خدا با ایجاد صحنههای سخت میخواهد ما را متوجه ضعفهایمان کند/ سهم هر ایرانی از انتقام سخت، اصلاح صفات خود است/چرا از فرهنگ ایرانی و قرآنی برای برونرفت از مشکلات استفاده نمیکنیم؟
بسم الله الرحمن الرحیم
متأسفانه برای برونرفت از مشکلات شخصی و اجتماعی خود، کمتر از معارف دینی استفاده میکنیم و دین را تنها مقولهای برای آخرت خود میپنداریم، لذا نه از آن استفاده راهبردی میکنیم و نه لزومی برای به روز کردن معارف و کنکاش در ابعاد پنهان آن احساس میکنیم. در روزهای اخیر شاهد به وقوع پیوستن اتفاقی بودیم که دل همه را به درد آورد و تبعاتی هم داشت؛ شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، سقوط هواپیمای اوکراینی، اعتراضات صورت گرفته در تهران و برخی استانهای دیگر، سیل در سیستان و بلوچستان و … . در همین راستا گفتگویی را با عبدالحمید قدیریان فعال فرهنگی و هنرمند مذهبی کشورمان ترتیب دادیم تا با وی دربارۀ نگاه دینی به اتفاقات رخ داده در ماههای اخیر صحبت کنیم. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
* در این ایام شاهد ماجراهای زیادی بودیم که گاه شیرین و گاه تلخ بود، میخواستم نظر شما را در این باره به عنوان یک هنرمند مذهبی که تلاش میکنید از منظر دینی به اتفاقات و رویدادهای کشور نگاه کنید بدانم.
در دی ماه امسال شاهد اتفاقاتی بودیم که واقعاً دل همه را به درد آورد؛ مورد اصابت قرار گرفتن هواپیمای اوکراین فاجعهای سنگین و سخت بود و کسی در این مملکت از وقوع این ماجرا خوشحال نیست. همه ناراحت و دنبال راه اصلاح هستیم. رهبر معظم انقلاب هم با لحنی که حکایت از ناراحتی ایشان داشت بیانیهای دادند و تأکید کردند به گونهای حرکت کنید تا دیگر اینگونه ماجراها واقع نشود. در این میان، تعدادی از مردم به دلایل مختلف، به خیابان ریختند و آنهایی که اتصالشان با ولایت بیشتر بود خویشتنداری کردند.
خب، این ظاهر ماجرا بود. اما اگر بخواهیم از جنبۀ اصلاحی به این موضوع بپردازیم، باید بگوییم که بهتر بود چه کارهایی پیش از این حادثه انجام میشد. خداوند در آیۀ ۱۰۳ سورۀ آلعمران میفرماید: ﴿ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا﴾. کسانی که انقلاب را درک کردهاند به یاد دارند که این آیه در اوایل انقلاب و در زمان جنگ زیاد خوانده میشد و همه آن را مدنظر داشتند. شاید به جرأت بتوان گفت بسیاری از حماسههای آن دوران، بر اساس استفاده از همین آیه و عمل به آن بود.
خداوند این آیه را در صدر اسلام وقتی جامعۀ مسلمین در حال شکل گرفتن بود، نازل کرد. خدا این آیه را نه در وسط جنگ و نه در شرایط سخت، بلکه در زمانی که در مباحث اجتماعی با مسلمانان صحبت میکند، بیان فرموده و این بدین معناست که باید جامعه مسلمین قبل از اینکه حادثه پیش بیاید، خود را مسلح به این مفهوم الهی کند. به عبارت دیگر خداوند میفرماید پیش از اینکه وارد صحنههای سخت شوید و زمین زیر پایتان نابود شود و تکیهگاهی نداشته باشید، به حبل الله اعتصام پیدا کنید. در احادیث آمده است حبل الله، اهلبیت علیهمالسلام هستند. ما باید از طریق اهل بیت علیهمالسلام به خدا وصل باشیم تا وقتی حادثهای پیش میآید ولو زمین زیر پا نابود شود، مشکل پیدا نکنیم.
