سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / شهيدان بر شهادت خنده كردند

شهيدان بر شهادت خنده كردند

به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، مادر شهید صادقی طی خاطره ای درباره تدفین فرزند شهیدش گفت:
عرض کردم خدایا از تو می‌خواهم عنایتى کنی تا فرزندم چشمانش را باز کند تا من مانند دوران حياتش یك بار دیگر براى آخرین بار به چشمانش نگاه کنم.
هنگامى که در بهشت زهرا(س) مى خواستند ایشان را به خاك بسپارند و داخل قبر بگذارند احساس کردم زمان وداع آخر با فرزند دلبندم فرا رسيده است. خيلى دلم شكست چون مى دیدم مدتهاست او را با چشم باز ندیده ام. در این هنگام پسر دیگرم در داخل قبر بند کفن او را باز کرد تا صورتش را روى خاك بگذارد.
من که بالاى قبر ایستاده بودم، در همان لحظه به امام حسين(ع)متوسل شدم و گفتم: یا اباعبداالله(ع) من در این مصيبت فرزندم گریه و زارى و شيون نمى کنم. تو هم در کربلا به بالين فرزندت على اکبر رفتى و مى دانی که چه حالى دارم و چه اشتياقى دارم که یكبار دیگر روى فرزندم را ببينم و به چشمان او نگاه کنم.
بعد عرض کردم خدایا از تو مى خواهم عنایتى کنی تا فرزندم چشمانش را باز کند تا من مانند دوران حياتش یك بار دیگر براى آخرین بار به چشمانش نگاه کنم.
بعد امام حسين(ع) را قسم دادم که به حق على اکبر دوست دارم چشمان فرزندم را که بسته است مانند زمان حياتش باز ببينم و به آن نگاه کنم.
در همان لحظه مشاهده کردم چشمان فرزندم به مدت چند ثانيه باز شد و به من نگاه کرد و بعد هم چشمان خود را بست. هم فرزندم که داخل قبر بود و هم کسانی که در اطراف من در بالاى قبر بودند این معجزه خداوند و عنایت امام حسين(ع) را به چشم خودشان دیدند و خوشبختانه عکاسی که در آنجا بود از این حادثه باورنكردنى چند عكس پشت سر هم گرفت.
ما پس از این ماجرا تا سالها این مطلب را فاش نكردیم، چون نگران این بودیم مبادا دیگران در صحت این قضيه شك نمایند و یا خيال کنند ساختگى است تا اینكه یكى از بستگان ما که در کارهاى تبليغاتى است وقتى متوجه این اعجاز شد عكس ها را از ما گرفت و در کنار هم گذاشت و به صورت یك پوستر چاپ کرد و بدین ترتيب این قضيه بر همگان آشكار شد.
پاسدار شهيد حاج على‌اکبر صادقى متولد ١٣۴٠ تهران بود که در تاریخ ۶۶.٣.٩ در منطقه شاخ شميران به شهادت رسيد و پيكر مطهرش در بهشت زهرا(س)، قطعه ٢٩، ردیف دوم مدفون است.

