گله دارم ازعید، گله دارم از یار/ گله دارم که بدون تو بگشت باز بهار
ادامه نوشته »شعر/ مدح مولا امیرالمومنین(ع)
به فلک اگر برسد کسی شنود ندای علی علی همه دم گرفته به ذکر او همه جا ثنای علی علی لب کعبه هم به سخن نیامد و دم نزد دم و لحظه ای مگر آن دمی که گشوده شد لب او به نوای علی علی نفس محمد و فاطمه ،نفس …
ادامه نوشته »شعر/ اینجا که آمدیم غم و غصه پا گرفت
اینجا که آمدیم غم و غصه پا گرفت/ دلشوره ای عجیب وجود مرا گرفت
ادامه نوشته »شعر «اینچنین نخواهد ماند»، سروده محمود ملک ثابت
جهان و کار جهان اینچنین نخواهد ماند/ همیشه آل سعودِ لعین نخواهد ماند
ادامه نوشته »شعر/ نور
نور مادر س است که می برد بالا
ادامه نوشته »شعر/ خدا را شکر مادر آفریده است
خدا را شکر مادر آفریده است و او را مهربان تر آفریده است برایش خانه ای در آسمان ها ز انواری مطهر آفریده است نمی دانیم حدّ خانه اش را فزون از وصف ، اکبر آفریده است چراغ خانه اش دایم فروزان كَمِشْكَاة است محشر آفریده است درخت خانه اش …
ادامه نوشته »اشعاری با موضوع مادر مهربان؛ مادری بشویم
مادری هست و بچه های شهر غریب دل به چادر نماز او بسته تا برآرد ز لطف، دست دعا در مسیر نگاه ش بنشسته چشمهاشان به سوی قله قدر شیعیانی ز ما و من رسته تا که نوری ز آسمان آید و کند مرتفع قلوب دلخسته اربعین می رسد ز …
ادامه نوشته »شعر/ کوثر عالم
*کوثر عالم* آن خالق جهان که تو را آنچنان ستود……از منظر کلام خداوند، گفتنی است آن جمله فضایل تو، یک به یک …….در برگ های کتاب خداوند، خواندنی است وقتی به جستجوی معمای مادری….. از منظر کلام خداوند ورود کن تا بنگری که سیره مادر چگونه است…. تا بنگری که …
ادامه نوشته »شعر/ عطا
بسم الله الرحمن الرحیم «عطا» شمس رسول است و ضحی نور محمد ص آنچه خدا کرده عطایش به محمد ص گوهر درّی که در روز درخشد لیک نباشد به لیلِ بعدِ محمد ص آنچه رسولش ص از آن دل نگران است در شب تاریک بهرِ شیعه، محمد …
ادامه نوشته »شعر/ افسوس
بسم الله الرحمن الرحیم «افسوس» لیل است ولی کوچه دگر خواب ندارد در هجرو غمت، صدر ،دگر تاب ندارد آنگه که بُریدی ، از این مردم نادان این بیت و سرا ،بی تو، که غمخوار ندارد! آن مصحف نایاب نوشتی و برفتی صد حیف، علی مان ع …
ادامه نوشته »شعر/ دست در دست مادر (س)
بسم الله الرحمن الرحیم «دست در دست مادر س» ما ز بالائیم و بالا می رویم رو به سوی نور تو، مادرس ، ز دنیا می رویم خسته از خواب گران، غفلت، غبار دست در دست شما، با هم از این جا می رویم
ادامه نوشته »شعر/ جلوه کوثر
مادر، ای انسیهی حورایی/ ای که هستی چنین، طهورایی// دستمان گرفتی، در اوج تنهایی/ بردی از ما حزن، با شکیبایی
ادامه نوشته »شعر/ مدح
یادتان محو گناهان می کند/ مهرتان قفل، زدل، وا می کند/عشقتان در سینه غوغا می کند
ادامه نوشته »شعر/ وصال
بسم الله الرحمن الرحیم «وصال» امشب، شب شهادت زهرای اطهر س است امشب، شب غروب آفتاب کوثر است فردا ولی، شب وصال است ، عاشقان! شب صعود و پر گشودن، سوی مادرس است آنکه زنفس رسته است، در آسمان ها در انتظار ردای الروح مادر س است دل از همه …
ادامه نوشته »شعر/ الضّحی
والضّحی خوانت عجب گسترده است/ پرتوی عشقت به دل، بنشسته است// والضّحی با تو زشب نیست هراس/ با وجود تو ، چه محنت گذراست
ادامه نوشته »شعر/ فدای مادرم فاطمه(س)
سلام مادر سلام بانو سلام ای کوکب پر نور/ سلام جانا سلام هستی گشودم سوی تو دستی// سلام بر تو که پیوسته، برامان مادری کردی/ به وقت سختیه صحنه، دمادم یاوری کردی
ادامه نوشته »شعر/ مادر
آن کوثر عطایی خدا، به رسولش (ص) مادر است/ آنکه در صلات، نحر می کنی به یادش مادر است// آنکه اگر بگردد وجوهت به سوی او
ادامه نوشته »شعر/ بسته به بال فاطمه (س)
بچه های شهر غریب بسته به بال او شدند/ به هر کجا که او رود همره او رهسپرند// جای دگر نمیروند، جای دگر غریبه است/ گوشه ای از چادر او تمام قرب عالم است
ادامه نوشته »شعر/ مادری هست و بچه های شهر غریب
مادری هست و بچه های شهر غریب/ دل به چادر نماز او بسته
ادامه نوشته »شعر خورشيد فلك
گاه خورشيد فلك ميدمد از مغرب دور گاه تاريخ فدك ميشكند بر سر نور گاه مهتاب به تابيدن يك بوته تر است گاه هم بوته اي از خوشه مهتاب سر است آسمان ميپرد از پهنه هر بحر به شب شب سراسر هيجان است ز تاريكي تب ميخراشد …
ادامه نوشته »