وقتی اعتصام به حبل الله در یک فرد یا در یک جامعه نباشد، اگر ماجرای دردناکی یا حادثه ای تلخی پیش بیاید، تبعات سنگینی دارد و ریزش زیادی واقع میشود. بعد از انقلاب تا فتنۀ سال ۸۸ حدوداً سی و یک سال فرصت داشتیم که اعتصام به حبل الله یعنی اتصال به اهلبیت علیهمالسلام را تقویت کنیم، اما اینکار را نکردیم و خیلیها ریزش کردند، بعد از آن هم باز فرصت داشتیم اما انجام ندادیم.
* به نکتۀ مهمی اشاره کردید، اجازه دهید من نیز اینطور بگویم که باید قبل از ماجراهای سال ۹۶ و حتی قبل از شهادت حاج قاسم سلیمانی و همچنین قبل از اصابت موشک به هواپیما، اعتصام به حبلالله را انجام میدادیم و این مفهوم را در سطح جامعه نهادینه میکردیم، اما باز هم این اتفاق نیفتاد. به نظر شما حالا باید چکار کرد؟
بله کاملاً همینطور است، البته به این نکته نیز اشاره کنم که این صحبت من به معنای ناامید شدن و تمام شدن نیست، بلکه همیشه خدا به انسان فرصت اصلاح میدهد، لذا از همین لحظه برای اصلاح، بسم الله بگوییم.
* لطفاً کمی واضحتر بگویید که منظورتان از اعتصام به حبلالله چیست؟
وقتی سخن از اعتصام به حبلالله مطرح میشود، منظور اتصال صحیح و نه صرفاً شعارگونه به اهلبیت علیهمالسلام است. ببیند! از مهمترین کارها که حکم زیرساخت در جامعه را دارد، این است که نظام، اعتصام به حبل الله را پررنگ کند. موضوع این است که مردم باید اتصال به اهلبیت علیهمالسلام داشته باشند. به محض اینکه مسئلهای پیش میآید همه چشم به خدا داشته باشند؛ چشم به خدا داشتن را از طریق امام معصوم دنبال کنند، دنبال این باشند که امام علیهالسلام که آشنا به برنامههای الهی است، نظرشان چیست؟ شاخصه شیعیان باید این موضوع باشد. در چنین فضایی و به دلیل غایب بودن امام، شیعیان باید دنبال آثار و نشانههای ایشان باشند. به قول قرآن، ﴿ فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ﴾؛ به آثار رحمت خدا نظر کنید تا رحمت خدا را ببینید.
حال در این راستا و در یک نگاه کلی، به خاطر رضایت امام علیهالسلام، چشم به ولیّفقیه داشته باشیم و ببینیم ایشان نظرشان چیست تا خودمان را هماهنگ کنیم. این موضوعی بود که باید سالهای قبل به آن میپرداختیم و تا درگیر تبعات آن نمیشدیم.
* در این روزها شاهد حماسه وحدت در به خاکسپاری شهید قاسم سلیمانی هم بودیم، آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
بله همه ما شاهد آن حماسه بینظیر بودیم و دیدیم که با وقوع حادثهای دیگر فضا به کلی عوض شد. چرا؟ ما در طی سالهای گذشته مردم را از مقولات نظامی کشورمان در بیخبری نگه داشتیم؛ گویا میخواهیم آب در دل مردم تکان نخورد. سعی ما این است که اگر حادثهای میخواهد پیش بیاید، مردم اذیت نشوند!! مثلاً در همین بحث موشکهایی که بهخاطر شهادت حاج قاسم سلیمانی به پایگاه عینالاسد زده شد، به مردم هشدار جدّی ندادیم و به صورت صحیح به آنان اطلاعرسانی نکردیم؛ یعنی مردم را آگاه نکردیم که شرایط بسیار حساس است. احتمال میدادیم که دشمن حمله کند، لذا باید اعلام وضعیت میکردیم تا مردم آماده تحرکات و حمله دشمن باشند. باید فضایی بسیجی در کشور راه میانداختیم، فضایی که متأسفانه در سالهای بعد از جنگ و به دلیل تهاجم نرم دشمن خارجی و داخلی، در جامعه کمرنگ شده است.
