سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / غرب برجام را برای مهار راهبردی ایران طراحی کرده نه شکوفایی اقتصادی

غرب برجام را برای مهار راهبردی ایران طراحی کرده نه شکوفایی اقتصادی

برجام در نگاه آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها یک توافق کنترل تسلیحاتی است که برای مهار ایران است و قرار نیست طبق آن تحریم رفع شود. بلکه تحریم ابزاری است که باید حفظ شود تا ایران به تعهدات راهبردی خود ذیل برجام عمل کند.

محمد جمشیدی، عضو هیات‌علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «فرهیختگان» به مرور شکل‌گیری برجام در دولت روحانی و مقایسه آن با نوع مذاکرات در دوره قبلی با کشورهای غربی پرداخت که در ادامه مشروح این مصاحبه آمده است.

در یک مرور و بازخوانی از اتفاق برجام در سال 94 به نظر شما چرا دولت روحانی به سمت تصویب برجام رفت؛ داستان برجام از کجا آغاز شد و تلاش برای چنین توافقی ازسوی تیم مذاکره‌کننده قبلی به چه نتایجی رسیده بود؟

اساسا توافق‌کردن چیزی نبود که جمهوری اسلامی از آن گریزان باشد، هدف مذاکراتی جمهوری اسلامی، اعم از دوره دولت نهم و دهم، رسیدن به توافقی بود که تامین‌کننده منافع جمهوری اسلامی ایران باشد. در آن دوره که جلیلی ریاست گروه مذاکره‌کننده را برعهده داشت، طرح‌هایی برای توافق ارائه شد که حتی در برخی موارد طرف مقابل شوکه شد از اینکه جمهوری اسلامی طرح‌های مکتوب و حتی با ترجمه انگلیسی را ارائه داده است.

چرا شوکه شدند؟

علت این بود که در دولت اوباما هدف اولیه این نبود که توافقی صورت گیرد بلکه همان‌طور که دنیس راس که بعدا مسئول میز ایران و حوزه خاورمیانه در کاخ سفید شد، بیان می‌کرد بهترین پیشنهاد به ایران پیشنهادی است که مطمئن باشیم ایران آن را رد می‌کند تا بتوانیم بگوییم ایران مقصر شکست مذاکرات است و بتوانیم ایران را تحریم کنیم. هدف آمریکا به‌ویژه در دوره اوباما این بود که فضا برای تشدید تحریم‌ها ایجاد شود.

  کلینتون گفت ایران برای اینکه تحریم نشود توافق می‌کند

به همین دلیل شاهد این بودیم درحالی‌که ایران در اردیبهشت 89 توافق تهران را در حوزه هسته‌ای انجام داد، طرف مقابل یعنی ترکیه و برزیل که طرف مذاکره‌کننده بودند و نمایندگی از طرف آمریکا داشتند، بعد از اینکه توافق انجام شد آمریکایی‌ها زیر توافق زدند و کلینتون علیه آن موضع گرفت و گفت ایران برای اینکه تحریم نشود توافق می‌کند، درحالی که هدف ما این بود که ایران تحریم شود و قطعنامه 1929 یک ماه بعد از توافق تهران در سال 2010 صورت گرفت.  در آن دوره راهبرد آمریکایی‌ها این مسائل بود، لذا طرف ایرانی هم به دنبال این بود که توافقی صورت گیرد که منافع ملی آن لحاظ شود. اصل توافق در استراتژی جمهوری اسلامی ایران امر مفروضی است به‌شرطی که منافع واقعی جمهوری اسلامی و ملت ایران تامین شود. منافع اصلی در اینجا دو مورد است؛ یکی حفظ حقوق هسته‌ای و دیگری رفع واقعی تحریم‌هاست.

