سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / شورای نویسندگان / فصل دوم دعای ندبه : فرازهایی از نعمات عطا شده به اولیای الهی(ع) بخاطر جریان مهدویت

فصل دوم دعای ندبه : فرازهایی از نعمات عطا شده به اولیای الهی(ع) بخاطر جریان مهدویت

در فرازی از دعا  مولا امام صادق علیه السلام میفرمایند : ﴿بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ، یعنی این جریان از میثاق در عالم ذر شروع می­شود و با زهد در دنیا ادامه پیدا می­کند. چون این جریان از عالم ذر شروع می­شود، اولیاء الهی وارد دنیا می­شوند و با بی­میلی نسبت به دنیا به سمت آن هدف و پیش بردن جریان حرکت می­کنند، تا اینکه حضرت می­فرماید ﴿مَا عِنْدَکَ مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ یعنی خدایا در قبال این رفتاری که اینها داشتند، به اولیائت نعمت ­های مقیم را عطا می‌کنی.[1]

بعد در ادامه امام صادق علیه السلام  می‌فرمایند ﴿الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ خدایا تو برای اینکه اولیائت را در جریان مهدویت قرار دهی، آنها را خالص کردی، ﴿اسْتَخْلَصْتَهُمْ صرفاً به این معنی نیست که خودشان آدم­های با اخلاصی بودند و یا سعی کردند آدم­های خوبی باشند، حضرت می­فرماید ﴿الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ یعنی خودشان نمی­دانستند چگونه خالص شوند، تو اینها را برای خودت و دینت خالص کردی، چون آنهایی که در صدر مهدیون، مهدویون و دین خداوند قرار دارند باید بسیار خالص شده باشند.

درباره این استخلاص خداوند می‌فرمایند: ما ابراهیم علیه السلام  و اسحاق علیه السلام  و یعقوب علیه السلام  را به گونه‌ای خالص کردیم که از همه جا فارق شوند و صد در صد توجه آنها به الدار باشد.[2]

الدار کجاست؟ الدار اشاره به دارالسلام، یعنی ظهور مولایمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه  دارد. [3]

حضرت در مورد اولیای خالص شده می­فرماید ﴿إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَکَ مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ خدایا تو عالیترین نعمت­ های مقیم را در اختیار اینها قراردادی، نعمت­ هایی که انقضایی ندارند و از بین نمی­روند.

چه زمانی این نعمات به اولیاء الهی عطا شد؟ حضرت می­فرمایند ﴿بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وقتی که خداوند برای اولیائش شرط می­گذارد که در دنیا بی­میل باشند، معلوم است که این موضوعات شرایط دنیایی نیست. لذا در روایات امام باقر علیه السلام  می­فرمایند که این شرط و میثاقی که خداوند از اولیاء الهی گرفت، در عالم ذر بود.[4]

خداوند در عالم ذر (ذر در عالم برزخ قرار دارد[5])، قبل از اینکه بخواهد اولیائش را به دنیا بفرستد، آنها را با ماجرای مهدویت آشنا کرد و از آنها پیمان گرفت که وقتی به دنیا رفتند، برای برپایی دین و انتقام از دشمنانش که توسط مهدی عجل الله تعالی فرجه  واقع می­شود، تلاش کنند.

از آنها پیمان گرفت که باید برای مهدی عجل الله تعالی فرجه  زندگی و تمام عمرشان را برای ایشان سپری کنند. از آنها پیمان گرفت که نسبت به زخرف دنیا [6] و ذخایرش بی­ میل و اوج زهد را داشته باشند، در این فراز زهد به معنای بی ­رغبتی است، نه استفاده نکردن.

دو نکته مهم ذیل فرازهای ذکر شده:

1) خداوند با کسانی که می­خواهند صدر ماجرای مهدویت و از بزرگترین زمینه سازان ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه  باشند قبل از ورود به دنیا شرط  می ­کند که وقتی به دنیا رفتند مبتلای به آن نشوند. پس حضرت به عالمی قبل از عالم دنیا (عالم ذر) اشاره می­کنند.