* منظورتان از اینکه باید رفتار بسیجی در جامعه پررنگ میشد، چیست؟
رفتار بسیجی یعنی خود را نگهبان انقلاب دانستن، خود را سرباز دانستن. جو حاکم بر مردم این است که خود را نگهبان انقلاب و جامعه نمیدانیم و نتیجه آن، این میشود که در هر ماجرایی به دلیل دخیل نبودن، مطالبهگر و متوقع هستیم، مقصر این ماجرا مسئولان هستند که در جامعه مردم را به کار نمیگیرند. چرا ما به همین مردمی که میآیند در تشییع سردار سلیمانی شرکت میکنند، اجازه نمیدهیم خودشان را سرباز جامعه بدانند. میگوییم نه، بیایید در راهپیمایی شرکت کنید، اما خارج از راهپیمایی کسی حق ندارد حرف بزند، کسی حق ندارد نظر داشته باشد؛ ببینید ما مردم را دخیل در انقلاب نمیکنیم مگر در راهپیمایی و یا در انتخابات. وقتی مردم در راهپیمایی ها و انتخابات حضور داشته باشند، میشوند گُل سر سبد! اما خارج از راهپیمایی و انتخابات، کسی نباید نظر دیگری داشته باشد و این اذیت کننده است و باعث ریزش میشود. بسیجی نظام باید پیوسته در صحنه باشد و تحت ولایتِ ولیّ، به شدت فعّال و دخیل باشد و نسبت به موضوعات جامعه و رفتار مسئولان نیز نظر داشته باشد و این نباید برای یک قشر خاص باشد بلکه تمام مردم باید بسیجی نظام باشند.
* لطفاً در این باره بیشتر توضیح دهید.
ببینید! ما میتوانیم بیشتر مردمدار باشیم و رفتارهای مردمداری انجام دهیم؛ مثلاً در ارتباط با همین ماجراهای اخیر و مسائل موشکی بگوییم: مردم! ما تازه به قدرت موشکی رسیدیم، مسلماً گیرهایی در کارمان وجود دارد، مسلماً نقصهایی داریم، اما داریم سعی میکنیم نقص ها را اصلاح کنیم. بچههای سپاه واقعاً دارند به خاطر این مملکت زحمت میکشند. اگر یک جاهایی نتوانستند، تشویق شان کنید. ما باید زحمات گروههای مختلف مملکت از جمله بچههای سپاه را برای جامعه بازگو کنیم و ایشان را به جامعه بشناسانیم. نوجوانها و جوانان ما کمتر با سپاه و رشادتها و زحمات ایشان در دوران جنگ و صحنههای مختلف آشنا هستند. ببینید! ما همان ملتی هستیم که داستان رستم و سهراب را داریم. همه شنیدهایم که رستم سهراب را میکشد. هیچ کس نمیخواهد بچهاش را بکشد، اما در یک فتنه، فتنهای که افراسیاب ایجاد کرده بود، رستم با دست خودش پسرش را میکشد. مگر این مشهورترین داستان شاهنامه نیست؟ مگر از دوران کودکی این داستان را به ما نگفتهاند؟ اما ما هیچ وقت رستم را متهم نمیکنیم و نمیگوییم چه آدم بدی بود! چرا؟ چون از قبل، شخصیت رستم را برای ما توصیف کردند. ما از قبل شخصیت سپاه را در جامعه توصیف نکردیم و نگفتهایم که خالصاً مخلصاً سپاه دارد کار میکند. ما این را پررنگ نمیکنیم، جامعه سردار حاجیزاده را نمیشناسد؛ کسی با شخصیت ایشان آشنا نیست.
