سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / نوجوانان / تربیت اخلاقی و معنوی در دنیای مدرن ضامن سلامت روحی و روانی کودکان است

تربیت اخلاقی و معنوی در دنیای مدرن ضامن سلامت روحی و روانی کودکان است

خانم داورنیا بیان کرد: سبک زندگی هوشمندانه می‌طلبد که والدین و مربیان به طور هوشمندانه در کنار بچه‌ها حضور داشته باشند و آنان را نسبت به آسیب‌های محتوا و تصاویر نامناسب آگاه سازند.

در دوران شیوع بیماری کرونا که کودکان و نوجوانان تحت آموزش غیر حضوری تعلیم می‌بینند، خانواده‌ها و مربیان نیز با چالش‌هایی ناشی از حضور بچه‌ها در دنیای رسانه مواجه می‌شوند.

در همین خصوص با سرکار خانم داورنیا، فارغ‌التحصیل مقطع دکتری در رشتۀ عرفان اسلامی گفت و گو شده است. خانم داورنیا معتقد است والدین با عملکرد خودشان می‌توانند الگوی حضور بچه‌ها در فضای مجازی را تعیین کنند. اگر خود والدین بدون برنامه‌ریزی به استفاده از وسایل ارتباطی و حضور در شبکه‌های اجتماعی بپردازند و در این دنیای رسانه رها شوند، به تبع آن فرزندان هم الگو می‌گیرند.

متن زیر گفت و گوی کامل رجانیوز با سرکار خانم دکتر داورنیا می‌باشد.

*خانم دکتر داورنیای عزیز، لطفاً مختصری در مورد رزومۀ تحصیلی و کاری خود توضیح دهید.

من دانش‌آموختۀ رشتۀ علوم و معارف اسلامی در مدرسۀ عالی شهید مطهری و فارغ‌التحصیل مقطع دکتری در رشتۀ عرفان اسلامی از پژوهشکدۀ امام خمینی (ره) هستم. علاوه بر آن دوره‌های تربیت مربی سواد رسانه را گذرانده‌ام و مدرک مربی‌گری سواد رسانه را هم اخذ کرده‌ام. کارشناس رسانه در حوزۀ کودک و نوجوان هستم و سال‌ها در آموزش و پرورش به تدریس، مشاوره و فعالیت فرهنگی پرداخته‌ام. همچنین دوره‌های سبک زندگی اخلاقی و معنوی را در داخل و خارج از کشور برای ایرانی‌ها و غیرایرانی‌ها برگزار کرده‌ام.

*چه شد که شما در زمینۀ موضوع معنویت برای کودک و نوجوان به تحقیق و مطالعه پرداختید؟

من حدود ده سال قبل، رسالۀ دکتری خود را با موضوع معنویت برای کودک و نوجوان انتخاب کردم که اولین رسالۀ دکتری است که در این خصوص نوشته شده است. در همان سال‌ها بود که موضوع فلسفه‌ورزی و فکرپروری برای کودکان نیز مورد توجه و اهمیت قرار داشت که من تا حدودی دوره‌های فلسفه برای کودکان را نیز گذرانده بودم و در کنارش احساس کردم بُعد روح‌پروری، پروش ابعاد روحانی وجود کودک و آموزش فضائل اخلاقی و معنوی به کودکان نیز باید مورد توجه قرار گیرد. با تحقیقاتی که انجام دادم، متوجه شدم تنها سایت رسمی که به بحث معنویت برای کودک می‌پردازد، سایتی به نام Spirituality For Kids است که مرکز آن در آمریکا و مؤسس آن فردی به نام کارن برگ است و مبتنی بر عرفان کابالا است که به شدت در پی تبلیغ و ترویج آموزه‌های خود در سراسر دنیاست. با توجه به آن‌که رشتۀ تحصیلی من نیز عرفان اسلامی بود، احساس کردم که ما باید منطبق بر آموزه‌های عرفان اسلامی که در واقع مبتنی بر آموزه‌های وحیانی و قرآنی است، معنویت برای کودکان را به طور جدی در دستور کار خود قرار دهیم. من در رسالۀ خود به استخراج مبانی نظری این موضوع پرداختم و بعد از آن مبانی عملیاتی و کابردی تربیت اخلاقی و معنوی کودکان نیز در انجمن علمی عرفان اسلامی استخراج شد.