این رویکرد در دولت روحانی و در قرارداد سال 94 هم لحاظ شد؟

در دولت روحانی شاهد این بودیم که توافق به خودی خود اصالت پیدا کرد، یعنی در مواضعی که مسئولان دولت روحانی گرفتند، به‌طور مثال جمله معروف ظریف که بیان کرد «هر توافقی بهتر از عدم‌توافق است»، این برداشت را در ذهن طرف آمریکایی ایجاد کرد که توافق برای دولت روحانی اصالت دارد و لذا در اینکه بخواهند امتیازهای واقعی به ایران بدهند کمی مردد شدند و این رویکرد را اتخاذ نکردند.  از سوی دیگر گفتمان سیاست خارجی دولت روحانی که از ابتدای ریاست‌جمهوری ایشان حتی در رقابت‌های انتخاباتی سال 92 آمریکایی‌ها از آن ارزیابی و تحلیل داشتند و برخی این ارزیابی‌ها انتشار علنی پیدا کرد، دلالت بر این داشت که آنها بر این باور نبودند که دولت روحانی نسبت به حفظ حقوق هسته‌ای ایران پافشاری داشته باشد.  اینها برآوردهای آمریکایی‌هاست و نمی‌گویم واقعیت‌های سیاست دولت روحانی اینچنین است، چون مذاکره دو طرف دارد لذا مساله این است که در این شرایط آنها دیدند سیاست‌شان در قبال ایران درحال جواب دادن است و رویکردی که دولت روحانی اتخاذ کرده و ادبیاتی که پیگیری می‌کرد به آنها این سیگنال را می‌داد که سیاست آنها جواب می‌دهد و تحریم‌ها باید حفظ شود.  بنابراین برآورد طرف مقابل این بود که ایران در دولت روحانی به هر طریق به‌دنبال این است توافقی حاصل شود. برای همین وعده‌ای که روحانی داد این بود که 100روزه توافق می‌کنیم و این حرف توافق ژنو را به‌دنبال داشت و همه اینها می‌تواند دلالت بر این داشته می‌شود که می‌توان بدون دادن امتیازات واقعی یک توافق با ایران انجام داد.  به‌عبارت دیگر برآورد طرف غربی از دولت روحانی این بود که اصل توافق برای دولت اصالت دارد و لذا آنها دست برتر را داشتند، در عین اینکه تحریم را در این زمینه حفظ کردند.

به نوعی معتقد هستید این پالس را دو طرف برای یکدیگر ارسال کردند که توانستند به این توافق دست یابند؟

آمریکایی‌ها با توجه به پیشرفت فنی هسته‌ای ایران به این نتیجه رسیده بودند که باید به‌هرحال با ایران توافق کرد اما در این توافق نیاز به این داشتند که با تحریم‌های زیاد آن را بر ایران تحمیل کنند، ولی وقتی در دولت روحانی دیدند می‌توانند توافقی بهتر از آن چیزی که قبلا می‌توانستند با دولت قبل انجام دهند، داشته باشند، اقدام کردند.

درحالی‌که تیم قبلی هم می‌توانست توافق هسته‌ای با طرف 1+5 انجام دهد اما شرط این بود که منافع ایران حفظ شود و هدف اصلی این بود هم حقوق هسته‌ای ایران حفظ شود و هم تحریم به‌صورت واقعی برداشته شود و در غیر این‌صورت آنها در آن دوره حاضر بودند توافق‌هایی شبیه برجام انجام دهند که منافع واقعی برای ایران نداشته باشد.

به‌عنوان یک کارشناس در این حوزه پیش‌بینی می‌کردید دولت روحانی در سال 94 چنین توافقی را امضا کند؟ آنچه در ذهن تیم قبلی بود با آنچه اتفاق افتاد چقدر تطبیق داشت؟

 واقعیت این است که حتی در مذاکرات پنهانی که در عمان در سال ۱۳۹۱ انجام می‌شد، اگرچه محتوای توافقی که صورت گرفته بود ایراداتی داشت، اما بسیار بهتر از توافق ژنو و بعدا برجام بود.

