ای دوست کجایی که بگیرم ز شما رد و نشانی
یا راه نشانی بده ، یا خود بنمایان به جهانی
دیریست که دنبال شماییم به هر شهر و دیاری
افسوس که بگذشت به بیهوده همه عمر و جوانی
در معرفت عشق شما هر که ز خود دست کشیده
راهی شده در مُلک و زمانی که شما شاه در آنی
آکنده همه تار و تَن از غائله بود و نبودت
تقدیرجهان گشت مهیا که کند خانه تکانی
از دور رسد شعشعه ای تا به سر صبح سر انجام
نا دیده نمایان شود از پرده ز اسرار نهانی
تا صبح ، فرود آمده آن روح بلند ملکوتی
میثاق همان جاست که گُل میل کند طُره فشانی
وقت است که اِی دوست دَهی رَد و نشانی
ما را به سَر سفره مِهر و کَرم خویش رسانی
🌹 تحفه ای ناچیز در محضر دوست 🌹
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌹
شکرالله قربانی
با عرض سلام و ادب و احترام ، ممنون بابت انتشار این اثر.
یک اشکال در تایپ ظاهراً ایجاد شد که در بیت
تقدیر جهان گشت مهیا ، میم مهیا از قلم مونده
ممنون خواهم شد ،اصلاحش کنید ،
خداوند انشاءالله به شما جزای خیر بده🌹🙏
سلام علیکم
تشکر اصلاح شد
ممنون از شما 🌹🙏
بهتر بود در مصراع دوم بیت آخر، از فعل نشانی بجای رسانی استفاده میکردید. نشانی در مصرع اول به معنای آدرس و نشانی در مصرع دوم به معنای نشاندن….و برای بهتر شدن وزن شعری میگفتید : ما را به سر خوان کِرامت بنشانی