خداوند همه مخلوقین را قبل از اینکه به دنیا بفرستد در عالم ذر جمع می­کند، اهل بیت علیهم السلام  را به آنها معرفی و در قبال آن بزرگواران از مخلوقین خودش میثاق می­گیرد که وقتی به دنیا رفتند به دنبال برپایی حکومت حقه اهل­ بیت علیهم السلام  باشند. همه میثاق می­بندند، اما وقتی به دنیا آمدند متاسفانه آن را فراموش کردند و به دنبال زندگی خودشان رفتند. تنها کسانی که به این عهد وفا کردند اولیاء الهی بودند که کل عمرشان را برای جریان مهدویت صرف کردند و برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه  و آن جریان عزم نشان دادند.[7]

انسان­های بزرگی مثل حضرت ابراهیم علیه السلام ، اسحاق علیه السلام  و یعقوب علیه السلام  چند هزار سال قبل از به دنیا آمدن اهل ­بیت علیهم السلام ، در طول شب و روز به مهدویت پرداختند. طبق سوره ص صبح که از خواب بیدار می­شدند، تا انتهای شب وقتی که می­خواستند به بسترشان برگردند، به ماجرای مهدویت می­پرداختند. خداوند می­فرماید که صد در صد توجه و دغدغه ­ی این بزرگواران معطوف به مهدویت بوده است.[8]

2) حضرت می­فرمایند ﴿فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّهِ دنیا همانند آخرت درجات دارد و اولیاء الهی نسبت به همه درجات دنیا بی­ میل و ­رغبت بودند. اولیای الهی نسبت به زخرف دنیا بی­میل بودند، در قرآن کریم یک سوره به نام زخرف است و خداوند در آن سوره زخرف را تبیین می­کند.

در فراز بعدی حضرت می فرمایند ﴿وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ خدایا تو با اولیائت شرط کردی به زینت و زیبایی دنیا میل پیدا نکنند و تو می­دانستی به این شرط وفا می­کنند.

در نتیجه خداوند استخلاص را شرط ورود به جریان مهدویت نام می­برد، یعنی خالص کردنی که فقط خداوند توان انجامش را دارد. خداوند شرط بهره­ مندی از نعمات خاصه الهی را بی ­میلی به زینت، زخرف و درجات دنیایی مطرح می‌کند، لذا باز کردن ابواب و نعمات خاصه پس از وفای به این عهد برای اولیای الهی اتفاق می‌افتد. مانند حضرت مریم سلام الله علیها  که در همین دنیا زندگی می­کردند و از نعمات خاصه بهره ­مند بودند. جالب است نعماتی که برای حضرت مریم سلام الله علیها  نازل می­شد، از جنس آخرت و بسیار عجیب بود.

امام صادق علیه السلام  ﴿فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ را اثر دیگر عمل به شرط زهد مطرح می­کنند. حضرت می­فرمایند خدایا، اولیائت به دنیا بی ­میل بودند و به شرطی که تو برای آنها مقرر نمودی وفا کردند، نعمات خاصه­ ات را در دنیا به آنها عطا و اولیائت را قبول کردی، اما این سوال به وجود می­آید نسبت به چه موضوعی خداوند آنها را قبول کرد؟

به این دلیل که وارد جریان مهدویت شوند و ببینند که هر چیزی در این دعا مطرح می‌شود مربوط به جریان مهدویت است و کسانی حق ورود به این جریان را دارند که برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه  خالص شده باشند.

اولیای الهی مطرح شده در این دعا رسولان اولوالعزم هستند، خداوند وقتی می­خواهد جریان مهدویت را شروع کند از بهترین و خالص­ترین بنده­ هایش که رسولان اولوالعزم باشند شروع می‌کند. امام باقر علیه السلام  درباره­ ی اینکه چرا نام این رسولان اولوالعزم شد می­فرمایند: در میثاق عالم ذر که برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه  گرفته شد، پنج نفر عزمشان نسبت به ماجرای مهدویت بیشتر بود و خداوند فرمود که من شما را اولوالعزم، یعنی صاحبان عزم در ماجرای مهدویت و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه  قرار دادم.[9]

حضرت می­فرمایند ﴿فَقَبِلْتَهُمْ یعنی اولیائت را مقربشان کردی. این قرب چگونه اتفاق می­افتد و نسبت به چه کسی است؟ قرب یعنی کم کردن فاصله، قرب یعنی اولیای الهی خودشان را با امام زمان عجل الله تعالی فرجه  نزدیک کنند تا خداوند آنها را برای جریان مهدویت به خدمت بگیرد.