*معنویت برای کودکان دقیقاً به چه معناست؟

مراد ما از بحث معنویت، توجه به بعد روحانی و معنوی وجود کودک است. ما می‌بینیم که گاهی خانواده‌ها از این بعد غافلند و صرفاً به بعد جسمانی کودک توجه دارند. به عنوان مثال وقتی می‌خواهیم از یک کودک تعریف کنیم، ویژگی‌های ظاهری او را مورد تمجید قرار می‌دهیم؛ البته این نوع تعریف هم خیلی خوب است و می‌تواند در اعتماد به نفس کودک نقش داشته باشد؛ اما بهتر است که ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری او تحسین شود. بنابراین مراد ما از معنویت، شکوفایی ویژگی‌های فطری انسان از طریق به فعلیت رساندن ابعاد معنوی وجود او برای رسیدن به مقام انسان کامل یا انسان متعادل است.

در عرفان اسلامی، انسان به عنوان خلیفه و جانشین خداوند تعریف می‌شود که این تعریف برگرفته از آیات قرآن است. خداوند به واسطۀ قدرت اراده و اختیاری که به انسان داده، به فرشتگان مباهات می‌کند که انسان با اراده و اختیار خود به عبادت، بندگی و انجام کارهای نیک می‌پردازد. همچنین خداوند تمام اسماء و صفات خود مثل رحمانیت، رحیمیت، صبار بودن، شکور بودن و غیره را به انسان یاد داده تا به کمک آن بتواند به مقام جانشینی خداوند بر روی زمین برسد. اما انسان وقتی به روی زمین می‌آید، دچار نسیان و فراموشی می‌شود و این والدین و مربیان هستند که باید دائماً یادآوری کنند و فطرت کودک را بیدار نگه دارند. تأکید ما در بحث معنویت بر روی بروز و ظهور اسماء الهی توسط انسان است.

روزگار ما روزگار بحران‌های متعدد اجتماعی و فرهنگی از جمله بحران اخلاق و معنویت است. شاید بتوان بحران معنویت را از مهم‌ترین بحران‌های انسان در دوران معاصر دانست. امروزه شعار معنویت و ارائۀ راهکارهای معنوی برای داشتن یک زندگی سالم و آرام رو به گسترش است.

*از نگاه شما کاربرد این موضوع در استفادۀ کودکان و نوجوانان از رسانه و فضای مجازی چیست؟

من شعاری را انتخاب کردم که به کمک آن، موضوع سواد رسانه در کنار تربیت اخلاقی و معنوی کودکان قرار می‌گیرد و آن شعار این است که “من از رسانه هوشمندانه استفاده می‌کنم”. در همین شعار، سه کلیدواژۀ اساسی وجود دارد که باید آن‌ها را به خوبی شناخت؛ کلمۀ من، رسانه و هوشمندانه استفاده کردن.

اولین کلیدواژه، یعنی “من”، به موضوع خودشناسی و انسان‌شناسی اشاره دارد. زمانی که بچه‌ها با رسانه و آموزش‌های مجازی مواجه می‌شوند، اول از همه باید بدانند که انسان چگونه موجودی است و چه ویژگی‌هایی دارد. ما باید بدانیم که صرفاً یک موجود جسمانی نیستیم و ابعاد مختلفی داریم.

سازمان بهداشت جهانی هم می‌گوید انسان بعد جسمانی، روانی، اخلاقی و معنوی و اجتماعی دارد. همچنین تعریفی که از یک انسان بیمار ارائه می‌شود، محدود به بیماری‌های جسمانی او نیست؛ بلکه به فقدان یکی از ویژگی‌ها و فضائل اخلاقی و معنوی فرد نیز اطلاق می‌شود. در کنار خودشناسی و انسان‌شناسی، شناخت احساسات و هیجانات فرد هم برای شناخت ابعاد جسمانی، روانی، اخلاقی و معنوی و همچنین بعد اجتماعی بسیار مهم است.

بعد از این مرحله، خودآگاهی و رفتار آگاهانه برای کودک تبیین می‌شود که به رفتاری گفته می‌شود که برخاسته از تفکر و تعقل باشد، نه رفتارهای هیجان‌مدار و زودگذر. بعد از آن هم آموزش و نهادینه‌سازی فضائل اخلاقی (همچون انصاف، وجدان، پرهیز از قضاوت و پیش‌داوری، همدلی، همدردی، مهربانی، احترام به حقوق دیگران، خویشتن‌داری، خودکنترلی، صبوری و استقامت و …) نیاز است تا بچه‌ها برای حضور در فضای مجازی که در واقع یک فضای حقیقی است، آماده شوند.