یعنی آنها در آن دوره توافقات بهتری را حاضر بودند بپذیرند، به همین دلیل توافق ژنو به‌مراتب بدتر از محتوای مذاکرات عمان بود، چراکه ‌عملا از حقوق ما کم کرده و تحریم‌ها را حفظ کردند.

دیدار یا مشورتی با تیم و اعضای سابق ازجمله خود شما به‌عنوان استاد دانشگاه در این زمینه داشتند؟

شاید با بقیه اعضا داشته باشند ولی تا حدی که من در جریان هستم جلسات همفکری وجود نداشت. به دلایل سیاسی یا هر دلیل دیگری خیلی تمایل برای این امر وجود نداشت، هرچند این جزء حق آنهاست و می‌توانند همفکری داشته باشند یا نداشته باشند و نمی‌توان گفت این ایراد است که چرا جلسات همفکری نداشتند. بهتر بود با همه مشورت کنند ولی این کار انجام نشد. نظر شخصی بود و نمی‌خواستند صحبتی داشته باشند.

برخی معتقدند سال 94 نسبت به برجام بزرگ‌نمایی شد و الان نیز این استدلال وجود دارد که آمریکا به‌دنبال بازگشت به برجام برای فعال کردن مکانیسم ماشه است، نظر شما چیست؟

اولا آمریکا قرار نیست به برجام برگردد. آمریکا چنین چیزی را بیان نکرده است. آمریکا ادعایی دارد به‌عنوان اینکه من عضو برجام هستم و می‌توانم مکانیسم ماشه را فعال کنم و تحریم‌ها علیه ایران را بازگردانم. این به‌معنای بازگشت به برجام نیست. می‌گوید من حتی اگر از برجام هم خارج شوم، بنا بر ماده ۱۰ برجام هنوز عضو برجام هستم.

نکته دیگر اینکه اساسا برجام در داخل کشور ما بزرگنمایی شد. حتی اگر آمریکا به تعهدات برجامی خود به‌صورت کامل عمل می‌کرد و اروپایی‌ها هم به تعهدات خود عمل می‌کردند وضع اقتصادی به‌معنای واقعی خوب نمی‌شد، چراکه براساس برجام تحریم‌ها باقی می‌ماند و آمریکا به‌صورت سه‌ماهه یا 6ماهه آنها را تعلیق می‌کند. هر وقت اراده سیاسی آمریکا بر این باشد که تعلیق نکند برجام از بین می‌رود و همان‌طور که مشاهده کردید در رفتار دولت ترامپ قابل‌مشاهده بود.

در داخل ایران متاسفانه یکی از اشتباهاتی که دولت انجام داد و هزینه‌ساز هم بود این بود که برجام را بزرگنمایی کرد و آن را زمینه گشایش اقتصادی برای کشور ترسیم کرد، درحالی‌که برجام در نگاه آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها یک توافق کنترل تسلیحاتی است که برای مهار ایران است و قرار نیست طبق آن تحریم رفع شود. بلکه تحریم ابزاری است که باید حفظ شود تا ایران به تعهدات راهبردی خود ذیل برجام عمل کند. یعنی دو نگاه متفاوت مطرح است.

در داخل کشور دولت روحانی هدف برجام را رفع تحریم معرفی کرده اما طرف مقابل برجام را ابزاری برای حفظ فشار بر ایران دیده است. متاسفانه در کشور ما خیلی از افراد برجام را به‌صورت متن انگلیسی و با درک واقعی سیاسی و حقوقی نخوانده‌اند که معنای کلمات آن را متوجه شوند ولیکن اگر کسی برجام را دقیق بخواند خواهد دید برجام اساسا تحریم را حفظ می‌کند و حقوق هسته‌ای را برای ما حفظ نمی‌کند.

