سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / محمد موسوی، مهندس زیرگذرها و روگذرهای معروف: برای من نمی‌توانم معنی ندارد

محمد موسوی، مهندس زیرگذرها و روگذرهای معروف: برای من نمی‌توانم معنی ندارد

5دی 1336 در تهران به دنیا آمده و بیش از 30سال از کشور دور بوده. دنیا دیده است و آن‌قدر تجربه کار در کشورهای دیگر دارد که وقتی می‌گوید مهندسان ایرانی بهترین مهندسان دنیا هستند، باور می‌کنیم که نه فقط از سر عشق که از روی تجربه هم هست. با انرژی حرف می‌زند و لابه‌لای تعریف‌کردن خاطراتش برخی جملات را انگلیسی، عربی یا هندی می‌گوید. بستگی دارد از چه‌کسی نقل قول می‌کند. گاهی هم نم اشکی گوشه چشمانش می‌نشیند. محمد موسوی یکی از مهندسان راه و ساختمان پایتخت است که در پروژه‌های معروف سال‌های اخیر نقش مهمی داشته است؛ از ساخت‌وساز امتداد اتوبان همت گرفته تا پل صدر و تونل آرش- اسفندیار که نخستین تونل دو طبقه شهری است. کارش را خوب بلد است و عاشق ایران. خودش می‌گوید: «زمانی بود در خیابان‌ها راه می‌رفتم و توی صورت مردم نگاه می‌کردم تا کسی را ببینم که قیافه ایرانی داشته باشد و بگویم شما ایرانی هستی؟ من می‌خواستم یک سلام کنم. خسته شده بودم از بس عربی، هندی و انگلیسی حرف زده بودم. من عاشق ایران هستم». با او از این عشق و از حال و احوال این روزهای خیابان‌های تهران گفت‌وگو کرده‌ایم.

  رشته راه و ساختمان از چه زمانی پایش در زندگی شما باز شد؟
از نوجوانی و قصرشیرین. دوران دبستان در تهران و دبیرستان در قصر شیرین بودم. پدرم نظامی بود و چندسالی در قصرشیرین زندگی کردیم. همان جا دیپلم راه و ساختمان گرفتم؛ سال1355. از همان زمان هم کارم را شروع کردم. زیرنظر 2مهندس روسی که سینماهای زیادی را در تهران ساختند؛ سینما اونیورسال، سینما سیلوانا در میدان شهدا، سینما فرهنگ در خیابان شریعتی و خیلی سینماهای دیگر. من هم کنار آنها کار کردم تا سال1356 که رفتم هندوستان برای ادامه تحصیل در همین رشته راه و ساختمان.

  کی به ایران برگشتید؟
تا سال1364هندوستان بودم. البته سال1361 آمدم ایران و ازدواج کردم و بعد که درسم هم تمام شد در شرکت پسر خانم ایندیرا گاندی کار کردم. سال1365 به ایران آمدم و یک سال بعد در شهرداری تهران در قسمت نظارت و پیگیری در بخش عمران مشغول به‌کار شدم. اما 4سال بعد به‌خاطر بیماری و بچه‌دار نشدن از اینجا رفتم. مخارج درمان خیلی زیاد بود. فکر کردم جایی بروم که بتوانم هم خودم را درمان کنم و هم تجربه بیشتری در راه و ساختمان به‌دست بیاورم. سال71 بود. بعد از جنگ کویت به فرودگاه‌سازی‌ شهر کویت معرفی و مشغول به‌کار شدم. 5سال در فرودگاه‌سازی‌ و شهرسازی کویت بودم. به شرکت نفت هم رفتم. در مرز عربستان و کویت در شرکت نفت، مدیر پروژه ساخت مخازن و جاده‌سازی‌ بودم. از آنجا که کارم را پسندیده بودند و موفق شده بودم من را به شرکت هیوندا معرفی کردند؛ یک شرکت کره‌ای معتبر در زمینه ساخت‌وساز.

  پس در کویت به‌صورت جدی‌تری وارد کار حرفه‌ای شدید؟
وقتی به کویت رفتم شرکتی بود که صاحبش یک فرد ایرانی بود؛ آقای دهقانی. او بسیار دانشمند و اهل فن بود و من را زیرنظر خودش نگه داشت و کارهای زیادی به من یاد داد. مدت زیادی با او کار کردم. به کشورهای مختلف عربی رفتم، در آنجاها پروژه‌های عمرانی انجام دادم. به یکی دو کشور اروپایی رفتم و با تکنیک‌های روز دنیا آشنا شدم و باز به کویت برگشتم. بعد به قطر رفتم و رئیس تصفیه‌خانه شهر دوحه شدم. عکسم در روزنامه‌های عربی منتشر شد و از سفارت ایران آمدند سراغم. دیگر دوست داشتم برگردم و در ایران کار کنم. بچه‌ای که می‌خواستیم داشتم. خدا بعد از 22سال به من و همسرم پسری داده بود. مشکل بیماری‌ام کمی حل شده بود و دیگر دوست داشتم به ایران برگردم. سال1387 بود. به سفیر ایران در کویت گفتم و او هم من را به شهرداری تهران معرفی کرد. سابقه کارم را آوردم و نشان دادم که تنها افتخارم این است که نام مهندسان ایرانی را در دنیا بلند نگه داشته‌ام.

