امام صادق علیه السّلام میفرمایند ﴿فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ إِلَى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها﴾ خدایا تو بعضی از اولیائت را مثل آدم علیه السّلام در بهشت ساکن کردی و بعد از آن از بهشت اخراج کردی.[1]
چند سوال در اینجا به وجود میآید که چرا امام صادق علیه السّلام زمانی که قصد دارند از امام زمان عجل الله تعالی فرجه صحبت کنند، از بدو تولد مولایمان شروع نمیکنند، بلکه از ابتدای خلقت یعنی حضرت آدم علیه السّلام ماجرا را تبیین میکنند؟ چون اولین کسی که به دنیا آمد و مسجود ملائک حضرت آدم علیه السّلام بود و اولین کسی است که پا در ماجرای مهدویت گذاشت ایشان بود.
خداوند قصد داشت در زمین خلیفه قرار دهد، حضرت آدم علیه السّلام را خلق میکند و علم الاسماء را به ایشان عطا میکند. به دلیل توانی که به حضرت آدم علیه السّلام عطا شد، مسجود ملائک میشوند.
حال سوال به وجود میآید که این توان را از کجا آورده بودند؟
در مورد توان علم الاسماء اهل بیت علیهم السلام میفرمایند: که ما صاحب اسمائی بودیم که خداوند به آدم علیه السّلام عطا کرد و ملائک هم به خاطر فضیلتی که از ما به حضرت آدم علیه السّلام عطا شده بود به ایشان سجده کردند.[2]
امام صادق علیه السّلام در مورد اولیای بعدی میفرماید ﴿وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِی فُلْکِکَ﴾[3] یعنی بعضی از اولیائت را در کشتی خودت حمل کردی.
نوح علیه السّلام دومین فردی است که برای زمینه سازی ظهور مولا امام زمان عجل الله تعالی فرجه و جریان مهدویت پا به دنیا میگذارد.
رسول خدا صل الله علیه واله وسلم میفرمایند مثال اهل بیت علیهم السلام من، آن کشتی است که نوح علیه السّلام ساخت و افراد را سوار آن کرد.[4]
جالب است فقط کسانی که سوار کشتی نوح علیه السّلام شدند نجات پیدا کردند.[5]
نوح علیه السّلام رسول بعد از حضرت آدم علیه السّلام که حدود 900 سال کشتی میسازد، اما این موضوع برای نشان دادن چه ماجرایی است؟ ایشان به این خاطر این کشتی را میسازند تا یک جریان بسیار بزرگ به صورت آیه را در قالب کشتی ساخته شده نشان دهند.
این کشتی آیه ای از طوفان حوادث آخرالزمان است که کل دنیا را فرا میگیرد و فقط کسانی اهل نجات هستند که سوار بر سفینه نجات ابا صالح عجل الله تعالی فرجه شوند.[6]
لذا نوح علیه السّلام کشتی ای را میسازد که فقط صالحین اجازه سوار شدن بر آن را دارند. این کشتی ویژگی های خاصی دارد: مثلاً با معجزه ساخته میشود، با معجزه به آب میافتد، با معجزه در طوفانها سالم میماند. کشتی ای که ناخدا، لنگر و سکان ندارد! اما وقتی ساخته میشود و به آب میافتد، خداوند آن را به سمتی حرکت میدهد که خودش قصد دارد. خداوند ماجرای آخرالزمان و فتنه های آن را در ماجرای نوح علیه السّلام نشان میدهد.
در فراز بعدی حضرت میفرمایند ﴿وَ نَجَّیْتَهُ وَ مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَهِ بِرَحْمَتِکَ﴾ خدایا تو با رحمتت نوح علیه السّلام و مومنانی را که همراه ایشان بودند از هلاکت نجات دادی.[7] خداوند در آیه 15 سوره عنکبوت میفرماید[8] که ما نوح علیه السّلام و اصحاب سفینه اش را نجات دادیم و آنها را نشانه ای برای عالمین قرار دادیم.
مگر قرار است ماجرای نوح علیه السّلام تکرار شود که خداوند با موضوع آیه ای برای عالمین از آن یاد میکند؟ وقتی اتفاقی افتاده است و قرار نیست که دیگر تکرار شود چرا باید نشانه باشد؟ نشانه زمانی معنا دارد که بخواهیم دوباره در آن ماجرا قرار بگیریم و در آن مسیر تردد کنیم، در آن لحظه من احتیاج به نشانه دارم.
