علی(علیه السلام) دیدیم

علی(ع) دیدیم، علی (ع) دیدیم!

 

 به نام عالی اعلی، علی دیدیم علی دیدیم

درون نور وجه‌الله، علی دیدیم علی دیدیم

 

درون اسم الرحمن چه با حیرت نگاه کردیم

هوالاول هوالآخر، علی دیدیم علی دیدیم

 

به وقت خلقت عالم، وجودی حی و ناظر بود

که فکتبنا مع الشاهد، علی دیدیم علی دیدیم

 

در اوج آسمان ها، ما به ساق عرش رو کردیم

طواف نور حق را هم، علی دیدیم علی دیدیم

 

شب معراج، پیغمبر، نشانی از علی دیده

که آن آیاتنا الکبری، علی دیدیم علی دیدیم

 

درون جنت المأوا، درختی از فضائل بود

به هر برگ فضائل هم، علی دیدیم علی دیدیم

 

در آن شب که عدو قصدش، به جان و عمر احمد بود

میان بستر و بالین احمد هم، علی دیدیم علی دیدیم

 

در آن مُلک خداوندی، مَلِک را جستجو کردیم

به والله آن مَلِک راهم، علی دیدم علی دیدیم

 

قسم بر آن کتابی که، درون قلب احمد بود

همان قرآن ناطق را، علی دیدیم علی دیدیم

 

به وقت ابتهالی که، رسول الله جاری کرد

که نفس الله را هردم، علی دیدیم علی دیدیم

 

در آن روز غدیر خم، محمد دست بالا برد

همان دستی که بالا بود، امیر المومنین دیدیم

 

به هنگامی که پیغمبر، همه اهل کسا را خواند

درون اهل آن محفل، علی دیدیم علی دیدیم

 

به وقت سجده و محراب، که فرق او پر از خون است

که فزت کعبه را آن شب، علی دیدیم علی دیدیم

 

در این عالم به هر سویی، صراطی جستجو کردیم

صراط المستقیمِ راه حق راهم، علی دیدیم علی دیدیم

 

به وقت اعتصامی که، به حبل الله باید کرد

که حبل الله را حیدر، امیر المومنین دیدیم

 

به عشق روز دیدارش، دمادم یاعلی گفتیم

به وقت مرگ هم آخر، علی دیدیم علی دیدیم

 

بهشت و نارِ مخلوقات، به دست او شود امضا

قسیم النار و الجنه، علی دیدیم علی دیدیم

 

در آن روزی که اعمالم، به آن میزان شود تعیین

همان میزان الاعمالم، علی دیدیم علی دیدیم

 

میان صحنه‌ی محشر، که در قلب رسول الله است

امیر المومنین حیدر، علی دیدیم علی دیدیم

 

علی با اسم الداعی، ردای دیگری پوشید

به عشقش یاعلی گفتیم و آنجاهم علی دیدیم

 

تبعیت ز الداعی، برای ما چه شیرین است

که اوجِ محضرِ رحمانیت را هم علی دیدیم

 

در آن محضر صدای دلنشینی حکم فرما بود

علی بود و علی بود و علی بود و علی دیدیم

 

درون خانه‌ی مادر، به مادر چون نگاه کردیم

درون مردم چشمش، علی دیدیم علی دیدیم

 

محبت های مادر را، همیشه آرزو کردیم

در آن اوج محبت هم، علی دیدیم علی دیدیم

 

همیشه او برای بچه هایش مادری کرده

از آن روزی که ما را مبتلا کرده، علی دیدیم

 

همان وقتی که در کرسی، صدای بچه ها پیچید

صدای خنده ها بود و، در آنجا ما علی دیدیم

 

تمام عالم امکان، قوامش حی و قیوم است

قوام حی و قیوم علی را، فاطمه دیدیم

 

درون جنت رضوان، که الکوثر بُوَد محور

بهشت مؤمنین را هم، علی و فاطمه دیدیم

 

شب قدری که نزدیک است، و ما چشم انتظار او

کنار مقدم نورانی مادر، علی دیدیم علی دیدیم

 

به یاد مادری هایش، که با ما مهربانی کرد

هو البر الرحیمی را علی و فاطمه دیدیم

 

ف. گرجی (خادم)