یک مستندساز میگوید که نادر طالبزاده با وجود فشار و تهدید آخ نگفت و اتفاقاً مانند کارخانه تولید محتوا مدام کار میکرد. اما مهمترین کار او این بود که چون از غرب آمده بود، خود انگیزه و صدای انتقاد قشر منتقد در غرب و آمریکا به خود تمدن غرب بود.
سهیل کریمی مستندساز، مهمترین ویژگی فرهنگی مرحوم حاج نادر طالبزاده را، محوریت او برای جوانان در زمان فقدان شهید آوینی برشمرد و گفت: حاج نادر طالب زاده همسنگر خوبی برای آقا مرتضی بود که به موازات هم جلو میرفتند.
به جرأت میشود گفت که در خیلی زمینهها در سالهای بعد از شهادت شهید آوینی، فقدان آقا مرتضی را او جبران میکرد.
برای همین محل رجوع خیلی از بچهها بود. هر کس و با هر اعتقادی که داشت از نظر سیاسی به ایشان رجوع میکرد و او با آغوش باز از او استقبال میکرد.
وی ادامه داد: کارکردی که شهید آوینی برای آن نسل از نظر فرهنگ و هنر انقلاب داشت، او تحقیقاً برای بچههای امروز پیدا کرده بود. اما آوینی نفحات دیگری داشت و بیشتر درگیر فلسفه و ادبیات بود اما ارتباط طالبزاده با غرب مهم بود.
او انگیزهای بود برای قشر تجدید نظرخواه در غرب که به غرب معترض بودند و اعتراضشان را از طریق او به حوزههای دیگر برسانند.
حاج نادر یک اقدام مهم دیگر کرد و آن هم پیام اربعین و امام حسین (علیه السلام) را جهانی میکرد و صدای آنان را میرساند. این ویژگی مختص او بود.
کریمی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره فشارها و تهدیدهایی که به مرحوم طالبزاده وارد شده بود و سرسختی او گفت: فشارهای مختلفی به خاطر مسئولیت پدرش قبل از انقلاب با اینکه استعفا داده بود به او وارد میشد اما با این حال عوارض سوابق پدرش متوجه او میشد و به او اصابت میکرد. اموال پدرش و حتی خانه مادرش هم مصادره شد اما بیشتر از قبل تلاش میکرد.
خصوصاً کسانی بخاطر این سوابق در داخل علیه او اقدام میکردند، اما با این وجود او از قدرتش کم و پشیمان نمیشد و برعکس خیلی قویتر از قبل مسیرش را ادامه میداد.
وی گفت: در دهه 70 سلسه مستند “ساعت 25” را به قیمت جان، طرد شدن از آمریکا و ایجاد مشکل برای خود و خانوادهاش ساخت.
کپسول انرژی و انگیزه بود؛ این جنس از آدمها هیچ کاری هم که نکنند و صرف اینکه باشند هم انرژی ساطع میکنند.
کریمی ادامه داد: او در این مسیر خیلی از افراد را درس میداد؛ بهنظرم برای علاقمندان رسانه و سینما، یک دوره کامل رسانه و یک استثنا بود.
با وجود اینکه تولیدات بسیار خوبی را برای صداوسیما داشت اما یکبار به من گفت که برای چند فصل برنامهسازی تلویزیونی پولم را ندادند و دیگر پولی ندارم که استودیو اجاره کنم و برنامه بسازم.
اما باز هم کوتاه نمیآمد و با کوچکترین پولی که دستش میآمد، دوباره تولید محتوا میکرد. در یک کلام، کارخانه تولید محتوا بود.