شهید حاج علی اکبر صادقی در ذیل وصیتنامه اش نکاتی را مورد توجه قرار داده که بشرح زیر می باشد:
– توصیه هایی می کنم که ان شاءالله از این بنده قبول کنید:
1- ابتدا سعی نمایید در مسجد کاملا سعی و هدفتان رضای خدا باشد نه تبلیغ اسم و شخص. در ادامه این راه سعی و کوشش نمایید و سعی کنید سربازان با وفایی برای حسین (ع) و امام زمان (ع) باشید و هم بسازید و هم تربیت نمایید که تربیت حسینی مسئله مهمی و بدنبال آن خودسازی است.
2- در برخوردهایتان اخلاق اسلامی و در انجام اعمالتان خدا و در قضاوتهایتان گذشت را سرلوحه قرار دهید و همواره در یادگیری مسائل اسلامی کوشا باشید، از هم و از خطاهای هم بگذرید تا خداوند در روز قیامت از خطاهای شما بگذرد.
3- مبادا در برخوردهایتان با زیردستان ،هوای نفس و قدرت جلوی چشمانتان را بگیرد که با این کار عذاب دنیا و آخرت را برای خود می خرید و خداوند را از خود ناراضی می نمایید و از ریا و عجب که دام خطرناک شیطان که دشمن خلوص است پرهیز نمایید که خداوند فقط و فقط بنده خالص را خریداری می کند.
4- به مادیات و مسائل دنیوی پشت پا بزنید که دنیا جای راحتی نیست و در راه خدا از هیچ چیز نهراسید که عاقبت و نهایت آن شهادت است.
5- مبادا مال و منال دنیا شما را فریب دهد. چشمان دل خویش را باز نمایید و جانان را بیابید و بسوی وی بشتابید.
6- هیچگاه سنگر مسجد را که شهدایی تقدیم انقلاب کرده تحت هیچ عنوان خالی نکنید که این مسجدها و این پایگاه های بسیج است که خداوند پاکترین بندگان خویش را می یابد و عاشقان را برای لقاءالله تربیت می شود و از برادران پاسدار می خواهم که نگذارید برادران بسیجی دلشکسته شوند که اگر دل آنها بشکند دل حسین(ع) می شکند چون علی اکبرها و قاسم های زمانند. اینان اسامه های دورانند، سفارش می شود نگذارند قدمهای چون گل پرپر شده آنها در بیابانها و صحرا طعمه پرندگان شوند، اینان گلهای محمدی(ص) هستند و این گل جا در جانماز دارد، می دانید که خدا در دلهای شکسته جا دارد، پس دلتان برای آنها بشکند و در تشییع جنازه آنان مانند شهادتشان غریبانه است.
7- همواره طرفدار و دنباله رو خط امام بعنوان نایب امام زمان (ع) باشید و این را بدانید من یقین داشتم که امام در تماس مستقیم با امام زمان(ع) است، رهنمودهایش را به گوش جان بخرید و پذیرا شوید و بدانید سخن امام زمان می باشد و هیچگاه پشت وی را خالی نکنید که با این کار لعنت و نفرین خدا را و تمامی شهدا را برای خویش خواهید خرید که دیگر امید بخشش نداشته باشید و با دشمن «امام» مبارزه کنید زیرا دشمن وی دشمن اسلام است.
8- از انقلاب مواظبت نمایید و نگذارید که خطهای انحرافی خللی در مسیر این انقلاب بوجود آورد و این کار با روشنگری مردم فقط و فقط انجام می پذیرد.
9- به توسلات به ائمه معصومین و ائمه اطهار بیفزایید که با این توسلات است که فقط و فقط می توانید رستگار شوید و در آخرت مورد شفاعت آنان قرار گیرید و حب آنان و عشق را در دل خویش جای دهید.
10-از تمامی کسانی که این بنده حقیر را می شناسید و حقی برگردن بنده دارند می خواهم که بنده را عفو نمایند و اگر مسئله ای بود به نزد پدرم رفته و از ایشان درخواست نمایند.
11- مراسم ساده بگیرید و درمراسمم شاد باشید زیرا دنیای فانی و هجرت از این دنیا آن هم با این وسیله و به این شکل جدا سعادت می خواهد. خدایا تو همواره شاهد بودی که این بنده تو از یک نظر خوشحال و از یک نظر ناراحت بودم. اول اینکه این بنده را وسیله ای برای رسیدن به خودت قرار دادی و افرادی را که از نزد بنده به پیش تو آمدند پذیرا شدی و مورد قبول قرار دادی و از این نظر خوشحال بودم که شاید مورد شفاعت این افراد قرار گیرم و از این نظر غمگین بودم که چرا خودم لیاقت دیدن روی زیبایت را ندارم و چرا رسیدن به لقایت را و رسیدن به جوار تو در حد و توان من نیست و تو را شکر می کنم که بالاخره به این بنده کوچک و ضعیف خود نیز لطف کردی ، و در ضمن این بنده حقیر از تمامی کسانی که من حقی برگردن آنها دارم به هرشکل و به هر نحو، می گذرم و حلال می کنم ، خدا انشاءالله از آنان بگذرد و آنان را مورد رحمت خویش قرار دهد.
در ضمن اگر توانستید مرا در کنار قبر برادرم «حاج علی اصغر» دفن نمایید زیرا در دنیا هم با یکدیگر بودیم، اگر هم نشد دیگر در اختیار خودتان.
از مال دنیا الحمدلله چیزی نداشتم و باقی نگذاشتم، اگر هم بود ابتدا حقوقی را که افراد نزد من دارند بدهید و اگر هم ماند در راه خدا به هرشکل که خواستید خرج نمایید ، در ضمن با این گفتار نمی توانم هرچه در درونم هست بیرون بریزم و فقط به همین مختصر اکتفا می کنم و از خداوند می خواهم که به لطف و کرم خود قبول نماید.
وصیتنامه خودم را روی کاغذ نوشته بودم ولی لازم دانستم که کاغذ را از بین ببرم و با صدای خودم پیام را به گوش شما عزیزان برسانم.
از پدر و مادرم مجددا پوزش طلبیده و تقاضا می کنم در مراسم من لباس سیاه نپوشند و همه با لباس های سفید و شاد شرکت کنند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته/ علی اکبر
خدایا خدیا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار/ از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا

شهید صادقی
پاسدار شهید حاج على اکبر صادقى متولد ١٣۴٠ تهران بود که در مورخه ۶۶/٣/٩ در منطقه شاخ شمیران به شهادت رسید و پیکر مطهرش در بهشت زهرا(س)، قطعه ٢٩، ردیف دوم مدفون است.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

۳ ترور با یک فرمول

سه دولت، سه سپهبد شهید

چرا سپهبد شهید سیدمحمد ولی قرنی در قم دفن شد؟

دستور امام  خمینی(ره) برای محل دفن شهید سید محمدولی قرنی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.