دارا بودن این فضائل و تربیت اخلاقی، سلامت فرزندان ما را در این فضا تضمین می‌کند. کودکان با وجود روح پاک و طبع لطیف، اراده ای نحیف و قدرت تشخیص و تمییز ضعیف، در معرض خطرهای جبران ناپذیر دنیای مدرن هستند.

در مورد کلیدواژۀ رسانه می‌توانم بگویم که مفاهیم بنیادی در رسانه وجود دارد همچون گیرنده و ویژگی‌های او، فرستنده و اهداف او، ویژگی‌های پیام و خطا در ارسال و دریافت آن و… .

در مورد سبک زندگی هوشمندانه نیز می‌توان گفت که ما از هوش اخلاقی و معنوی و در نهایت از هوش متعادل صحبت می‌کنیم. هوش اخلاقی در کنار رسانه یعنی توانایی تشخیص درست از نادرست و عمل بر طبق آن. هوش معنوی یعنی نگاه معنادار به زندگی و دنیای پیرامون. زیربنایی‌ترین مؤلفه در زندگی هوشمندانه خودشناسی و خودآگاهی است. لازم است برای آن‌که به سبک زندگی اخلاقی، معنوی و هوشمندانه پایبند باشیم، سؤالاتی از خود و فرزندانمان بپرسیم؛ از قبیل: انسان چیست، من کیستم، ارزش‌های من در زندگی کدامند، رسالت من در زندگی چیست، من آمده‌ام به این دنیا تا چه اثری از خود به جا بگذارم، چقدر از ابعاد وجودی خودم آگاهم، چه اندازه نیازهای جسمانی و روحانی و اخلاقی و معنوی خود را می‌شناسم، چقدر با احساسات و هیجانات خود آشنا هستم و … .

این پرسش و پاسخ می‌تواند کودک را از یک مخاطب منفعل به یک مخاطب فعال تبدیل کند. اگر ما به کودک یا نوجوانی توصیه می‌کنیم که برای حضور در فضای مجازی برنامه داشته باشد، از هر محتوایی استفاده نکند و فکرش را کنترل و مدیریت کند، به این خاطر است که بتواند تصورات خود را مدیریت کند؛ چراکه تصوراتش می‌تواند او را به سمت انجام همان کار هدایت کند.

*فرصت‌ها و تهدید‌های آموزش مجازی در دوران حاضر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

همان طور که می‌دانیم، آموزش‌های مجازی فرصت‌ها و تهدیدهایی در پی دارد. فرصت‌هایی از قبیل: حذف برخی محدودیت‌های زمانی و مکانی، کاهش هزینه‌های انرژی و مواد و وسایلی همچون کاغذ و دفتر، افزایش امکان تعامل و هم‌افزایی با افراد در نقاط مختلف کشور و حتی دنیا، امکان افزایش کمیت و کیفیت یادگیری، امکان دسترسی سریع و وسیع به منابع، …. . چالش‌هایی هم نیز وجود دارد از قبیل: کاهش ارتباطات اجتماعی و انسانی، حذف ارتباط چهره به چهره با استاد که سبک رفتاری و عملی ایشان می‌تواند به تعالی دانش‌آموزان کمک کند، کاهش انتقال مفاهیم اخلاقی و معنوی، کاهش امکان انتقال احساسات بدون واسطه، ایجاد روحیۀ فردگرایی، امکان کاهش عمق آموزش، … .

لازم است افرادی که در امر رسانه تخصص دارند، برای این معضلات نیز چاره‌ای بیندیشند.

*یکی از تهدیدهای آموزش غیرحضوری، نهادینه شدن روحیۀ فردگرایی در بچه‌ها عنوان می‌شود. برای حل این معضل چه تدبیری می‌توان کرد؟

همان طور که گفتید، این روزها که کودکان و نوجوانان به تنهایی پای وسایل ارتباطی هوشمند می‌نشینند و از آموزش مجازی استفاده می‌کنند، دیگر در فضایی مانند مدرسه کنار دوستانشان نیستند و از تعامل و ارتباطات اجتماعی آنان کاسته می‌شود.