ما علت ارسال انبیا و رسولان را هدایت مردم می­دانیم، اما امام صادق علیه السلام  علت ارسال رسولان را در دعای ندبه هدایت مردم به ماجرای مهدویت معرفی می­کنند. آن چیزی که انبیا قصد داشتند ابتدا خودشان وارد و بعد امت­ هایشان را با آن آشنا و دعوت کنند، جریان مهدویت بود.

امام صادق علیه السلام  در ادامه ­ی جریان مهدویت می­فرمایند ﴿وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِیَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِیَا خدایا تو برای رسولانت عالی‌ترین محضریت­ و گویاترین تعریف­ را مقدم کردی. یعنی خداوند اولين کسانی را که با ماجرای مهدویت آشنا و عالی­ترین تبیین­­ ها را برایشان مقرر کرد، اولیای الهی بودند که در رأس شان رسولان اوالوالعزم قرار داشتند.

در عبارت بعدی حضرت می­فرمایند ﴿وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلائِکَتَکَ و تو به خاطر جریان مهدویت ملائکه خودت رو بر آنها هبوط دادی و پایین فرستادی، به همین دلیل در جریان با وحیت به آنها کرامت بخشیدی.

حال با توجه به مطالب ذکر شده متوجه می­شویم که چرا امام صادق علیه السلام  در فراز ابتدایی فرمودند ﴿اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ  قَضَاؤُکَ فِی أَوْلِيائِكَ.

حضرت صادق علیه السلام  به جای اینکه بخواهند در دعای ندبه درخواست و یا شکایتی را به درگاه الهی داشته باشند، جریانی را مطرح می­کنند که غیر از زاویه تاریخی است، بلکه نگاهشان به نظام بشری است که افراد یک به یک پشت سر هم برای برنامه­ ای که همچون رودخانه به سمت هدفی خاص جریان دارد و به اقیانوس مهدویت منتهی می­شود، تشریف آوردند.

در فراز بعدی امام صادق علیه السلام  می­فرمایند ﴿وَ کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ خدایا تو با وحیت به اولیائت کرامت بخشیدی. یعنی آنها برای جریان مهدویت نیاز به ابزاری به نام وحی دارند، به همین دلیل در فرازهای قبلی حضرت می‌فرمایند که ملائکه را نازل و آن بزرگواران را با ذکر علی (عالی‌ترین محضریت­ ها) آشنا و عالی‌ترین تعریف­ ها را از برنامه به آنها عطا کردی تا با تبیین روشن وارد جریان مهدویت شوند.

در فراز بعدی امام صادق علیه السلام  می­فرمایند ﴿رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ یعنی خدایا تو با عطای علم خود به آنها یاری رساندی. لذا همه ­ی محبت ­هایی که در این دعا نسبت به اولیاء الهی مطرح می­شود، مربوط به جریان مهدویت است.

نگرش ما تا به امروز نسبت به انبیاء و رسولان الهی اینگونه بوده است که رسولان یک به یک با فاصله­ های بسیار زیاد تشریف آوردند تا مردم را به دین­ های مد نظر دعوت کنند. در حالی که امام صادق علیه السلام  اینگونه به جریان نظام رسولان نگاه نمی­کنند، بلکه برنامه­ های رسولان را کاملاً مرتبط به هم می­دانند.

اینگونه نیست که هر رسولی تشریف آورد برای خودش به صورت جزیره ­ای کار کرد، مثلاً نوح علیه السلام  در طی 2 هزار سال حیات، یک هدف را دنبال و دیگر اولیاء تا سیدمان رسول‌الله صل الله علیه واله وسلم  که کاملترین دین را آوردند، هدفی دیگر را دنبال کردند.

