِی‏ النَّارِ هُمْ خالِدُونَ (توبه67)‏لا یخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ ینْظَرُون‏ (بقره162)
اى گروه مردم، همانا که خداوند عزوجل دین شما را با امامت او تکمیل کرد. و هر کس او را و فرزندان مرا که از ذریه اویند، تا روز قیامت و رفتن به محضر خداوند به امامت نپذیرد، همانا اعمال او نابود مى‌‏شود و در آتش جهنم جاودانه است. نه عذاب از آنان تخفیف داده مى‏‌شود و نه نظر رحمت بر آنان مى‏شود

مَعَاشِرَ النَّاسِ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ‏ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها (نساء47)
اى مردم، ایمان بیاورید به خدا و رسول خدا و نورى که با او فرو فرستاده شده است، پیش از آنکه چهره‌‏هایى را هلاک کنیم و آنها را واژگونه سازیم

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ سَیکُونُ مِنْ بَعْدِی أَئِمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ یوْمَ الْقِیامَةِ لا ینْصَرُونَ‏ (قصص41)

اى مردم، به زودى پس از من امامانى خواهند بود که به آتش فرا مى‏‌خوانند و روز قیامت یارى نخواهند شد

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ وَ أَنَا بَرِیئَانِ مِنْهُمْ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُمْ وَ أَنْصَارُهُمْ وَ أَتْبَاعُهُمْ وَ أَشْیاعُهُمْ‏ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ(نساء145)وَ لَبِئْسَ‏ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ (نحل29)

ای مردم ، خداوند و من از آنان بیزاریم. ای مردم، آنان و یاران و پیروان و شیعیان ایشان در پست‏ترین طبقه دوزخند و بسیار بد جایگاهى است براى متکبران.

أَلَا لَعَنَ اللَّهُ الْغَاصِبِینَ وَ الْمُغْتَصِبِینَ وَ عِنْدَهَا سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیهَ الثَّقَلانِ‏(الرحمن 31)فَ یرْسَلُ عَلَیکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ(الرحمن 35)

خداوند لعنت کند غاصبین و کسانی که (خلافت را) به زور غصب می‌کنند. و در آن صورت «اى گروه جن و انس، به زودى به حساب شما مى‏‌رسیم و خدا بر شما شراره‌‏هاى آتش و مس گداخته فرو مى‏‌فرستد، تا هیچ نصرتی نیابید.»

مَعَاشِرَ النَّاسِ قَدْ ضَلَّ قَبْلَکُمْ‏ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ(صافات 71) وَ اللَّهُ لَقَدْ أَهْلَکَ الْأَوَّلِینَ وَ هُوَ مُهْلِکُ الْآخِرِینَ. قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ أَ لَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلِینَ. ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِینَ. کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ. وَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ(مرسلات16 تا 19)

اى مردم، پیش از شما بیشتر گروههاى نخستین گمراه شدند و خداوند پیشینیان را نابود کرده، و او پسینیان را هم نابود خواهد کرد. «آیا ما اقوام (مجرم) نخستین را هلاک نکردیم؟! سپس دیگر (مجرمان) را به دنبال آنها مى‌‏فرستیم؛ (آرى) این گونه با مجرمان رفتار می‌کنیم؛ واى در آن روز بر تکذیب‏‌کنندگان.»

أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَ عَلِی هُمْ أَهْلُ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ الْحَادُّونَ وَ هُمُ الْعَادُّونَ وَ إِخْوَانُ الشَّیاطِینِ الَّذِینَ‏ یوحِی بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً(انعام 112)

آگاه باشید دشمنان على، اهل تفرقه و نفاق و ستیزه‌جو و دشمن و برادران شیاطین هستند که برخى به برخى دیگر برای فریب سخنان فریبنده وحی مى‏‌کنند

أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَهُمُ الَّذِینَ یسْمَعُونَ لِجَهَنَّمَ‏ شَهِیقاً وَ هِی تَفُورُ (الملک 17) وَ لَهَا زَفِیرٌ؛ أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَهُمُ الَّذِینَ قَالَ فِیهِمْ- کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها(اعراف 38) الْآیةَ

و دشمنان ایشان کسانى هستند که آواى جهنم را در حالى که فوران مى‌‏کند مى‌‏شنوند و دوزخ را هیاهوست. دشمنان ایشان کسانى هستند که خداوند در موردشان فرموده :هر امتى بر آن وارد مى‌‏شود قوم(هم‌کیش)خودرا لعنت مى‌‏کند.

أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَهُمُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- کُلَّما أُلْقِی فِیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یأْتِکُمْ نَذِیرٌ. قالُوا بَلى‏ قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَی‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ (ملک 8 و 9)

دشمنان ایشان کسانى هستند که خداوند عزوجل درباره‏‌شان فرموده : هر فوجى از ایشان که در دوزخ مى‏افتند، خزانه داران آن از ایشان مى‏‌پرسند: آیا براى شما انذار دهنده‌ای نیامد؟ گویند: بله آمد، پس ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند چیزی نازل نکرده و شما در گمراهی بزرگی هستید .

وَ أَنَا آخِذُکُمْ بِالْبَیعَةِ لَهُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما ینْکُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ (فتح 10)

و من از سوى خداوند عز و جل از شما براى او بیعت مى‌‏گیرم، «و هر کس پیمان شکند همانا بر علیه خویش پیمان شکسته است.»

مَعَاشِرَ النَّاسِ قُولُوا مَا یرْضَى اللَّهُ بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ فَ إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً(ابراهیم 8) … فَلَنْ یضُرَّ اللَّهَ شَیئاً(آل‌عمران 144)

اى مردم، چیزى را بگویید که خداوند با آن سخن از شما راضی شود و اگر شما و همه کسانی که در زمینند کافر شوید، هرگز هیچ زیانى به خداوند نخواهد رسید.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

وقتی قریش زیر بار نرفت نبوت و امامت در بنی‌هاشم جمع شود

ولایت امیرالمومنین علیه السلام و بیعت در غدیر

معجزه / مسخ شدن بنی اسرائیل

خداوند طائفه ‏اي از بني ‏اسرائيل را مسخ نمود

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.