بیا پری بگشاییم و ز این جهان برویم
دل از زمین بکنیم و به آسمان برویم
از این حجاب منیت که خاک جان گردید
بیا پری بتکانیم و پرزنان برویم
قسم به صبح نگاهت که بر سر افتاده است
چو ذره ای به تکاپوی مهرگان برویم
ببین که بند دلم را اگر تو پاره کنی
به شوق دیدن رویت ز خاکدان برویم
به آن قطار مسافر که می برد ما را
بگو خوش است که تا شهر عاشقان برویم
برای این همه دل هم تویی امیر ای دوست
به هر کجا بکشانی به بذل جان برویم
ز ذکر روی تو باب گشایشی دیدم
که تا قیام قیامت دوان دوان برویم