امام صادق علیه السلام  از جریانی صحبت به میان می­آورند که خداوند برخی از اولیاء را وارد آن می­کند و ابزارهایی به آنها تحویل می­دهد، تا در جریانی بسیار بزرگ از ابزار استفاده کنند و به سمت هدف نهایی آن یعنی امام زمان عجل الله تعالی فرجه  پیش ببرند.

لذا امام زمان عجل الله تعالی فرجه  می­فرمایند که من وارث انبیاء هستم، یعنی هر چیزی که در جریان رودخانه­ ی اولیاء الهی قرار گرفت قرار است به سمت من سرازیر شود. آن فرد اصلی که تمام معجزات رسولان الهی را قادر است استفاده کند، امام زمان عجل الله تعالی فرجه  است.

در فراز بعدی حضرت می­فرمایند ﴿وَ الْوَسِیلَهَ إِلَى رِضْوَانِکَ یعنی خدایا تو اولیائت را وسیله ­ای به سمت رضوان قرار دادی.[10]

رسولان الهی چون در جریان مهدویت قرار گرفتند، مانند کشتی­ های نجاتی افراد را به سمت رضوان الهی حرکت می­دهند و هر کسی با این بزرگواران همراه شود به رضوان الهی دست پیدا می­کند. این موضوع در حالی است که طبق آنچه در قرآن کریم مطرح شده، وسیله از صدر اسلام قرار داده شده است، یعنی خداوند فقط اهل بیت علیهم السلام  را وسیله ­ی به سمت خودش قرار داده است. اما خداوند رسولان و اولیاء الهی را خلیفه ­های اهل‌بیت علیهم السلام  در زمان خودشان قرار می­دهد، به همین دلیل است که حتی رسولان هم اجازه حرکت دادن مردم را به سمت رضوان الهی را دارند.

تا به اینجا امام صادق علیه السلام  جریان مهدویت را توضیح دادند و از فرازهای بعدی حضرت ماجرای خود رسولان را یک به یک توضیح می­دهند. این مطلب خیلی جالب است که امام صادق علیه السلام  150 سال قبل از میلاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه  با ایشان مناجات می­کنند، 150 سال قبل از میلاد به وجود نازنینی افراد متوسل شوند و با ندبه و التماس از او حاجت می­خواهند.

الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً . اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَىٰ مَا جَرىٰ بِهِ قَضاؤُكَ فِي أَوْلِيائِكَ، الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَدِينِكَ، إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِيلَ مَا عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ الَّذِي لَازَوالَ لَهُ وَلَا اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجاتِ هٰذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَكَ ذٰلِكَ، وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ، فَقَبِلْتَهُمْ وَقَرَّبْتَهُمْ وَقَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَالثَّناءَ الْجَلِيَّ، وَأَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ، وَكَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ، وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ؛

ستایش ویژۀ خدا، پروردگار جهانیان است و درود و سلام خدا، سلامی کامل، بر سرور ما محمد، پیامبرش و اهل‌بیت او. خدایا تو را ستایش، بر آنچه به آن جاری شد قضای تو درباره اولیایت، آنان ‌که تنها برای خود و دینت برگزیدی، آنگاه که برای ایشان اختیار کردی، فراوانی نعمت پابرجایی که نزد توست، نعمتی که تباهی و نابودی ندارد، پس از آنکه بی‌میل بودن نسبت به رتبه‌های این دنیای فرومایه و زیب و زیورش را با آنان شرط کردی، آنان هم آن شرط را از تو پذیرفتند و تو هم وفا نمودن به آن را از جانب آنان دانستی، پس قبولشان کردی و مقرّب درگاهشان نمودی و برای آنان یاد والا و ثنای روشن پیش آوردی و فرشتگانت را بر آن‌ها فرو فرستادی و به وحی‌ات بزرگشان داشتی و از دانشت به آنان عطا کردی
وَجَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ إِلَيْكَ، وَالْوَسِيلَةَ إِلَىٰ رِضْوانِكَ ،
و ایشان را دست‌آویز به سویت و وسیله به جانب رضوانت قرار دادی..
ادامه هفته بعد.. ان شاءالله.