پس این مطلب گویای این ماجرا است که دوباره ماجرای طوفان نوح علیه السّلام تکرار میشود. اما سوال اینجا است که این طوفان در آینده چگونه واقع میشود؟ به شکل فتنه و حوادث آخرالزمانی که کل دنیا را فرا میگیرد.
پس اگر ماجرای نوح علیه السّلام برای عالمین یک نشانه است، به این معنا است که اگر کسانی مثل اصحاب حضرت نوح علیه السّلام ، به امام زمان عجل الله تعالی فرجه ایمان بیاورند و ایشان را در ایمانیات، اعمال صالح، اخلاقیات و رفتار همراهی کنند، خداوند این افراد را از عذاب آخرالزمان نجات میدهد، همانطور که نوح علیه السّلام و همراهانش را از عذاب دردناکی اتفاق افتاد نجات داد.
در فراز بعدی امام صادق علیه السّلام میفرمایند ﴿وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلِیلا﴾ خدایا تو بعضی از اولیائت را دوست صمیمی خودت گرفتی.[9]
یعنی خدا بعضی از اولیائی را که در جریان مهدویت وارد شدند به عنوان خلیل خودش قرار داد. در روایتی حضرت میفرمایند که ابراهیم خلیل علیه السّلام ، خلیل خدا قرار نگرفت مگر به دلیل کثرت صلواتی بر سیدمان رسولالله صل الله علیه واله وسلم داشتند.[10]
در جریان مهدویت کسی که بیشترین توجه را به اهل بیت علیهم السلام داشته باشد، حتی اگر چند هزار سال قبل از اهل بیت علیهم السلام مثل حضرت ابراهیم علیه السّلام به دنیا آمده باشد، به خاطر توجه زیاد و صلوات هایی که مکرر به اهل بیت علیهم السلام تقدیم کند، خداوند بخاطر محبتش نسبت اهل بیت علیهم السلام او را خلیل، یعنی رفیق صمیمی خود قرار میدهد.
در فراز بعدی حضرت میفرمایند ﴿وَ بَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَهٍ تَکْلِیما﴾ خدایا تو بخاطر این جریان با بعضی از این اولیائت، از طریق درخت صحبت کردی.[11] یعنی چون موسی علیه السّلام وارد جریان مهدویت شد، خداوند با او تکلم کرد. چون ابراهیم علیه السّلام وارد جریان مهدویت شد، خلیل خداوند قرار گرفت. چون نوح علیه السّلام وارد این جریان شد، نجات یافت. آدم علیه السّلام چون وارد جریان مهدویت شد، خداوند علم الاسماء را به حضرت آدم علیه السّلام عطا و ایشان را را وارد بهشت کرد و ملائک را به انقیاد در آورد.
حضرت در ادامه میفرمایند ﴿وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ رِدْءا وَ وَزِیرا﴾ خدایا تو برادر موسی علیه السّلام را دستیار و وزیری برای حضرت موسی علیه السّلام قرار دادی. همانطور که امیر المؤمنین علیه السّلام را برای رسول الله صل الله علیه واله وسلم اینگونه قرار دادی.[12]
در ادامه ماجرا امام صادق علیه السّلام میفرمایند ﴿وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ أَبٍ﴾ خدایا تو بعضى را (حضرت عیسی علیه السّلام ) بدون پدر به وجود آوردى.[13] این چیز عجیبی نیست، چون خداوند اولین اولیائش را بدون پدر و مادر خلق کرد و در جریان مهدویت قرار داد.