متأسفانه در گذشته در بُعد فرهنگی زیاد خوب عمل نکردیم؛ نه از فرهنگ باستانی خود استفاده کردیم و نه بر اساس ساختار زیر بنایی جامعه از منظر قرآنی که همان اعتصام به حبلالله است عمل کردیم. ببینید! فرض کنید بعد از حمله و انتقام سختِ ما، دشمن هم به ما حملۀ موشکی میکرد و از میان صد موشک او، فقط دو موشک به تهران اصابت میکرد، آن موقع میدیدیم که تعداد زیادی از مردم تهران ضد جنگ میشدند، چرا؟ چون ما مردم را بندِ به خدا نکردیم، بندِ به اهلبیت علیهمالسلام، متصل به حبل الله و توکلشان به خدا را تقویت نکردیم. در صحنههای ایجاد شده، صرفاً شور مردم پررنگ بود، لذا اگر چنین حادثهای واقع میشد، مردم نمیتوانستند محکم بایستند. در ماجرای سقوط هواپیما، رفتار ما در جامعه مناسب نبود، زیرا ما در گذشته، فرهنگ الهی به جامعه تزریق نکردیم. یک زمانی رستم برای جامعۀ ایرانی قهرمان بود، الان ما به جای اینکه رستم دورانمان، یعنی سپاه را پررنگ کنیم، چهار نفر «سلبریتی» را جایگزین رستم کردهایم. ما خودمان در طول این مدت، سلبریتیها را در جامعه و میان جوانانمان پررنگ کردهایم و به عنوان قهرمانان و الگوهای جامعه معرفی کردهایم، لذا رفتار بد آنها در چنین شرایطی، نه تقصیر خداست و نه تقصیر دشمن، بلکه خودمان خراب کردیم.
الان قهرمانان جامعه چه کسانی هستند؟ ما در جامعه قهرمانی نداریم، اجازۀ قهرمانپروری در جامعه به کسی نمیدهیم! الان کدام آدم مثبت قهرمان جامعه است؟ ما که از هزار و اندی سال پیش در جامعه، رستمپروری و پوریای ولی پروری میکردیم، در جمهوری اسلامی اجازۀ قهرمانپروری نمیدهیم. شاهنامه، داستان قهرمانان و پهلوانان ایران زمین است، در جمهوری اسلامی به کسی اجازۀ قهرمانی و اجازۀ پهلوانی نمیدهیم، مگر بعد از کشته شدن. سردارهایمان تا وقتی زنده هستند، کسی کارشان ندارد، وقتی کشته شدند، میشوند قهرمان. در این چهل سال فقط یکبار قهرمان پروری کردیم، آن هم درباره سردار سلیمانی بود که در این چند سال آخر عمرش و آن هم با اصرار و پشتیبانی رهبر انقلاب، اجازه دادند که در جامعه معرفی شود و مردم هم دوستش داشتند. همین یک نفر!!، وگرنه در جامعۀ اگر کسی سرش یکذره از بین سرها بلندتر شود، او را میزنند تا هم قد دیگران شود.
مردمداری ما مشکل دارد، جامعه را به میدان نمیآوریم؛ خب اینها تبعات دارد. مردم را همراه نمیکنیم، مردم را توجیه نمیکنیم. ببینید! مردمی که با شخصیت رستم آشنا باشند، حتی اگر رستم سهراب را بکشد، رستم را متهم نمیکنند. مردم با شخصیت سپاه آشنا نیستند، لذا وقتی هواپیما سقوط میکند، سردار حاجیزاده و سردار سلامی برای عذرخواهی وارد میدان میشوند.