……………………………

[1] . ﴿الَّذِی لاَ زَوَالَ لَهُ وَ لاَ اضْمِحْلاَل﴾ توصیف «مُقیم» است و «مُقیم» از ویژگی‌های بهشت نهایی است که در سوره توبه آیات 20 تا 22 ذکر شده است.

[2]. ﴿وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصارِ﴾ ﴿إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ﴾

و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که نیرومند و دیده‌ور بودند به یادآور. ما آنان را با موهبت ویژه‌اى -که یادآورى آن سراى بود- خالص گردانیدیم./ سوره ص، آیات 45 و 46.

[3]. أنعام127   – لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما کانُوا يَعْمَلُونَ

[4]. امام باقر (ع) می­فرماید: خدا از شيعيان ما آنگاه كه در عالم ذر بودند، به ولايت ما پيمان گرفت، روزي كه از همه در عالم ذر پيمان مي­گرفت، و نيز به ربوبيت خود و نبوت محمد ص پيمان گرفت، و خداي جل و عز امتش را كه مانند سايه­ ها بودند (روح بدون پيكر يا با پيكر مثالي بودند) به محمد ص در گل ارايه فرمود، و آنها را از گلي آفريد كه آدم علیه السلام   را از آن آفريد، و خدا ارواح شيعيان ما را دو هزار سال پيش از بدن­ هايشان آفريد، و ايشان را بر پيغمبرص عرضه داشت، حضرت آنها را شناخت و علي علیه السلام   هم آنها را شناخت و ما آنها را از سياق گفتار مي­شناسيم./ ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازی، الاصول الکافی، ج 1، ص 437.

[5].أعراف172 – وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلي أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلي شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلينَ

[6]. ﴿إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ اْلأَرْضِ مِمّا یَأْکُلُ النّاسُ وَ اْلأَنْعامُ حَتّى إِذا   أَخَذَتِ اْلأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهارًا فَجَعَلْناها حَصیدًا کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِاْلأَمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ اْلآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

در حقیقت، مَثَل زندگى دنیا بسان آبى است که آن را از آسمان فرو ریختیم، پس گیاه زمین -از آنچه مردم و دامها مى‌خورند- با آن درآمیخت، تا آنگاه که زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند که آنان بر آن قدرت دارند، شبى یا روزى فرمان [ویرانى‌] ما آمد و آن را چنان دِرَویده کردیم که گویى دیروز وجود نداشته است. این گونه نشانه‌ها را براى مردمى که اندیشه مى‌کنند به روشنى بیان مى‌کنیم./ سوره یونس، آیه 24.

﴿وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ ﴿وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْوابًا وَ سُرُرًا عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ ﴿وَ زُخْرُفًا وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقینَ

و اگر نه آن بود که [همه‌] مردم [در انکار خدا] امتى واحد گردند، قطعاً براى خانه‌هاى آنان که به [خداى‌] رحمان کفر مى‌ورزیدند، سقف­ها و نردبان­هایى از نقره که بر آنها بالا روند قرار مى‌دادیم. و براى خانه‌هایشان نیز درها و تخت­هایى که بر آنها تکیه زنند. و زر و زیورهاى [دیگر نیز] و همه اینها جز متاع زندگى دنیا نیست، و آخرت پیش پروردگار تو براى پرهیزگاران است./ سوره زخرف، آیات 33 تا 35.

