شاداب عسگری پژوهشگر تاریخ انقلاب به بازخوانی مواضع گروههای سیاسی چپ و راست در خصوص بقا یا انحلال ارتش پس از انقلاب و چرایی آن مواضع پرداخت.
با فروپاشی کامل ارتش، فروپاشی کشور نیز نمیتوانست دور از انتظار باشد و گروهها تصور مینمودند که از آن طریق میتوانند قدرت را در دست بگیرند.
از همه مهمتر آنکه، باتوجه به اقدامات و حوادثی که در جریان انقلاب در حال روی دادن بودند و گروهها و احزابها نیز در جریان آن بوده و آن رفتارها را مورد تجزیه و تحلیل قرار میداند، به خوبی متوجه شده بودند که آحاد کارکنان ارتش در خصوص پیروزی انقلاب نظر کاملا موافقی داشته و از ان جلوگیری نمیکنند، بلکه نسبت به پیروزی آن تمکین نیز می نمایند.
ارتش 700 هزار نفری محمدرضا پهلوی در مرداد 57 به ارتش 700 نفری در 22 بهمن 57 رسیده بود. در شورای فرماندهی وقتی که ارتشبد قرهباغی رئیس ستاد ارتش از سپهبد بدرهای فرمانده نیروی زمینی ارتش، آمار تعداد نیروهای ارتش را خواست، بدرهای گفت تنها 700 نفر باقی ماندهاند.
** ارتش خلقی شعاری برای خارج ساختن ارتش از هدایت امام خمینی بود
ارتش به سمت انقلاب و امام خمینی میل پیدا کرده بود و نسبت به ایشان تمکین داشت. زمانی که امام خمینی وارد کشور شد، اولین جایی که پیام خوشآمدید را برای به امام(ره) ارسال داشت، سایت پدافند هوایی ارتش در تبریز بود. همچنین وقتی که امام خمینی وارد فرودگاه مهرآباد شدند، تیمسار سرتیپ حسین فرجی به احترام امام خمینی به عنوان فرمانده کل قوا، دستور ایست و خبرداد، داد.
در نتیجه گروههای سیاسی به خوبی میدانستند که ارتش تحت فرمان امام خمینی (ره) قرار دارد. در چنین وضعیتی، آنها فهمیده بودند که دیگر امکان تسلط و نفوذ بر ارتش وجود ندارد بنابراین، بهترین روش برای به آشوب کشاندن کشور، سردادن شعار و تلاش برای انحلال و نابودی ارتش بود.
از این رو شعارهای ضدخلقی و ضدمردمی بودن ارتش مطرح شد؛ اما امام خمینی (ره) که از سال 42 همواره در پیامهایشان به ارتشیان توجه داشتند، به خوبی متوجه شدند که این گروهها دلسوز مردم نیستند و میخواهند شرایطی را فراهم کنند تا ارتشیها را سرخورده و ناامید بکنند. اگر ارتشیها سرخورده و ناامید میشدند، پیش بینی رفتار آنها سخت می شد.
گروههای سیاسی به خوبی میدانستند که ارتش تحت فرمان امام خمینی (ره) قرار دارد. در چنین وضعیتی، آنها فهمیده بودند که دیگر امکان تسلط و نفوذ بر ارتش وجود ندارد بنابراین، بهترین روش برای به آشوب کشاندن کشور، سردادن شعار و تلاش برای انحلال و نابودی ارتش بود.
آنان میخواستند با فضاسازی مردم را نسبت به ارتش بدبین بکنند و شرایطی را به وجود بیاورند تا رهبران انقلاب دستور به نابودی و یا کوچک کردن ارتش بدهند.
ایجاد ارتش خلقی فقط به فقط جنبه شعاری داشت و در عمل قادر به انجام هیچکاری نبودند. در این خصوص، مصداق عینی وجود دارد.
سازمان منافقین از اوایل دهه 60 وارد خاک عراق شدند. از تمامی امکانات و تجهیزات کشور و ارتش عراق استفاده کردند و یک گروه کوچک تروریستی تحت عنوان ارتش آزادیبخش را به وجود آوردند. این به اصطلاح ارتش در عملیات فروغ جاویدان به صورت ستونی حرکت کرد که همین امر باعث شکست فضاحت بار آنها از جنبه نظامی گردید. شکست مجاهدین خلق در عملیات مرصاد نشان داد که آنان به هیچ وجه توانایی اداره یک گروه کوچک نظامی را هم ندارند.