در فراز بعدی حضرت میفرمایند ﴿وَ آتَیْتَهُ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ﴾ خدایا تو به عیسی علیه السّلام آیات بینه دادی و ایشان را با روح القدس تایید کردی.[14]
امام صادق علیه السّلام در روایتی میفرمایند ﴿اَلرُّوحُ اَلْقُدُسُ هِيَ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ﴾ روح القدس مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها است که 2000 سال قبل از اینکه به دنیا تشریف بیاورند، عیسی علیه السّلام را تایید میکردند و عیسی علیه السّلام با مدد و نصرت ایشان بود که مرده زنده میکردند، بیمار شفا میدادند، از گِل پرنده خلق میکردند و به اذن الله پرواز میکرد.[15]
در فراز بعدی امام صادق علیه السّلام به عنوان جمع بندی میفرمایند: ﴿وَ کُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَرِیعَهً﴾ خدایا، تو برای هر کدام از اینها شریعه (رودخانه) قرار دادی. یعنی برای هر یک از رسولان راه باز کردی، و مذهبی قرار دادی که هر یک به دریای مهدویت میریزد
ادامه هفته آینده ان شاءالله
….. فَبَعْضٌ أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ إِلَىٰ أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها،
وَبَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِي فُلْكِكَ، وَنَجَّيْتَهُ وَمَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ،
وَبَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلِيلاً، وَسَأَلَكَ لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ فَأَجَبْتَهُ، وَجَعَلْتَ ذٰلِكَ عَلِيّاً،
وَبَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْلِيماً، وَجَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ رِدْءاً وَوَزِيراً،
وَبَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَيْرِ أَبٍ، وَآتَيْتَهُ الْبَيِّناتِ، وَأَيَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ،
وَكُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً وَنَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَتَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِياءَ؛
[1]. طبق آیات 31 تا 35 سوره بقره ﴿جَنَّتَکَ﴾ بهشتی است که به وسیله ﴿اَسماء هؤُلاء﴾ ساخته شده است: ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ اْلأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ﴾ ﴿قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ﴾ ﴿قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ﴾ ﴿وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ﴾ ﴿وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلا مِنْها رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظّالِمینَ﴾
و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست مىگویید، از اسامى اینها به من خبر دهید. گفتند: «منزهى تو! ما را جز آنچه [خود] به ما آموختهاى، هیچ دانشى نیست؛ تویى داناى حکیم». فرمود: «اى آدم، ایشان را از اسامى آنان خبر ده.» و چون [آدم] ایشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود: «آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمانها و زمین را مىدانم؛ و آنچه را آشکار مىکنید، و آنچه را پنهان مىداشتید مىدانم؟». و چون فرشتگان را فرمودیم: «براى آدم سجده کنید»، پس به جز ابلیس -که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد- [همه] به سجده درافتادند. و گفتیم: «اى آدم، خود و همسرت در این باغ سکونت گیر؛ و از هر کجاى آن خواهید فراوان بخورید؛ و به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود».
[2]. بقرة31 – وَ عَلَّمَ آدَمَ اْلأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ
الصّادق (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَّمَ آدَمَ أَسْمَاءَ حُجَجِ اللَّهِ کُلَّهَا. امام صادق (علیه السلام) خدای تعالی اسامی همهی حجّتهای الهی را به آدم (علیه السلام) آموخت.
[3]. طبق آیه 37 سوره هود ﴿فُلْکِکَ﴾ کشتیای است که به وسیله ﴿اَعْیُنِنا﴾ ساخته شده است: ﴿وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا وَ لا تُخاطِبْنی فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ﴾
و زیر نظر ما و [به] وحى ما کِشتى را بساز، و در باره کسانى که ستم کردهاند با من سخن مگوى، چرا که آنان غرق شدنىاند.
[4].رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآله) به ابوذر غفاری میفرمایند: «إنَّ مَثَلَ أهلِ بَیتی فیکُم مَثَلُ سَفینَةِ نوحٍ مِن قَومِهِ؛ مَن رَکِبَها نَجا، ومَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِق.»(۲) «مَثَل اهل بیت من در میان شما، چونان کشتى نوح در میان قوم اوست. هر که بر آن سوار شد، نجات یافت و هر که از آن باز مانْد، غرق گشت.»
أمالی، شیخ طوسی، ص۶۰.
[5] . آیات نجات نوح و همراهانش:
- ﴿فَکَذَّبُوهُ فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا إِنَّهُمْ کانُوا قَوْمًا عَمینَ﴾
پس او را تکذیب کردند، و ما او و کسانى را که با وى در کشتى بودند نجات دادیم؛ و کسانى را که آیات ما را دروغ پنداشتند غرق کردیم، زیرا آنان گروهى کور[دل] بودند./ سوره اعراف، آیه۶۴.
