سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / شب های پیشاور (14)/ نسبت شرک دادن به شیعه

شب های پیشاور (14)/ نسبت شرک دادن به شیعه

مقدمه

در این مجموعه سعی شده است که مناظره ی سید محمد اشرفی شیرازی معروف به سلطان الواعظین که از علمای شیعه ی قرن چهاردهم بوده است با دو نفر از عالمان حنفی مذهب افغانستان بیان شود.

در مناظره از سلطان الواعظین با عنوان (داعی) و از عالم اهل تسنن با عنوان (حافظ) یاد شده است. طرف صحبت در این ده شب رسما حافظ محمد رشید بوده و گاهی هم دیگران با اجازه  وارد صحبت شده اند.

هر کدام از این مطالب مربوط به یک پرسش و پاسخ از حافظ و داعی است.

شب های پیشاور (14)/ نسبت شرک دادن به شیعه

حافظ: مطلب به قدری واضح است که گمان نمی کنم محتاج به توضیح باشد. بدیهی است با اقرار به خداوند بزرگ، توجّه نمودن به غیر خدای تعالی شرک است و مشرک کسی است که روی به غیر خدا نموده و طلب حاجت از او بنماید.

جامعه شیعه بنابر آنچه مشهود است، ابداً توجّهی به خدا ندارند و تمام تقاضای خود را از امامان خود می‌نمایند، بدون اینکه نام خدا را ببرند. حتی می‌بینم فقرای شیعه در معابر و درب خانه‌ها و دکانها که می‌آیند، می‌گویند: یا علی، یا امام حسین، یا امام رضای غریب، یا حضرت عباس. یک مرتبه شنیده نشده یا الله بگویند. اینها خود دلیل شرک است که جامعه شیعه ابداً توجّهی به خدا ندارند، بلکه تمام توجّه خود را به غیر خدا می‌نمایند.

 

داعی: نمی دانم این نوع گفتار شما را حمل بر چه معنایی بنمایم. آیا دلیل بر لجاج است که عمداً سهو می‌نمایید، یا دلیل بر عدم توجّه شما به حقایق است. امیدوارم اهل لجاج نباشید.

چون یکی از شرایط عالم عامل، انصاف است. آن کس که حق را بداند، ولی برای اثبات مرام و مقصد خود حق کشی نماید، انصاف ندارد، و کسی که انصاف ندارد، عالم بلاعمل است؛ در حدیث است که رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:

«العالم بلا عمل کالشجر بلاثمر». عالم بی عمل مانند درخت بی میوه است.

چون مکرّر بین جملات خود پیوسته جملات شرک و مشرک را بر زبان جاری می‌نمایید و اصراری دارید که با دلایل پوچ و بی مغز خودتان شیعیان موحّد را مشرک معرفی نمایید. و ممکن است بیانات شما در عوام بی خبر برادران اهل تسنّن مؤثر واقع شود و شیعیان را مشرک بدانند – چنانچه تا به حال در آنها اثر سوء بخشیده – ولی همین آقایان شیعیان محترم حاضر در مجلس، در اثر بیانات شما کاملاً عصبانی و ناراحت هستند و شما را یک عالم مغرض و مفتری می‌دانند؛ چه آنکه به عقاید خود توجّه دارند و می‌دانند که هیچ یک از این کلمات شما در آنها وجود ندارد.

پس در کلمات و بیانات خود سعی فرمایید یک نوع جملاتی ادا نمایید که صدق مطلب برآنها واضح و قلوبشان به شما جذب گردد.

ناچارم برای روشن شدن اذهان ساده آقایان حاضرین و غائبین و برادران اهل تسنّن، چنانچه اجازه فرمایید، به اقتضای وقت مجلس، مختصری در اطراف شرک و مشرک، آنچه را که عقیده محقّقین حکماء و فقهاء و علمای بزرگ اسلام است؛ از قبیل علاّمه حلّی و محقّق طوسی و علاّمه مجلسی رضوان الله علیهم که از نوابغ و مفاخر علمای شیعه هستند و دیگران از حکماء و ارباب تحقیق، مانند

صدر المتألّهین شیرازی و ملانوروز علی طالقانی و حاجی ملاّهادی سبزواری و دو صهر با عظمت صدر، مرحومین فیض کاشانی و فیاض لاهیجانی قدس الله اسرارهم، استخراجاً از آیات قرآنیه و دساتیر عالیه ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین به عرضتان برسانم، تا آقایان جلسای محترم گمان نکنند معنای شرک همان است که آقا مغلطه کاری می‌فرمایند.

