«بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی نمیرم از این پس که من زندهام / که تخم سخن را پراکندهام».
ادامه نوشته »رستمِ شاهنامه
در تاریخ، هیچکس را نمی یابیم که رستمِ فرزند کُش را بِخاطرِ آن قتلِ جگرسوز، شماتت و سرزنش کند، یا به او دشنام دهد و تحقیرش کند! ترویجِ این اندیشه و عمل صالح، از قلمِ خداییِ فردوسیِ حکیمِ خوش سخن تراوش کرده، که چنان هنرمندانه سخن سرایی و زمینه سازیِ تربیتی میکند که مخاطبانش، صحیح و نیکو توجیه و تربیت میشوند! دراین زمانه هم، فهم عمومی اینست که عاملِ اصلیِ این جنایتِ وحشتناکِ غیرِعمد(سقوط هواپیما)، فتنهگرِ متجاوزِ غربی بوده! بیاییم مخلصانه گوش جان به هدایتِ خدای مهربان بسپاریم: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا {آلعمران103} انتخاب با ماست که در مصافِ با خصمِ خونریزِ طمعکار ذلیلانه دست ها را بالا ببریم و یا اینکه رستم گونه در معرکهها، با فتنه ها بجنگیم و با توکل به خدایِ قادرِ مهربان، نصرت و پیروز شویم ان شاءالله
ادامه نوشته »چرا از فرهنگ ایرانی و قرآنی برای برونرفت از مشکلات استفاده نمیکنیم؟
خدا با ایجاد صحنههای سخت میخواهد ما را متوجه ضعفهایمان کند/ سهم هر ایرانی از انتقام سخت، اصلاح صفات خود است/چرا از فرهنگ ایرانی و قرآنی برای برونرفت از مشکلات استفاده نمیکنیم؟
ادامه نوشته »آرش زمانه ما سردار سلیمانی عزیز بود
در شاهنامه فردوسی خواندهایم که آرش برای تعیین مرز ایران عزیز مأمور شد تا تیری پرتاب کند و هر جا تیر فرود آمد مرز ایران همانجا بود. آرش کمانگیر تیر را با تمام توان کشید و آن تیر تا دورترین حد ممکن رفت و رفت، تا مرز ایران در جای …
ادامه نوشته »