[7]. عمران از حضرت باقرj نقل كرد كه فرمود: وقتى خداوند خلق را آفريد آب گوارا و آب شور تندى اين دو آب را مخلوط‍‌ كرد خاكى از روى زمين گرفت آن را سخت ماليد و مخلوط‍‌ كرد و به اصحاب يمين گفت بدويد به طرف بهشت با سلام و به اصحاب شمال فرمود بدويد به جانب جهنم مرا باكى نيست بعد فرمود مگر پروردگار شما نيستم‌؟ گفتند چرا ما گواهى مي­دهيم بر اينكه بگوئيد روز قيامت ما از اين غافل بوديم. فرمود سپس پيمان از پيامبران گرفت فرمود ﴿أَ لَسْتُ‌ بِرَبِّكُمْ‌﴾ سپس فرمود و اينكه محمّد رسول خدا ص است و على امير المؤمنين  ع است گفتند چرا نبوت براى آنها ثابت شد و از انبياى اولو العزم پيمان گرفت كه من پروردگار شمايم و محمّد رسول اللّه ص و على امير المؤمنين ع و اوصياى پس از او فرمانروايان و گنجينه علم منند و مهدى عجل الله تعالی فرجه   ناصر دين من و به وسيله او اظهار دينم را مي­كنم و با او از دشمنانم انتقام مي­گيرم و پرستش مي­شوم خواه ناخواه. گفتند اقرار داريم و گواهيم اما آدم  نه انكار كرد و نه اقرار منصب اولو العزم باين پنج نفر اختصاص يافت درباره مهدى عجل الله تعالی فرجه   آدم را عزمى بر اقرار باو نبود و اين آيه اشاره بهمان است ﴿وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‌ آدَمَ‌ مِنْ‌ قَبْلُ‌ فَنَسِيَ‌ وَ لَمْ‌ نَجِدْ لَهُ‌ عَزْماً﴾ پيمان بستيم با آدم  قبل از اين ترك كرد و براى او عزمى نيافتيم. سپس آتشى افروخت و به اصحاب شمال فرمود داخل آتش شويد ترسيدند به اصحاب يمين فرمود داخل شويد آنها داخل شدند آتش برايشان سرد و سلامت شد اصحاب شمال گفتند خدايا اجازه بده ما هم داخل شويم فرمود برويد و داخل شويد باز ترسيدند از آنجا اطاعت و معصيت و ولايت ثابت شد./ ‏محمدباقر بن محمدتقى بن مقصودعلى مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ع)، ترجمه جلد هفتم بحار الانوار: بخش امامت (جلد 4)، ترجمه‌ی موسی خسروی، ص 209.

[8].(طه/ ۱۱۵)الباقر (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَیْثُ خَلَقَ الْخَلْقَ خَلَقَ مَاءً عَذْباً وَ مَاءً مَالِحاً أُجَاجاً فَامْتَزَجَ الْمَاءَانِ فَأَخَذَ طِیناً مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَعَرَکَهُ عَرْکاً شَدِیداً فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ وَ هُمْ کَالذَّرِّ یَدِبُّونَ إِلَی الْجَنَّهًِْ بِسَلَامٍ وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ إِلَی النَّارِ وَ لَا أُبَالِی ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ ثُمَّ أَخَذَ الْمِیثَاقَ عَلَی النَّبِیِّینَ فَقَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ وَ أَنَّ هَذَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) رَسُولِی وَ أَنَّ هَذَا عَلِیٌّ أمیرالمؤمنین (علیه السلام) قَالُوا بَلَی فَثَبَتَتْ لَهُمُ النُّبُوَّهًُْ وَ أَخَذَ الْمِیثَاقَ عَلَی أُولِی الْعَزْمِ أَنَّنِی رَبُّکُمْ وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) رَسُولِی وَ عَلِیٌّ أمیرالمؤمنین (علیه السلام) وَ أَوْصِیَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ وُلَاهًُْ أَمْرِی وَ خُزَّانُ عِلْمِی (علیه السلام) وَ أَنَّ الْمَهْدِیَّ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) أَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِی وَ أُظْهِرُ بِهِ دَوْلَتِی وَ أَنْتَقِمُ بِهِ مِنْ أَعْدَائِی وَ أُعْبَدُ بِهِ طَوْعاً وَ کَرْهاً قَالُوا أَقْرَرْنَا یَا رَبِّ وَ شَهِدْنَا وَ لَمْ یَجْحَدْ آدم (علیه السلام) وَ لَمْ یُقِرَّ فَثَبَتَتِ الْعَزِیمَهًُْ لِهَؤُلَاءِ الْخَمْسَهًِْ فِی الْمَهْدِیِّ (عجل الله تعالی فرجه ) وَ لَمْ یَکُنْ لآدم (علیه السلام) عَزْمٌ عَلَی الْإِقْرَارِ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلی آدم مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً قَالَ إِنَّمَا هُوَ فَتَرَکَ ثُمَّ أَمَرَ نَاراً فَأُجِّجَتْ فَقَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ ادْخُلُوهَا فَهَابُوهَا وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ ادْخُلُوهَا فَدَخَلُوهَا فَکَانَتْ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً فَقَالَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ یَا رَبِّ أَقِلْنَا فَقَالَ قَدْ أَقَلْتُکُمُ اذْهَبُوا فَادْخُلُوا فَهَابُوهَا فَثَمَّ ثَبَتَتِ الطَّاعَهًُْ وَ الْوَلَایَهًُْ وَ الْمَعْصِیَهًُْ.