 

حافظ: (با عصبانیت) بفرمایید.

 

نواب: قبله صاحب! چون وضع این مجلس برای فهم بیسوادان است، چنانچه قبلاً هم عرض و تقاضا نموده ام، تمنّا داریم در فرمایشاتتان نهایت درجه رعایت سادگی را بفرمایید. فقط نظرتان به آقایان علماء و جواب مطابق فهم آنها نباشد، رعایت اکثریت اهل مجلس، بالخصوص اهالی هند و پیشاور – که اهل لسان نیستند – لازم است. مستدعی است مطالب پیچیده و مشکل نفرمایید.

 

داعی: جناب آقای نواب، یادآوری‌های شما مورد توجّه است و اختصاص به این مجلس ندارد، بلکه قبلاً هم عرض کردم عادت داعی بر این است در هر مجلسی که عدّه ای از عوام و بی خبران حاضر باشند، قطعاً روی سخن را به خواص معطوف نمی دارم؛ چه آنکه غرض از ارسال رسل و انزال کتب، جلب نظر بی خبران است و البته این منظور عملی نمی شود مگر آنکه حقایق – همان قسمی که فرمودید – ساده و به لسان قوم بیان شود، چنانچه در حدیث است که رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: [۱]«نحن معاشر الأنبیاء نکلّم الناس علی قدر عقولهم. » ما جماعت پیغمبران با مردم به مقدار عقل‌های آنها حرف می‌زنیم.

البته تقاضای شما کاملاً اساسی و پیوسته، مورد توجّه داعی بوده، امید است بر وفق مرامتان بیش از پیش عمل نمایم و هر کجا غفلتی بی اراده از داعی بشود، متمنّی است آقایان محترم یادآور شوید.

 

در بیان اقسام شرک

داعی: آنچه از خلاصه آیات قرآنیه و اخبارمتکاثره و تحقیقات کامله محقّقین از علماء و مخصوصاً توضیحات مهمه ای که مرحومین صدر المتألهین و فاضل طالقانی داده اند، شرک بر دو قسم است و سایر اقسام شرک در این دو قسم مستتر است؛ اول شرک جلی و آشکار. دوم شرک خفی و پنهان.

شرک جلی

شرک جلی و آشکار عبارت است از آنکه آدمی شریکی برای خدای متعال قرار دهد در ذات و یا صفات و یا افعال و یا عبادات.

شرک در ذات

 

اشاره

شرک در ذات آن است که در مرتبه الوهیت و ذات وحدانیت حق تعالی شریک قرار دهد و به لسان قال معترف گردد، چون ثنویه (بت پرست ها) و مجوس، که به دو اصل و مبدأ نور و ظلمت (یزداندو اهریمن) قائل اند، و نصاری که قائل به اقانیم ثلاثه گردیدند و ذات خداوندی را به سه قسمت أب و ابن و روح القدس تقسیم نمودند و به عقیده بعض از آنها عوض روح القدس مریم می‌باشد.

و از برای هر یک از این سه خاصیتی قائل شدند که آن دو ندارند و تا این سه با هم جمع نگردند، حقیقت ذات خداوندی بارز نگردد.

چنان که در آیه ۷۳ سوره ۵ (مائده) انتقاد و ردّ قول آنها و اثبات وحدانیت خود نموده که [فرمود]:﴿لَقَدْ کَفَرَ الّذِینَ قَالُوا إِنّ اللهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ وَمَا مِنْ إِلهٍ إِلّا إِلهٌ وَاحِدٌ﴾. «البته کافر گردیدند آن کسانی که خدا را یکی از سه خدا دانستند؛ یعنی سه خدا قائل شدند (اب و ابن و روح القدس را خدا گفتند) و حال آنکه جز خدای یگانه خدایی نخواهد بود. »

عقاید نصاری

این آیه شریفه حکایت است از قول نسطوریه و ملکائیه و یعقوبیه از فرق نصاری، که آنها هم این عقیده را از ثنویه و بت پرستهاگرفتند. [2]

خلاصه نصاری مانند ثنویه و مجوس مشرک اند؛ چون قائل به اقانیم ثلاثه هستند.