** گروههای سیاسی به دنبال نفوذ در ارتش بودند
تسنیم: برخی از این گروهها همچون مجاهدین خلق و حزب توده که مستقیم یا غیرمستقیم شعار انحلال ارتش سر میدادند، تلاش داشتند در ارتش نفوذ داشته باشند. برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که در نیروی هوایی ارتش بودند، در جریان جنگ، اقدام به هواپیماربایی کردند. برخی از اعضای حزب توده نیز که به سازمان نوید (شاخه نظامی حزب توده) معروف بودند در نیروهای زمینی و دریایی ارتش بودند.
به نظر شما هدف آنها از نفوذ در ارتشی که شعار انحلال آن را سر میدادند، چه بود؟
عسگری: اول اینکه منافقین در لباس نیروی هوایی اقدام به هواپیماربایی نکردند، بلکه تنها یک هواپیمای 707 سوخترسان توسط خلبان معزی ربوده شد. جالب است بدانید که معزی فرزند سپهبد خلبان معزی بود و سوال این است که چگونه در نیروی هوایی ارتش دوباره مشغول به خدمت شد و فرماندهی تیپ ترابری مهرآباد به او سپرده شد که این سوال باید در جای خود مورد بررسی قرار بگیرد.
دو سه فروند هواپیمای دیگری که توسط خلبان مرادی و قناعت پیشه از کشور خارج شدند، با تحریک عراقیها رفتند. منافقین ممکن است شرایط را برای آنان فراهم کرده باشند، اما خلبانان منافق نبودند. لیکن، در حوزه هواپیماهای مسافربری، منافقین چند فروند را ربوده و به عراق بودند.
اما، در رابطه با سازمان نوید هم باید گفت که حزب توده بزرگترین تشکیلات برای نفوذ در ارتش را تا سال 1332 در اختیار داشت. حزب توده اگر میتوانست همان خط را در ارتش پس از انقلاب ادامه بدهد، برایش بسیار ایدهآل بود؛ با توجه به اینکه دولت افغانستان هم کمونیست شده بود.
گروههای سیاسی در ظاهر به دنبال انحلال ارتش بودند، اما در پنهان هر کدام از گروهها به دنبال اهداف خود بودند. از این رو گروهها به سمت نیروهای ارتش میرفتند تا آنان را جذب خود بکنند. این ترفند تشکیلاتی بود که از خود بروز میدادند. جذب نیرو و نفوذ در واقع تاکتیکهای آنان برای دستیابی به اهدافشان بود که البته در این رابطه چندان موفق نبودند.
آنهایی که به سازمان نوید حزب توده پیوستند مانند ناخدا افضلی، افرادی بودند که از زمان جوانی تمایل به مارکسیسم و کمونیسم داشتند؛ اما ضداطلاعات رژیم پهلوی از آنان رفع ابهام نموده و آنان را به کار گرفته بود. تحت این شرایط، پیروزی انقلاب فرصت مناسبی بود تا حزب توده از طریق تشکیلات مخفی خود که نوید نام داشت، به کارگیری شوند.
تمام آن چیزهایی که گروههای علیه ارتش میگفتند، یک عملیات روانی و جنگ نرم برای تضعیف روحیه ارتشیان و ایجاد شرایطی بود تا انها قادر باشند تا در خفا نسبت به جذب احتمالی افراد سرخورده یا دچار توهم، اقدام کنند.
** گروههای چپ در راستای سیاستهای آمریکا گام برمیداشتند
تسنیم: هرچند بیشتر این گروهها چپ و التقاطی با چپ بودند، اما امام خمینی (ره) اینها را احتمالاً خط گرفته از سوی آمریکا میدانستند. به طور مثال چند روز پیش از روز 29 فروردین 58 (روز ارتش) امام در سخنانی، این موضوع را نسبت به چریکهای فدایی خلق مطرح کردند. با توجه به اینکه چریکها در ماجرای غائله گنبد و کردستان نقش داشتند، آیا در ادامه اسنادی از ارتباط این گروهها با آمریکا به دست آمد؟
عسگری: اول توضیح بدهم که در خصوص همکاری مستقیم این گروههابا آمریکایی من اطلاع چندانی ندارم، لیکن اگر امام(ره) فرمودند به طور حتم و یقین، مستندات متقنی وجود داشته است؛ اما آنچه که واضح است به عملکرد این گروه ها بر میگردد که به طور مستقیم در مسیر تامین اهداف آمریکاییها حرکت میکردند.