- ﴿فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرینَ﴾
پس او را تکذیب کردند. آنگاه وى را با کسانى که در کشتى همراه او بودند نجات دادیم، و آنان را جانشین [تبهکاران] ساختیم، و کسانى را که آیات ما را تکذیب کردند غرق کردیم. پس بنگر که فرجام بیمدادهشدگان چگونه بود./ سوره یونس، آیه۷3.
- ﴿فَافْتَحْ بَیْنی وَ بَیْنَهُمْ فَتْحًا وَ نَجِّنی وَ مَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ﴾ ﴿فَأَنْجَیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ﴾
میان من و آنان فیصله ده، و من و هر کس از مؤمنان را که با من است نجات بخش. پس او و هر که را در آن کشتى آکنده با او بود، رهانیدیم./ سوره شعراء، آیات 118 و 119.
- ﴿فَأَنْجَیْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفینَةِ وَ جَعَلْناها آیَةً لِلْعالَمینَ﴾
و او را با کشتىنشینان برهانیدیم و آن [سفینه] را براى جهانیان عبرتى گردانیدیم./ سوره عنکبوت، آیه ۱۵.
[6]. السلام علیک یا سفینه النجاه.مفاتیح الجنان، زیارت حضرت در روز جمعه، ص 96
[7]. طبق آیات 41 تا 43 سوره هود سوار شدگان در كشتي به وسيله ﴿إِنَّ رَبّي لَغَفُورٌ رَحيمٌ﴾ مشمول ﴿إِلاّ مَنْ رَحِمَ﴾ شدند: ﴿وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبّی لَغَفُورٌ رَحیمٌ﴾ ﴿وَ هِیَ تَجْری بِهِمْ فی مَوْجٍ کَالْجِبالِ وَ نادى نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فی مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرینَ﴾ ﴿قالَ سَآوی إِلى جَبَلٍ یَعْصِمُنی مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقینَ﴾
و [نوح] گفت: «در آن سوار شوید. به نام خداست روانشدنش و لنگرانداختنش، بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است». و آن [کِشتى] ایشان را در میان موجى کوهآسا مىبُرد، و نوح پسرش را که در کنارى بود بانگ درداد: «اى پسرک من، با ما سوار شو و با کافران مباش». گفت: «به زودى به کوهى پناه مىجویم که مرا از آب در امان نگاه مىدارد». گفت: «امروز در برابر فرمان خدا هیچ نگاهدارندهاى نیست، مگر کسى که [خدا بر او] رحم کند.» و موج میان آن دو حایل شد و [پسر] از غرقشدگان گردید.
[8]. ﴿ فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ﴾
[9]. ﴿وَ مَنْ أَحْسَنُ دینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفًا وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً﴾
و دین چه کسى بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است و از آیین ابراهیم حقگرا پیروى نموده است؟ و خدا ابراهیم را دوست گرفت./ سوره نساء، آیه 125.
[10].«و اما شبهة من جده المصطفی محمد،صلی الله علیه وآله، فخروجه بالسیف و قتله اعداءالله و اعداءرسوله و الجبارین و الطواغیت و انه ینتصر بالسیف و الرعب و انه لا ترد له رایة …»
از سنتهای جدش قیام امام زمان با شمشیر و قیام مسلحانه است و نابودی دشمنان خدا و رسول خدا و ستمگران و طاغوتها است و منصور به رعب و تسلیم همه پرچمها در برابر اوست.مجلسی،محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 217، ح 6.
[11]. ﴿فَلَمّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ اْلأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسى إِنّی أَنَا اللّهُ رَبُّ الْعالَمینَ﴾
پس چون به آن [آتش] رسید، از جانب راست وادى، در آن جایگاه مبارک، از آن درخت ندا آمد که: اى موسى، منم، من، خداوند، پروردگار جهانیان./ سوره قصص، آیه 30.
[12]. ﴿وَ أَخی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنّی لِسانًا فَأَرْسِلْهُ مَعی رِدْءًا یُصَدِّقُنی إِنّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ﴾ ﴿قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطانًا فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ﴾
و برادرم هارون از من زبانآورتر است، پس او را با من به دستیارى گسیل دار تا مرا تصدیق کند، زیرا مىترسم مرا تکذیب کنند. فرمود: «به زودى بازویت را به [وسیله] برادرت نیرومند خواهیم کرد و براى شما هر دو، تسلطى قرار خواهیم داد که با [وجود] آیات ما، به شما دست نخواهند یافت شما و هر که شما را پیروى کند چیره خواهید بود»./ سوره قصص، آیه 34 و 35.