اما ما می‌توانیم برنامه‌ها و کارهای گروهی تنظیم کنیم که بچه‌ها با بحران فردگرایی مواجه نشوند. این برنامه‌ها هم می‌تواند توسط مدرسه و مربیان در فضای مجازی تعریف شود، و هم توسط والدین در منزل. من تحقیقی را مشاهده کردم که برای کودکان در سنین دبستان، چه دختر و چه پسر، بازی با عروسک را توصیه کرده بود که عروسک‌بازی می‌تواند مهارت همدلی، مسئولیت‌پذیری و سایر مهارت‌های اجتماعی را در کودکان پرورش دهد.

طبق آن تحقیق، عروسک‌بازی حتی اگر بچه به تنهایی بازی کند، قسمتی از مغز به نام شیار گیج‌گاهی فوقانی را فعال می‌کند که به کودکان کمک می‌کند مهارت پردازش اطلاعات اجتماعی خود را رشد دهند. در حالی‌که اگر بچه‌ها بازی رایانه‌ای انجام دهند، از فعالیت این قسمت از مغز کاسته می‌شود.

محقق ارشد این تحقیق فردی به نام سارا گرسون، مدرس ارشد مرکز علوم رشد انسانی دانشگاه کاردیف است. او می‌گوید وقتی ما به افکار و احساسات شخص دیگری فکر می‌کنیم، در واقع از همین قسمت مغز استفاده می‌کنیم.

عروسک‌ها نیز کودکان را تشویق می‌کنند تا در مورد افراد دیگر و چگونگی تعامل با یکدیگر فکر کنند. برای نوجوانان هم این نکته حائز اهمیت است که بزرگترهای خانواده نوجوانان را ترغیب کنند که غیر از ساعاتی که باید از آموزش مجازی استفاده کنند، به فعالیت‌های دیگری متناسب با سن خود بپردازند؛ از جمله آشپزی، کارهای هنری، مهارت‌های فنی مثل نجاری و تعمیرات ابزار و … . همۀ این‌ها مستلزم آن است که والدین برای فرزندان خود وقت صرف کنند و آنان را رها نکنند.

*امروزه به خاطر شیوع بیماری کرونا، کودکان و نوجوانان دائماً با رسانه و فضای مجازی در ارتباطند. والدین و مربیان باید چه رویکردی نسبت به حضور بچه‌ها در دنیای رسانه داشته باشند؟

ما سه نوع رویکرد تربیتی داریم: سهل‌گیری، سخت‌گیری، قاطعیت. گاهی والدین یا مربیان برای آن‌که از مسئولیت تربیتی خود فارغ باشند، به بچه سهل می‌گیرند و  هر ابزاری را در اختیار او می‌گذارند.

اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که زمانی که ما در اختیار فرزندمان قرار می‌دهیم، در واقع سرمایه‌ای برای ارتباطمان با آنان در آینده و به نوعی پیشگیری کردن از مشکلات بعدی است.

هرچه ما کمیت و کیفیت اوقاتی را که با فرزندانمان سپری می‌کنیم افزایش دهیم، محصول آن را در آینده برداشت خواهیم کرد. در طرف مقابل نیز نتیجۀ رویکرد تربیتی سخت‌گیر آن است که فرزندان را به ستوه می‌آورد و  در نتیجه آنان به دنبال روش‌هایی برای به اصطلاح دور زدن خانواده‌ها می‌گردند. و اما رویکرد قاطعیت به این معناست که والدین قوانینی را تنظیم کنند و پای آن قوانین محکم بایستند، منصفانه رفتار کنند و در برخورد با فرزندشان مهربان باشند. پس والد قاطع، والدی محکم، منصف و مهربان است.

می‌توان گفت والدین کودک باید به صورت محسوس، ملموس و دقیق، و والدین نوجوان باید به صورت نامحسوس بر روی عملکرد فرزندانشان در فضای مجازی نظارت کنند. وقتی بچه‌ها بزرگ‌تر می‌شوند، باید بدانند پیام‌هایی که دریافت میکنند، توسط چه کسانی و با چه اهدافی ارسال شده است، در پی انتقال کدام سبک زندگی و ارزش‌هاست، از چه فنون اقناعی برای انتقال پیام استفاده شده است و چگونه افراد مختلف از یک پیام برداشت‌های متفاوت دارند.