 ( حمران از حضرت باقر علیه السلام )نقل کرد که فرمود: «وقتی خداوند خلق را آفرید، آب گوارا و آب شور تندی را مخلوط کرد، خاکی از روی زمین گرفت، آن را سخت مالید و مخلوط کرد و در عالم ذرّ به اصحاب یمین گفت: «بدوید به طرف بهشت با سلام»! و به اصحاب شمال فرمود: «بدوید به جانب جهنّم، مرا باکی نیست»! بعد فرمود: مگر پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا ما گواهی می‌دهیم بر اینکه بگویید روز قیامت ما از این غافل بودیم. (اعراف/۱۷۲) سپس از پیامبران پیمان گرفت و فرمود: مگر پروردگار شما نیستم؟ سپس فرمود: «و اینکه محمّد (رسول خدا است و علی (امیرالمؤمنین است»؟ گفتند: «چرا. نبوّت برای آن‌ها ثابت شد و از انبیای اولوالعزم پیمان گرفت که من پروردگار شمایم و محمّد (رسول خدا و علی (امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او، فرمانروایان و گنجینه علم من هستند و مهدی (ناصر دین من است و به وسیله‌ی او اظهار دینم را می‌کنم و خواه ناخواه با او از دشمنانم انتقام می‌گیرم و پرستش می شوم. گفتند: اقرار داریم و گواهیم. امّا آدم نه انکار کرد و نه اقرار. پس منصب اولوالعزم به این پنج نفر اختصاص یافت. آدم (درباره‌ی مهدی (عزمی بر اقرار نداشت و این آیه اشاره به همان است: وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلی آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً، یعنی ترک کرد. سپس آتشی افروخت و به اصحاب شمال فرمود: «داخل آتش شوید»! آن‌ها ترسیدند. پس به اصحاب یمین فرمود: «داخل شوید»! آن‌ها داخل شدند و آتش برایشان سرد و سلامت شد. اصحاب شمال گفتند: «خدایا! اجازه بده ما هم داخل شویم». فرمود: «بروید و داخل شوید». باز ترسیدند. از آنجا بود که اطاعت و معصیت و ولایت ثابت شد». تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۲۹۲ / الکافی؛ ج۲، ص۸/ بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲۷۹/ بصایرالدرجات؛ ص۷۰/ تأویل الآیات الظاهرهًْ؛ ص۳۱۳؛ «قال انما هو فترک … الی آخر» محذوف/ نورالثقلین

[9]. أحقاف35 – فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ.. .

[10]. طبق سوره اسرا آیه رسولانِ گذشته «وسیله» به سوی خدا نیستند، بلکه خودشان دنبال وسیله برای قرب به ربّ می‌گردند. مؤمنان قبل از اسلام به «وسیله» دعوت نشده بودند، و فقط مؤمنانِ در اسلام به «وسیله» دعوت شده‌اند و طبق سوره مائده آیه 35 «وسیله» چیزی است که فقط در اسلام قرار داده شده است.

 

 

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

اصلاح تفکر مهدویت از نگاه شهید مطهری

ويدئو/ تلقی کودکانه از فلسفه مهدویت

در مورد مسئله‌ی مهدویّت و امام زمان (سلام الله علیه) حرف گفتنی بسیار است

با حضرت حرف بزنید، سلام کنید، زیارت کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.