آیتالله رئیسی در امتداد سیاست چندجانبهگرایی در دیپلماسی به کشور چین سفر کرد. سفری که برای عملیاتی کردن ظرفیتهای اقتصادی میان دو کشور، انجام شده است. البته این نقد کردن ظرفیتها، بنظر میرسد ربط چندانی به مسائلی همچون «FATF» ندارد. اکنون سیاست دولت پیشین بیشتر شبیه بهانهجویی است تا موانعی بر سر بهرهبرداری اقتصادی از کشورهای غیر غربی.
رئیسجمهور روز گذشته با هیئت همراهی متشکل از وزرای اقتصادی و رئیس کل بانک مرکزی، به چین سفر کرد. این سفر بعد از ۲۰ سال، اولین سفر رسمی رئیسجمهور ایران به چین میباشد و میتواند سرمنشا تحولات خوبی در زمینه دیپلماسی اقتصادی که یکی از مهمترین اهداف دولت بوده است، باشد.
این سفر به نقل از رسانههای جهان، گامی برای «عملیاتی کردن توافق ۲۵ ساله ایران و چین» است. توافقی که میتواند تاثیر زیادی در خنثیسازی تحریمها و حتی قویتر کردن ایران در میز مذاکره در مواجهه با غرب داشته باشد. این توافق سرمایهگذاری عظیم در بخشهایی مانند اقتصاد، نفت، معدن, صنایع، حمل و نقل و کشاورزی را شامل میشود و در صورت مدیریت صحیح سرمایهگذاریها میتواند سایه تحریم را بر سر اقتصاد ایران، کمرنگتر کند.
رسانه آمریکایی «اسوشیتد پرس» نیز در گزارشی به این موضوع پرداخته است. به گزارش این رسانه هر دو کشور روابط پرتنشی با ایالات متحده آمریکا دارند و دیپلماسی ایران و چین، توان این دو کشور را در مقابل آمریکا افزایش خواهد داد. بنظر میرسد سیاست ستیزهجویانه آمریکا که در دوران ترامپ شدت گرفت و دولت بایدن نیز نتوانست تغییر چندانی در آن ایجاد کند، کشورهای شرق را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک میکند.
این توافق که سفر اخیر رئیسجمهور میتواند آغاز عملیاتی کردن آن باشد؛ به تخمین اقتصاددانان میتواند به میزان ۲۸۰-۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه وارد کشور کند. مبادلات بانکی پولها نیز آزادانه و با ارز کشورهای طرف توافق انجام میپذیرد که مشکل محدودیتهای بانکی ایران در سرمایهگذاری را نیز کاهش خواهد داد.
اما این سفر نیز مانند بسیاری از اقدامات دولت سیزدهم، مورد انتقاداتی کاملا «سیاسی» و نه «سیاستی» قرار گرفته است. مدعیان اصلاحات در حالی درباره ابعاد این توافق ابراز نگرانی میکنند که در طی دولتهای یازدهم و دوازدهم، این توافق پیگیری میشد و آنزمان خبری از ابراز نگرانی در این رسانهها نبود.
در آنزمان رسانههای اصلاحطلب، از نگرانی آمریکا و اسرائیل از این توافق میگفتند و آنرا تدبیر ایران برای شکست کارزار فشار حداکثری میدانستند. اما امروز همگام با قصهپردازی رسانههای معاند، از نگرانی درباره ابعاد این توافق صحبت میکنند. صحبتهایی که بیش از آنکه ناشی از دغدغهمندی درباره ایران باشد، ریشه در ناراحتی از بیعرضگی دولت روحانی در استفاده از این ظرفیتها دارد.
البته نکته مهم دیگری که میشود به آن اشاره کرد، «بیمیلی» دولت روحانی به استفاده از این ظرفیتها است. این دولت به دنبال گروکشی از کشور برای تسلیم به غرب و آمریکا بود. در دورانی که برجام به عنوان ابرپروژه دولت روحانی با شکستی مفتضحانه روبهرو شد؛ این دولت که کلان پروژه خود را در بنبست میدید، نمیخواست از آن عقبنشینی کند.
این عدم عقبنشینی از ایده شکستخورده «برجام» منجر به ضربهزدنهای عمدی به منافع کشور شد. برای مثال اخیرا میان بانکهای ایران و روسیه، توافقی منعقد شده است و تراکنشهای مالی میان این دو کشور راحتتر انجام میشود. در زمان دولت روحانی نیز فرصت برای انعقاد چنین توافقهایی وجود داشت که البته با بهانهجویی مسئولان دولتی، ره به جایی نمیبرد.
حال اینکه دولت رئیسی، بدون در دست داشتن چیزهایی که دولت روحانی آنها را بهانه میکرد (مانند FATF و توافق به هر قیمتی) مشغول نقد کردن ظرفیتهای دیپلماسی اقتصادی است، عیادی اصلاحات و دوستان روحانی را عصبانی کرده است. البته این خشم، زمانی حتی بیشتر خواهد شد که دولت سیزدهم بتواند با دست پرتری در مذاکرات هستهای حاضر شود و حراست مناسبی از منافع ایران انجام دهد.
آنچه که واضح است، سفر آیتالله رئیسی به چین، دستاوردهای اقتصادی جدی برای کشور خواهد داشت و سرمایهگذاری کشوری که در حال تبدیل شدن به قدرت برتر اقتصاد جهان است، میتواند مرهمی بر التهابات اقتصادی کشور باشد. با اینحال دوستداران منفورترین دولت تاریخ ایران و ساکنین کشتی به گل نشسته اصلاحات، از این اتفاق خوشحال نخواهند شد؛ زیرا این اتفاقات، سندی بر بیکفایتی و بهانهجوییهای دولت روحانی است. دولتی که موحبات «یک دهه عقبماندگی» در ایران را فراهم آورد و ضربات کاری به اقتصاد ایران وارد آورد.