[13]. آیات مربوطه:
۱. ﴿قالَتْ رَبِّ أَنّى یَکُونُ لی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ قالَ کَذلِکِ اللّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ إِذا قَضى أَمْرًا فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ﴾
[مریم] گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود با آنکه بشرى به من دست نزده است؟» گفت: «چنین است [کار] پروردگار.» خدا هر چه بخواهد مىآفریند؛ چون به کارى فرمان دهد، فقط به آن مىگوید: «باش»؛ پس مىباشد./ سوره آلعمران، آیه۴۷.
۲. ﴿إِنَّ مَثَلَ عیسى عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ﴾ ﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرینَ﴾
در واقع، مَثل عیسى نزد خدا همچون مَثل [خلقت] آدم است [که] او را از خاک آفرید؛ سپس بدو گفت: «باش»؛ پس وجود یافت. [آنچه درباره عیسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است. پس، از تردیدکنندگان مباش./ سوره آل عمران، آیات 59 و 60.
۳. ﴿فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجابًا فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَرًا سَوِیًّا﴾ ﴿قالَتْ إِنّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا﴾ ﴿قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لأَهَبَ لَکِ غُلامًا زَکِیًّا﴾ ﴿قالَتْ أَنّى یَکُونُ لی غُلامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا﴾ ﴿قالَ کَذلِکِ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنّاسِ وَ رَحْمَةً مِنّا وَ کانَ أَمْرًا مَقْضِیًّا﴾
و در برابر آنان پردهاى بر خود گرفت. پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به [شکل] بشرى خوشاندام بر او نمایان شد. [مریم] گفت: «اگر پرهیزگارى، من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم». گفت: «من فقط فرستاده پروردگار توام، براى اینکه به تو پسرى پاکیزه ببخشم». گفت: «چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسیده و بدکار نبودهام؟» گفت: « [فرمان] چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است، و تا او را نشانهاى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم، و [این] دستورى قطعى بود./ سوره مریم، آیات 17 تا 21.
[14]. ﴿تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ وَ لکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اللّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ ما یُریدُ﴾
برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم. از آنان کسى بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد؛ و به عیسى پسر مریم دلایل آشکار دادیم، و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم؛ و اگر خدا مىخواست، کسانى که پس از آنان بودند، بعد از آن [همه] دلایل روشن که برایشان آمد، به کشتار یکدیگر نمىپرداختند، ولى با هم اختلاف کردند؛ پس، بعضى از آنان کسانى بودند که ایمان آوردند، و بعضى از آنان کسانى بودند که کفر ورزیدند؛ و اگر خدا مىخواست با یکدیگر جنگ نمىکردند، ولى خداوند آنچه را مىخواهد انجام مىدهد./ سوره بقره، آیه 253.
[15]. مائدة110 – إِذْ قالَ اللّهُ يا عيسَي ابْنَ مَرْيَمَ اذْکُرْ نِعْمَتي عَلَيْکَ وَ عَلي والِدَتِکَ إِذْ أَيَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ اْلإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ کَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني فَتَنْفُخُ فيها فَتَکُونُ طَيْرًا بِإِذْني وَ تُبْرِئُ اْلأَکْمَهَ وَ اْلأَبْرَصَ بِإِذْني وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتي بِإِذْني وَ إِذْ کَفَفْتُ بَني إِسْرائيلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبينٌ
[ياد کن] هنگامي را که خدا فرمود: «اي عيسي پسر مريم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به ياد آور، آنگاه که تو را به روحالقدس تأييد کردم که در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالي [به وحي] با مردم سخن گفتي؛ و آنگاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجيل آموختم؛ و آنگاه که به اذن من، از گِل، [چيزي] به شکل پرنده ميساختي، پس در آن ميدميدي، و به اذن من پرندهاي ميشد، و کور مادرزاد و پيس را به اذن من شفا ميدادي؛ و آنگاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بيرون ميآوردي؛ و آنگاه که [آسيب] بنياسرائيل را ـ هنگامي که براي آنان حجت هاي آشکار آورده بودي ـ از تو باز داشتم. پس کساني از آنان که کافر شده بودند گفتند: اين[ها چيزي] جز افسوني آشکار نيست.