به عبارت واضح تر، آنها می‌گویند: الوهیت مشترک است میان خدا و مریم و عیسی و به عقیده بعض از آنها، خدا و عیسی و روح و هر یک از آنها اله اند و الله جلّ جلاله یکی از آن سه می‌باشد! و می‌گویند از اول خدایان سه بودند: اقنوم الاب، اقنوم الابن [و] روح القدس (به لسان سریانی اقنوم به معنای وجود و هستی است) و بعد از آن، این سه اقنوم یکی شدند که آن مسیح است.

و شبهه ای نیست که با دلایل عقلیه و براهین نقلیه، بطلان اتحاد ثابت و اتحاد حقیقی به این معنی محال است، حتی در غیر ذات واجب الوجود. فلذا در آخر آیه می‌فرماید: ﴿وَمَا مِنْ إِلهٍ إِلّا إِلهٌ وَاحِدٌ﴾؛ یعنی نیست در وجود، ذاتی واجب که مستحقّ عبادت باشد، مگر خدای یگانه که موصوف است به وحدانیت محضه و متعالی از توهّم شرک و مبدأ جمیع موجودات ممکنه، آن ذات واحد بی همتا می‌باشد.

 

شرک در صفات

شرک در صفات آن است که صفات خداوند متعال از قبیل علم و حکمت و قدرت و حیات و غیر آنها را قدیم و زائد بر ذات باری تعالی بدانند؛ مانند اشعریون که اصحاب ابی الحسن علی بن اسماعیل اشعری بصری می‌باشند، چنان که اکابر علمای خودتان، مانند علی بن احمد بن حزم الظاهری در صفحه ۲۰۷ جزء چهارم فصل [3] و فیلسوف معروف اندلسی ابن رشد محمد بن احمد در صفحه ۵۸ کتاب «الکشف عن مناهج الأدلّهْ فی عقائد الملّهْ» نقل نموده اند، معتقدند که صفات الله زائد بر ذات باری تعالی و قدیم می‌باشند.

پس هر کس صفات خداوندی را در حقیقت، زائده بر ذات او جلّ و علا بداند؛ یعنی خدارا وصف کند به صفت عالمیت یا قادریت یا حکمت یا حیات و غیر آن و آن صفات را عین ذات حق تعالی نداند، مشرک؛ چه آنکه کفو و قرین و هم سر از برای او در قدم ثابت نموده و حال آنکه جز ذات ازلی حق تعالی قدیمی در عالم وجود ندارد و صفات خداوندی عین ذات او می‌باشد؛ مانند شیرینی و شکر و چربی و روغن که قابل تفکیک نیستند. شیرینی و چربی، شیء علی حده ای نیستند که بر ذات شکر و روغن وارد شده باشند. همان وقتی که خداوند متعال شکر و روغن را خلق کرد، شیرین و چرب آفرید. اگر بنا شود شیرینی و چربی را از شکر و روغن بگیرند دیگر شکر و روغن نمی ماند.

﴿تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلّا الْعَالِمُونَ﴾ [4] مثلها برای تقریب اذهان است، تا متوجّه شویم که صفات خداوندی زائد بر ذات باری تعالی نیست. وقتی گفتیم خدا؛ یعنی عالم حی قادر حکیم الخ.

شرک در افعال

و اما شرک در افعال آن است که خدا را در معنی و حقیقت، متوحّد و متفرّد بالذات نداند، به این معنی که فردی یا افرادی از مخلوقات را مؤثّر یا جزء مؤثّر در افعال و تدابیر الهیه بداند، یا آنکه امور را بعد از خلقت، مفوّض به خلق بداند؛ مانند آنچه یهود قائل بودند که خداوند خلق خلایق نمود و دیگر از تدبیر امور باز مانده و کار را به خلق واگذار نموده و خود به کناری رفته. لذا در آیه ۶۴ سوره ۵ (مائده) در مذمت آنها فرموده:

﴿وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللهِ مَغْلُولَةٌ غُلّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ﴾.