این گونه سؤالات بچه‌ها را به فکر وامی‌دارد که از کنار مطالبی که می‌بینند یا می‌شنوند، به سادگی عبور نکنند. بنابراین دائماً باید فرزندانمان را به تفکر ترغیب کنیم و آنان را به فعال رسانه‌ای تبدیل کنیم. سبک زندگی هوشمندانه می‌طلبد که والدین و مربیان به طور هوشمندانه در کنار بچه‌ها حضور داشته باشند و آنان را نسبت به آسیب‌های محتوا و تصاویر نامناسب آگاه سازند. این مفاهیم را می‌توان در قالب گفتگو با بچه‌ها و همچنین با عامل بودن خودمان نسبت به این مفاهیم به آنان آموزش داد.

پس در نتیجه همان طور که تکالیف و برنامه‌های درسی فرزندان توسط مربیان و مدارس ارزیابی می‌شود، میزان و نوع استفادۀ بچه‌ها از فضای مجازی لازم است توسط خود بچه‌ها و والدین و مربیان آنان ارزیابی شود. والدین باید به طور مداوم از فرزندان خود بپرسند که چرا فلان فعالیت را انجام می‌دهند و باید پاسخ بگیرند؛ مثلاً بپرسند چرا از گوشی استفاده می‌کند؛ مشغول درس خواندن است یا به عنوان مثال حوصلۀ او سررفته است. برای پر کردن وقت فراغت، بچه نباید از گوشی یا تبلت استفاده کند و فرزندان باید با کمک والدین، اوقات خالی خود را مدیریت کنند.

اما بهرحال ممکن است بچه‌ها به خاطر عدم حضور یا عدم آگاهی والدین، در این فضا با آسیب‌هایی مواجه شوند؛ مثل دیدن تصویر یا ویدیوی نامناسب. در این شرایط لازم است والدین از مشاور کارآمد کمک بگیرند تا مانع آسیب‌های روحی و تحصیلی به فرزندانشان شوند.

*فرمودید تحت شرایطی لازم است والدین برای حل مشکلات فرزندانشان در فضای مجازی از مشاور کمک بگیرند. آن شرایط چیست؟

اول آن‌که توصیه می‌کنم والدین تعاملی مثبت، روابطی حسنه و به دور از تحقیر یا سرزنش با فرزندان خود داشته باشند تا آنان بتوانند به پدر و مادرشان اعتماد کنند و مشکلات خود را بیان کنند. اما اگر والدین نشانه‌هایی را در رفتار فرزندان خود مشاهده کردند، همان طور که عرض کردم، حتماً باید از مشاوری کارآمد کمک بگیرند. نشانه‌هایی از قبیل: مشغولیت مدام بچه‌ها با تلفن همراه یا تبلت، زودرنجی بیش از حد معمول، انفجارهای احساسی خودبه‌خود مثل گریۀ ناگهانی، حذف تاریخچۀ جستجوی اینترنتی از تلفن همراه، ناتوانی در تمرکز روی کارها و وظایف، گوشه‌گیری، ضعف بهداشت فردی، جویدن ناخن، بی‌خوابی، اضطراب، بی‌اشتهایی، … .

*کلام آخر

فرزندان ما آن چیزی می‌شوند که ما هستیم، نه آن کسی که ما می‌گوییم. این جمله می‌تواند سرلوحه‌ای برای زندگی ما باشد؛ به خصوص در عصر حاضر و با شیوع بیماری کرونا که اعضای خانواده بیشتر با فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی و وسایل ارتباطی هوشمند سر و کار دارند، والدین با عملکرد خودشان می‌توانند الگوی حضور بچه‌ها در فضای مجازی را تعیین کنند. اگر خود والدین بدون برنامه‌ریزی به استفاده از وسایل ارتباطی و حضور در شبکه‌های اجتماعی بپردازند و در این دنیای رسانه رها شوند، به تبع آن فرزندان هم الگو می‌گیرند. گاهی بچه‌ها در گوشی یا تبلت بزرگترها محتوایی را می‌بینند که شایستۀ دیدن و جستجو کردن نیست. اگر من به عنوان بزرگتر خانواده از این فضا بدون قید تربیتی استفاده کنم، چه انتظاری می‌توانم از کودک یا نوجوانم داشته باشم؟

*با تشکر از شما

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

بازپخش/ اگر شهید آوینی بود، چه می‌­کرد؟

به مناسبت سالروز شهادت مرتضی آوینی

اوضاع حسن، کلید، فریدون

ويدئو/ نا امید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.