ای کاش آن شب که قصد حمله موشکی داشتیم، جامعه را آماده میکردیم و به آنها میگفتیم به هوش باشید! احتمال حمله متقابل وجود دارد، بیایید همگی بسیج شوید؛ بیایید همگی مواظبت کنید؛ در این صورت مردم لذت میبردند. اوایل انقلاب همه با جان و دل از انقلاب نگهبانی میدادیم و کِیف میکردیم، احساس وظیفه و افتخار میکردیم. ماجرای اخیر، عرصۀ خوبی بود تا مردم را به صحنه بیاوریم و مانند اول انقلاب به ایشان بگوییم، بیایید نگهبانی بدهید و مواظب دشمن باشید اما اینکار را نکردیم. در ماجرای هواپیمای مسافربری هم، در همان دقایق اول میتوانستیم احتمال هدف قرار گرفتن هواپیما را به مردم بگوییم و به این ترتیب از ایجاد «حس تحقیر شدن» در مردم جلوگیری کنیم. الان باید در قبال این ماجرا داستان رستم و سهراب را میداشتیم، نه داستان عذرخواهی سپاه را، لذا به جای اینکه این ماجرا، یک ماجرای تراژی ـ حماسی در کشور شود، تبدیل به یک ماجرای عذرخواهی شد. با این ماجرا، به خاطر یک بیدرایتی، دل مردم خالی و اعتماد به نظام کم شدو فرماندهان ارشد کشور مجبور به عذرخواهی شدند.
* اگر بخواهید یک جمعبندی از صحبتهایتان داشته باشید، چه میگویید؟
گمان من این است که زمانه ما زمانه مهمی است. به فرموده رهبر معظم انقلاب که ریشه در آیات قرآن دارد، ما در آستانۀ جنگ اسرائیل هستیم. خداوند با این صحنهها میخواهد ما را متوجۀ ضعفهایمان کند، لذا به جای اینکه همدیگر را متهم کنیم، قبل از اینکه دیر شود، بیاییم درس بگیریم و اعتصام به حبل الله را تقویت کنیم؛ باید این موضوع را از خود شروع و آن را در میان خانوادهمان پررنگ کنیم تا در وجودمان نهادینه شود. خداوند ربّ است، لذا میخواهد ما را تربیت کند و ضعفها و راه حل آنها را متوجهمان کند.
بیاییم رشد کنیم تا غلامان اهل بیت شویم. جنگ اسرائیل را غلامان اهل بیت یعنی ﴿ عِباداً لَنا﴾ باید جلو ببرند. ما اگر طالب فرمانده شدن و مؤثر بودن در جنگ با اسرائیل هستیم، باید بهگونهای رفتار کنیم که خداوند ما را غلامان اهلبیت بنامد. بله جامعۀ ما باید رشد کند، در غیر این صورت باز خدا فشار میآورد. خدا با زبان صحنه با ما صحبت میکند و به وسیلۀ صحنه به ما فشار میآورد. خداوند دارد ما را متوجۀ ضعفهایمان میکند، در قالب ماجرای شهادت حاج قاسم سلیمانی، در قالب ماجرای سقوط هواپیما یا ماجراهای دیگر. همۀ اینها صحنهسازی خداست ولو توسط این یا آن واقع شود.
در ماجرای شهادت سردار سلیمانی اگر ما توحیدی نگاه میکردیم و همه چیز را به خدا نسبت میدادیم، شاید خدا ماجرای هواپیمای مسافربری را نمیگذاشت. ما به جای اینکه مفهوم ﴿ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ﴾ را در قبال شهادت سردار سلیمانی پررنگ کنیم، مدام گفتیم دشمن سردار ما را کشته است. ما به سرعت باید توحید را در جامعه تقویت کنیم، به سرعت باید ولایت اهل بیت و اعتصام به ولایت اهل بیت را در جامعه پررنگ کنیم، به سرعت باید اتصال ولایت فقیه را به توحید، به امامت و ولایت اهل بیت در جامعه بیان و پررنگ کنیم. دل بدهیم به تربیت خدا. خدای کریم و مهربان جهان اسلام را بخصوص جامعۀ شیعه را برای ورود به جنگ با اسرائیلیان و بعد ورود به صحنههای آخرالزمان به بهترین نحو تعلیم و تربیت میکند، پس باییم توحیدی به صحنهها و اتفاقات نگاه کنیم.
عبدالحمید قدیریان