  کارتان در تهران چطور شروع شد؟
وقتی به ایران برگشتم ابتدا در پروژه انتهای همت مشغول شدم. آنجا کوهی را که بیش از 4کیلومتر بود طی 8‌ماه به جاده تبدیل کردیم؛ بدون مخارج زیاد. بعد آمدیم خیابان یادگار امام که رودخانه‌ای بود در محور بین خیابان دامپزشکی و طوس و هاشمی. 2کیلومتر طی 7‌ماه به یک خیابان تبدیل شد. بعد هم به پروژه پل صدر رفتم به‌عنوان مدیر پروژه. کارهای دیگری هم انجام دادم اما آخرینش تونل آرش- اسفندیار و آیت‌الله هاشمی است که امسال بهره‌برداری شد.

  چطور؟ مگر در این سال‌ها افتخار و رکوردی به جای گذاشته بودید؟
ببینید! وقتی برای کار از بین آن همه مهندس سراغ شما می‌آیند، وقتی می‌بینید در همه جای دنیا مهندسان ایرانی بهترین‌ها هستند، یعنی نشان داده‌اید مهندسان ایرانی هرکاری را می‌توانند انجام دهند و ما بهترین خیابان‌ها، بهترین زیرگذرها و بهترین پل‌های جهان را می‌توانیم بسازیم. وارد شرکت هیوندا که شدم به من گفتند شما مدیر این بخش هستید و این وظایف را دارید. یکی از مهندسان ارشد آنجا به نام مهندس لی بود. معروف بود که او داینامیک کار است. برایم سؤال بود که مگر او چه کار می‌کند که اینطور همه از او حرف می‌زنند. رفتم بیوگرافی‌اش را درآوردم. دیدم ساعت 6صبح می‌آید سرکار، همه نقشه‌ها و برنامه روزانه را تعیین می‌کند؛ یعنی کاری که همه مهندسان باید انجام بدهند. اما من 5صبح می‌رفتم کارگاه. نمازم را هم همان جا می‌خواندم. او  ساعت6 می‌آمد و 4می‌رفت اما من تا  ساعت 6در کارگاه بودم. بعد می‌رفتم دفترم و یکی دو ساعتی هم آنجا کار می‌کردم. بعد از چند سال همین مهندس لی جلوی همه کاپ بهترین مهندس هیوندا را به طرف من گرفت و گفت: «این هدیه ماست برای مهندس موسوی. او بیشتر از من است». و این افتخار من بود که جلوی تعداد زیادی از مهندسان اروپایی، کویتی و عربستانی و کره‌ای و خیلی مهندسان، اسم یک مهندس ایرانی گفته شد و کاپ را به من داد. من نمی‌خواستم خودنمایی کنم اما این ذات ایرانی‌هاست که می‌خواهند همیشه بهترین باشند. این 9 سالی که در ایران کار کرده‌ام برای من مثل 2روز بوده؛ آن‌قدر کار‌کردن در اینجا برای من جذاب است و از بودن کنار مهندسان ایرانی لذت می‌برم.

  الان در روز چندساعت کار می‌کنید؟
از 5صبح بیدار می‌شوم و وقتی پسرم راهی مدرسه می‌شود من هم می‌روم سرکار تا ساعت 6 و 7 بعد‌از‌ظهر. بعد می‌روم خانه و کمی استراحت می‌کنم و دوباره ساعت10 برمی‌گردم به کارگاه. اگر کار باشد همان جا می‌مانم وگرنه 2 و 3 صبح می‌روم خانه. هر وقت کار باشد می‌مانم. وقتی در خیابان آرش غربی بودیم با آنکه خانه‌مان همان نزدیکی بود اما 3شب همان‌جا ماندم. در پروژه صدر 3‌ماه خانه نرفتم و روی پل بودم و در کانکس زندگی کردم تا پل افتتاح شود. لذتی که از کار و نیز رفتار مردم می‌برم من را نگه می‌دارد. هنوز که گاهی به خیابان یادگار امام می‌روم کاسبان و برخی اهالی آنجا به من محبت دارند.

  با این همه کار، پس دیگر وقتی برای استراحت و تفریح ندارید؟
من عاشق فوتبال هستم. از بچگی عاشق فوتبال بودم و خیلی فوتبال بازی می‌کردم. عاشق این بودم که بروم این کشور و آن کشور فوتبال بازی کنم. وقتی هندوستان بودم با شهید سرافراز آشنا شدم. از بچه‌های انجمن اسلامی هند بود و عضو تیم فوتبال انجمن اسلامی. از من خوش‌اش آمد و من را سمت خودش کشید. خیلی چیزها را از آن روزها و از او دارم. روزگار خوش دانشجویی‌ام به‌خاطر شهید سرافراز و شهید قانعی بود. اما حالا جز شنا نمی‌توانم فعالیت ورزشی دیگری داشته باشم. وقتش را هم ندارم. فقط3 روز در هفته شنا می‌روم.