اگر به یاد داشته باشید ترکان همان زمان اعلام کرد هر روز تاخیر اجرای برجام 100 میلیون ضرر برای کشور دارد؛ به نظر شما اجرای برجام درحال حاضر چقدر برای کشور ضرر دارد؟

من با این ادبیات موافق نیستم و اگر ترکان آن زمان این را گفت اشتباه کرد. کسی هم در این چارچوب بخواهد سخن بگوید اشتباه است. برجام یک قرارداد راهبردی است. راهبردی به این معنا که ایران را به لحاظ راهبردی مهار کرده است.

به لحاظ راهبردی ایران در حوزه هسته‌ای مهار شده و پیشرفت آن تحت‌کنترل درآمده است. به لحاظ اقتصادی نیز فشار تحریم بر ایران حفظ و تثبیت شده است. حتی به نوعی قانونی شده است.   نکته این است طرف مقابل ایران را مهار کرده است حتی اگر در یک دوره ابتدایی شاهد این بودیم که فضای اقتصادی کشور بهتر شد، این امر به‌خاطر فضای روانی‌ای که ایجاد شد، صورت گرفت.

 اینها به‌معنای بهبود واقعی وضعیت اقتصادی نبود بلکه شیرین کردن دهان ایران برای این بود که در توافق بماند. آنها می‌خواستند ایران شیرینی توافق را بچشد تا به این توافق پایبند بماند. این چیزی است که مقامات غربی به‌خصوص دولت اوباما به صراحت بیان کردند که هدف ما از برجام این بود که ایران به لحاظ راهبردی و هسته‌ای مهار شود و هم با حفظ فشار اقتصادی بر مردم ایران و در عین حال دادن شیرینی کوتاه‌مدت اقتصادی وادار کنیم که ایران به سمت تغییرات اجتماعی حرکت کند.

بحث انجام برجام‌های دو و سه هم در راستای همین سیاست بود؟

بله، آنها دنبال این بودند که ایران را وادار کنند در مسیر برجام‌های دو و سه قرار گیرد و امتیازاتی دیگر در حوزه منطقه‌ای و موشکی داده شود و ایران با تغییرات اجتماعی و پیدا کردن نگاه مثبت به غرب و معاملات جدید با این کشورها، عملا از برنامه‌های راهبردی خود در بازه زمانی 15-10 ساله دست بردارد؛ این چیزی است که اوباما بیان کرد. درواقع می‌خواستند کاری کنند که با تغییر تدریجی مسئولان کشور و تغییر ذائقه سیاسی و راهبردی مردم عملا ایران دنبال گزینه‌های راهبردی که امروز به دنبال آن است، نرود.  آنها نمی‌خواستند ایران به‌سمت تقویت قدرت منطقه‌ای و توسعه برنامه موشکی خود حرکت کند و ازسوی دیگر می‌خواستند این انتخاب خود ایرانی‌ها باشد.  درواقع برنامه غربی‌ها این بود بعد از اینکه دوران برجام هم تمام شد، بعد از 15 یا 20 سال، ایران در محاسبات داخلی خود احساس کند که باید برنامه هسته‌ای را کنار بگذارد و این محاسبه اصلی آمریکا در توافق با ایران بود. بر این اساس امیدوار بودن به اینکه برجام وضع اقتصادی کشور را واقعا بهبود می‌بخشد کاملا ساده‌اندیشانه است. مثال آن این‌طور است که کسی به اسبی هویج و قند می‌دهد تا بر آن اسب افسار بزند و سواری بگیرد. این برنامه راهبردی آمریکا بود. هنر ایران در مذاکرات باید این می‌بود که جلوی تحقق آن را بگیرد نه اینکه برجام را تقدیس و راه نجات کشور معرفی کند. امروز هم آمریکا و اروپا اثبات کرده‌اند واقعا به‌دنبال رفع تحریم‌ها نیستند و تئوری تعامل با غرب که در برجام تماس پیدا کرد در عمل شکست ‌خورده است.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

چرا روحانی نتوانست هواپیما وارد کند؟

عدم موفقیت روحانی ،حسن کلید را به گردن دیگران انداخت

اوضاع حسن، کلید، فریدون

ويدئو/ نا امید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.