«یهود گفتند دست خدا بسته شد – و دیگر تغییری در خلقت نمی دهد و چیزی از عدم به وجود نخواهد آمد – به واسطه این گفتار دروغ، دست آنها بسته شد و به لعن خدا گرفتار گردیدند، بلکه دو دست خدا گشاده است؛ (یعنی قدرت و رحمت او) و هرگونه بخوهد انفاق می‌کند. »

و مشرکین غلات – که آنها را مفوّضه نیز خوانند – قائل اند که خداوند تفویض امور به امامان نموده، آنها خلق می‌کنند و روزی می‌دهند.

بدیهی است که در افعال خداوندی هر کس به هر طریقی کسی را ذی مدخل بداند – به طریق جزء مؤثر یا تفویض امور به انبیاء یا امم یا امامان یا مأمومین – قطعاً مشرک است.

شرک در عبادت

اشاره

و اما شرک در عبادت آن است که در موقع عبادت، توجّه ظاهر و یا نیت دل را به غیر حق کند؛ مثلاً در نماز توجّه به خلق داشته باشد، یا نذر می‌کند برای خلق [عبادت] کند و امثال ذلک از عباداتی که احتیاج به نیت دارد.

اگر نیت در وقت عمل برای غیر خدا باشد مشرک است؛ زیرا صریحاً در آیه ۱۱۰ سوره ۱۸ (کهف) منع از این نوع عمل (شرک) نموده که [فرمود]:﴿فَمَن کَانَ یَرْجُوا لِقَاءَ رَبّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبّهِ أَحَداً﴾. «هر کس به لقای (رحمت) پروردگار امیدوار است باید نیکوکار شود؛ یعنی عمل پاک [و] پسندیده بنماید و هرگز در پرستش و عبادت خدا احدی را با او شریک نگرداند. »

در موقع عمل و عبادت باید توجّه به غیر خدا ننماید، صورت پیغمبر یا امام یا مرشد را در نظر نگیرد، به این معنی که ظاهر هر عمل از نماز و روزه و حج و خمس و زکات و نذر و غیر آن از هر نوع عبادتی، واجب یا مستحب، برای خدا باشد، ولی در دل و باطن، توجّه به غیر خدا؛ یعنی برای شهرت و جلب نظر خلایق یا غیر آن باشد؛ چون که ریای در عمل – به لسان اخبار – شرک اصغر خوانده شده است که تباه کننده عمل هر عاملی است، چنانچه در خبر از رسول اکرم صلی الله علیه وآله رسیده که فرمود: [5]

«اتقوا الشرک الاصغر».

یعنی بپرهیزید از شرک کوچک.

عرض کردند: یا رسول الله شرک کوچک کدام است؟

فرمود: «الریا والسمعه»؛ ریا و سمعه، شرک اصغر است.

و نیز از آن حضرت مروی است که فرمود: [6] «انّ أخوف ما أخاف علیکم الشرک الخفیّ. إیّاکم والشرک السر. فانّ الشرک أخفی فی أمّتی من دبیب النمل علی الصفا فی اللیلة الظلماء. » بدترین چیزی که من می‌ترسم بر شما، شرک پوشیده و پنهان است. پس از شرک سرّ و پنهان دور باشید که شرک پوشیده تر است در امّت من از نرم رفتن مورچه بر سنگ نرم در شب تاریک.

آن گاه فرمود: [7] هر کس نماز به ریا کندمشرک است. هر کس روزه به ریا گیرد یا صدقه به ریا دهد یا حج به ریا کند یا اعتاق به ریا کند مشرک باشد.

البته این نوع اخیر، چون مربوط به امور قلبیه است، مشمول شرک خفی هم می‌شود.

 

حافظ: ما از فرمایش خودتان اتخاذ سند می‌کنیم که فرمودید: اگر کسی نذر برای خلق کند مشرک است؛ پس شیعیان مشرک اند، برای آنکه همیشه نذر برای امام و امامزاده می‌کنند. چون نذر برای غیر خداست، البته شرک است.