امام(ره) در وصیتنامه خودشان هم به این موضوع اشاره مستقیم فرمودند که برخی از گروههای چپ در مسیر اهداف آمریکا قدم برمیدارند. از این رو همواره اینان را چپ آمریکایی مینامیدند.
گروههای سیاسی بر این باور بودند به هر میزانی که دولت مرکزی را به چالش کشیده و آن را تضعیف کنند، در راستای تامین سیاستهای آمریکا یا شوروی قدم برمیدارند؛ چرا که یا هدف دو ابر قدرت جهانی از نابودی انقلاب تامین میشد یا اینکه انقلابیون مجبور میشدند، دست نیاز به سوی آمریکا یا شوروی دراز کنند که ظاهرا، احتمال نزدیکی به آمریکا محتمل تر بنظر می رسید.
پس نقشی که این گروهها ایفا کردند، ایجاد فضا برای آمریکاییها و از بین بردن امنیت و ثبات دولت مرکزی بود. استنباط بنده این است که آنچه امام فرمودند، بدین معناست که آنها برمبنای خواست آمریکا عمل میکنند.
** مدنی با هدف کسب رای، خدمت سربازی را کاهش داد
تسنیم: در جریان راست که برجستهترین آن نهضت آزادی بود و اعضای آن، مسئولیت دولت موقت را برعهده داشتند، در ظاهر از بقای ارتش حمایت کردند، اما مجموعه اقداماتی که در آن زمان انجام گرفت، موجب تضعیف ارتش شد. کاهش مدت خدمت سربازی و لغو قراردادهای تسلیحاتی از جمله این اقدامات بود.
عسگری: این دو مقولهی جدا از هم است. در خصوص تسلیحات باید گفت که اصلیترین ناقض قراردادهای ایران و آمریکا، شاپور بختیار بود. بختیار قراردادهایی را لغو کرد که بر مبنای آن 160 فروند اف 16، 80 فروند اف 14، چند فروند ناو، زیردریایی، موشکهای زمین به هوا و… لغو شد. علاوه بر اینها 10 میلیارد دلار برای لغو این قراردادها، به عنوان خسارت به آمریکا پرداخت شد. هرآنچه هم که تا آن زمان پرداخت کرده بودیم، به آنان تعلق گرفت.
یک مقدار جزئی قرارداد مانده بود که بخشی از آن را دریادار مدنی وزیر وقت دفاع و یک بخش از آن را ابراهیم یزدی لغو کرد. به عبارت دیگر باید گفت که بیش از 80 درصد قراردادها در زمان بختیار لغو شد.
جالب است در رابطه با لغو قراردادها بدانید که آیتالله خامنهای از مرداد سال1358 که به عنوان معاون انقلابی وزیر دفاع منصوب شدند، طی نامهای به ریاحی وزیر وقت دفاع در دولت موقت، تاکید کردند که از این تاریخ، نه قراردادی لغو شود و نه قرارداد جدیدی تدوین گردد.
دوم اینکه رفتارهای این افراد بیشتر تامینکننده منافع فردی خودشان بودند. موضوع کاهش خدمت سربازی بیشتر در راستای منافع شخصی دریادار مدنی بود. او به دنبال این بود تا با انجام کارهای تبلیغاتی در انتخابات ریاستجمهوری بالاترین آرای مردم را کسب نماید که البته پس از بنیصدر، بیشترین رای را نیز کسب کرد.
مدنی در سیزده روز اول سال 58 در زاهدان از کاهش خدمت سربازی خبر داد و گفت هر سربازی که تاکنون یک سال خدمت کرده است، میتواند برود. این اقدام مشکل بزرگی را برای ارتش ایجاد کرد، زیرا 56 درصد پادگانها از وجود سزبازان خالی شد. برای مدنی و امثالهم منافع ملی ایران مهم و مطرح نبود، بلکه آنان به دنبال کسب منافع شخصی خودشان بودند.
در خصوص همین فرد یعنی مدنی، شاهد بودیم که پس از شکست در انتخابات و اینکه متوجه شد در کانون قدرت ایران جایی ندارد، به آمریکا رفت و علیه ایران اسلامی موضع گرفت.
لیبرالها و نهضت آزادی نه تنها مخالف ارتش نبودند، بلکه مخالف تصفیه و پاکسازی ارتش هم بودند. نهضت آزادی و دولت موقت، به دنبال حفظ ارتش شاهنشاهی بود.