بایگانی برچسب: گریه

مبارزه دانشجویان ایرانی خارج از کشور علیه رژیم پهلوی با نام سازمان «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» پیوند خورده است، اما در این میان، بودند تشکل‌هایی که پیش از ملحق شدن به کنفدراسیون، یک سازمان مستقل مخالف رژیم پهلوی به شمار می‌آمدند

السلام علی الحسین ،آی مظلوم حسین

ﻋﺎﺭﻓﯽ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ، ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮﯼ ﺷﺪ. ﻣﯽﮔﻮﻳﺪ: ﺩﯾﺪﻡ ﺑﭽﻪﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼِ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ. ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ. ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮑﯽﯾﮑﯽ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺧﺎﻧﻪﺷﺎﻥ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺯﺩ: ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ! ﻣﺎﺩﺭ: ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ! …

ﻣﺮﺩﯼ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ، ﺍﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﺴﺖ ﺷﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ٬ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﺏ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﻣﺮﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: …

حاج قاسم روی صندلی نشست و من هم مقابل او به دیوار تکیه دادم و ایستادم. از من پرسید اسم شما چیست؟ گفتم سید باقر حسینی هستم. در همین حین بدون حرف دیگری از روی صندلی آمد پایین و مقابل من روی زمین نشست.

چشمانی که برای حسین (ع) خالصانه گریه میکنند ، از همه ی چشم ها زیبا تر اند … حسین جان (صلوات الله علیه) به دل دل فرزندان برومندتان آقا سید مهدی ارواحنافداه بیاندازید که ما را برای خادمی خودشان بپذیرند و ما را تحت تعلیم و تربیت خاصه ی خودشان …

یکی از اهالی اسپانیا برایم نوشت مادر من مسیحی است، زمانی که کلیپ نماز حاج قاسم را به او نشان دادم، گریه کرد و گفت او صرفاً ژنزال نظامی نبود.

حجت الاسلام دانشمند : اگر من از مظلومیت رهبر بگویم شاید دلتان خون بشود ، خیلی مظلومند ایشان . این موضوع را من با یک واسطه می گویم . با یکی از محافظ های آقا در حرم امام رضا علیه السلام روبروی ضریح ، دو به دو با هم بودیم …

معلوم نيست که چرا سخنان رئيس‌جمهور اخيراً خيلي با مردم فاصله پيدا کرده است و باز معلوم نيست نقش مشاوران رئيس جمهور در اين ميان چيست؟

نریمانی گفت: اتفاق خوبی که افتاد ورود نیروهای مدافع حرم پاکستانی به روستا بود و انصافا هم بیش از ما فعالیت می کردند که این نشان دهنده اتحاد نیروهای مقاومت است و نشان می دهد خیلی از جاهایی که ما در دردسر می‌افتیم آنها هم به ما کمک می‌کنند.