سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / مادر بزرگ عطر برنج شمال بود؛ کم بود نان سفره‌اش اما حلال بود

مادر بزرگ عطر برنج شمال بود؛ کم بود نان سفره‌اش اما حلال بود

شعرخوانی | آقای علیرضا نورعلی‌پور

مادربزرگ عطر برنج شمال بود
کم بود نان سفره اش اما حلال بود

در دست های ظرف گل سرخی اش مدام
یک قاچ سیب و چند پر پرتقال بود

یادش بخیر! آمدن از خانه ی عزیز
بی پاکت نخودچی و کشمش محال بود

با او همیشه غصه و سوغاتی و غزل
با او به قول ما نوه ها عشق و حال بود

غیر از علی نبرد به لب نام دیگری
پیشش پدربزگ، تمام و کمال بود

مادربزرگ پیش خدای بزرگ رفت
او مرد؟ این همیشه برایم سؤال بود

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
او هست، خواجه! شعر تو شاهدمثال بود

شعرخوانی آقای علیرضا نورعلی پور در دیدار رمضانی با رهبر معظم انقلاب  ۱۴۰۲/۰۱/۱۶ - نماشا

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

مخمس نغمه مستشار نظامی در استقبال سروده رهبر انقلاب

در امتحان محبت، از ابتلا مگریز

شعر/ چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما

ای جوانان عجم جان من و جان شما

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.