  پروژه صدر و آرش- اسفندیار بزرگ‌ترین کارهایی بود که در آن بودید. در مقایسه با پروژه‌های کشورهای دیگر این دو در چه سطحی قرار دارند؟
اگر بخواهیم پروژه‌های خودمان را با پروژه‌‌هایی که در کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس هست مقایسه کنیم از لحاظ نتیجه کار فرقی نمی‌کند. اما در واقع ما چندین پروژه عقبیم. از چه لحاظ؟ از این لحاظ که آنها تجهیزات دارند؛ یعنی وقتی یک چرثقیل لازم دارند، می‌روند می‌خرند و چند تا اپراتور انگلیسی و فرانسوی هم می‌روند کار می‌کنند. چیزی که تفاوت پروژه‌ها می‌شود این است که باعث ما در خیلی از مسائل از کشورهای پیشرفته دنیا عقب هستیم. وقتی می‌خواهیم کار کنیم باید برخی دستگاه‌ها را از چین بیاوریم؛ آن هم دستگاه‌هایی که از رده خارج شده و ما به‌خاطر تحریم نمی‌توانیم بهتر از آن را در اختیار داشته باشیم. ما باید کل تکنیک دنیا را به روز، ثانیه و دقیقه مطالعه کنیم و بدانیم مثلا در دنیا یک دهنه پل 500متری در چند‌ماه درست می‌شود. در کشور چین طی 6‌ماه این دهنه را کار می‌کنند اما ما که می‌خواهیم درست کنیم یکی دو سال طول می‌کشد و فرقش این است. اگر ما تجهیزات و منابع مالی داشته باشیم بهترین نیروی انسانی و متخصص را داریم که می‌توانیم بهترین کارها و پروژه‌ها را پیش ببریم. من یکی از مهندسان رده‌بالای کویت را آوردم پل صدر را نشانش دادم. نخستین سؤالی که از من پرسید این بود که چندتا مهندس خارجی در این پروژه حاضر هستند. گفتم هیچی. همه ایرانی هستند. شوکه شده بود. ما جز جرثقیلی که چینی‌ها رویش کار می‌کردند و سرپرست‌شان هم یک انگلیسی بود کس دیگری را نداشتیم. تازه در همین پروژه هم نصف پل را چینی‌ها بودند و نصف دیگر را خودمان کار کردیم. ما به لحاظ تخصص مهندسی از هیچ‌کسی کم نداریم.

آرش- اسفندیار؛ نخستین تونل دوطبقه کشور
تونل و زیرگذر آرش- اسفندیار- نیایش از خیابان آرش شرقی در ضلع شرقی بزرگراه مدرس، آغاز می‌شود و در ابتدای بزرگراه نیایش (آیت‌الله هاشمی رفسنجانی) به انتها می‌رسد. ویژگی منحصر به فرد این تونل دوطبقه‌بودن آن در بخشی از این مسیر است که برای نخستین بار در کشور اجرایی شده است. تونل و زیرگذر آرش- اسفندیار- نیایش در بخش بزرگراه مدرس با ظرافت خاصی حفاری شده، زیرا در این قسمت، تونل دوطبقه می‌شود و باید دقت لازم برای جلوگیری از بروز مشکلات بعدی انجام می‌شد. اجرای این پروژه در محدوده خیابان ولیعصر(عج)، جایی که به بزرگراه هاشمی‌رفسنجانی می‌رسد به‌دلیل تراکم موارد تاسیساتی در این بخش حساسیت زیادی داشته و بیشترین هزینه و وقت در اجرای این پروژه صرف انجام آن شد. در این پروژه کارهای نویی اتفاق افتاده و به‌علت وجود املاک مسکونی و تعدد فاضلاب و پساب‌های خانگی در اطراف پروژه، وجود قنات و آب‌های سطحی، تونل عایق‌بندی و نفوذ آب در آن به صفر رسید. مطالعات این پروژه از سال91 آغاز و در سال94 مراحل اجرایی‌اش آغاز شد و امسال هم به‌ بهره‌برداری رسید. طول تونل آرش- اسفندیار- نیایش 1500متر و رمپ‌های آن 1100متر  است و مجموعا بیش از 2و نیم کیلومتر تونل و رمپ در این پروژه حفاری شده. کمترین عرض این تونل 7متر و بیشترین عرض آن 19متر بوده و در این بین عرض تونل گاه به 11، 12، 14و 18متر می‌رسد.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

هشدار گاردین درباره افزایش فقر میان خانوارهای انگلیسی

افزایش فقر میان مردم این کشور و خطرات آن برای کودکان هشدار داد.

دومین چشمه شور جهان در ساری

چشمه‌های زیبای باداب سورت

یک دیدگاه

  1. سلام مهندس ببخشید من یه دوستام آهنگ زمینه کلیپ طوفان وحشتناک قرقیزستان را می‌خواهد دانلود کند
    شرمنده شما نام آهنگ را می دانید
    باتشکر

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.