 

 

پایان قسمت چهاردهم

ادامه دارد…

………………..

 [۱]: «عن سعید رفعه: انا معشر الأنبیاء أمرنا أن نکلّم الناس علی قدر عقولهم». لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، ۷/۴۳۲، ترجمه شماره ۹۲۸۱، شرح حال یحیی بن مالک بن أنس الأصبحی. المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقی، ج۱، ص۱۹۵، ح ۱۷ باب العقل؛ و در کتاب اصول کافی چنین روایت شده است؛ «انا معاشر الأنبیاء أمرنا ان نکلّم الناس علی قدر عقولهم»، ج۱، ص۲۳، ح۱۵، کتاب العقل و الجهل؛ و ج ۸، ص۲۶۸، ح ۳۹۴، شرح نهج البلاغهْ، ج ۱۸، ص۱۸۶؛ کشف الخفاء، ج۱، ص۱۹۶. (محقق)

 

[2]: مراجعه شود به کتاب الوثنیهْ فی الدیانهْ النصرانیهْ، تألیف تنیر بیرونی. (مؤلف)

 

[3]: الفصل، ابن جزم، ۴/۲۰۷، شنع المرجئیهْ.

 

[4]: عنکبوت: ۴۳.

 

[5]: الدرّ المنثور، سیوطی، ۴/۴۶۲، ذیل آیه ۱۱۰ سوره کهف. سیوطی حدیث را این گونه نقل کرده است: «وأخرج ابن مردویه عن أبی هریرة قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: اتقوا الشرک الأصغر، قالوا: وما الشرک الأصغر؟ قال: الریاء یوم یجازی الله العباد بأعمالهم، یقول: اذهبوا إلی الذین کنتم تراؤون فی الدنیا، انظروا هل تصیبون عندهم الجزاء». علامه مجلسی در بحار الانوار، ۶۹/۳۰۳، ح ۵۰، کتاب الایمان والکفر، باب الریا، این حدیث را نقل کرده است: «قال رسول الله صلی الله علیه وآله: انّ أخوف ما أخاف علیکم الشرک الأصغر، قالوا: وما الشرک الأصغر یا رسول الله؟ قال: هو الریاء. یقول الله تعالی یوم القیامة إذا جازی العباد بأعمالهم اذهبوا إلی الذین کنتم تراؤون فی الدنیا، فانظروا هل تجدون عندهم الجزاء».

 

[6]: حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین، ۲/۳۱۹، ح ۳۱۴۸، کتاب التفسیر، سوره ی آل عمران، این حدیث را نقل کرده است: «عن عائشة قالت: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: الشرک أخفی من دبیب الذر علی الصفا فی اللیلة الظلماء… ».

 

[7]: «فی روایة أبی الجارود عن أبی جعفرعلیه السّلام قال: سئل رسول الله صلی الله علیه وآله عن تفسیر قول الله: {فمن کان یرجو لقاء ربه} الآیة فقال: من صلّی مرائاة الناس فهو مشرک ومن زکی مرائاة الناس فهو مشرک ومن صام مرائاة الناس فهو مشرک ومن حجّ مرائاة الناس فهو مشرک ومن عمل عملاً ممّا أمر الله به مرائاة الناس فهو مشرک ولا یقبل الله عمل مراء». بحار الانوار، مجلسی، ۶۹/۲۹۷، ح ۲۵، کتاب الایمان والکفر، باب الریا. حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین، ۴/۳۶۵، ح ۷۹۳۸، کتاب الرقاق، این حدیث را نقل کرده است: «عن شداد بن أوس قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله یقول: من صلّی وهو یرائی فقد أشرک ومن صام وهو یرائی فقد أشرک ومن تصدّق وهو یرائی فقد أشرک».

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

مولانا علی(علیه السلام) شیعه جاهل نمی‌خواهد!

شهید مرتضی مطهری

نکاه شهید مطهری به مسئله حجاب و کتاب لینالونا فرانسوی

ويدئو/

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.