نزدیکتر از نزدیک….
صدایم میزنی ای دوست و من مشتاق می آیم
پناهم داده ای، ای دوست و من بی تاب می آیم
گذشتی از خطاهایم .. گذر کردی ز کردارم
و من این بار با قلبی پر از امید می آیم
صدایت پر زِ احساس است.. هوای مادری دارد
چه نزدیک است نوای تو.. و من مستانه می آیم
زمین و آسمانت را مهیا کرده ای بَهرَم
و من سجده کنان این بار سوی یار می آیم
تو معبود منی جانا.. خدای کل انسانها
که خواهم عبد تو باشم.. رها از غیر می آیم
تو رب آسمانهایی .. خدای بیکرانهایی
بسوی باغی از نورت چه بی صبرانه می آیم
نمیخواهم بجز یادت دمی غافل شوم ای دوست
و من حیرانِ این دنیا.. رها از نفس می آیم
مرا خواندی بسوی خود که تو رحمان و ستاری
سراپا عذر تقصیرم ولی صد باره می آیم…
ر- خیاط زاده