بسم الله الرحمن الرحیم
(از علق تا اقتراب)
قسمت دوم
پله سوم:
عَلَّمَ اْلإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ: حال خداوند میخواهد به این انسان ناچیز که خودش رشد داده و اورا پرورانده و نعمت به او چشانده و اورا بالا آورده است چیزهایی بیاموزد، ولی بلافاصله متذکر میشود : (کَلاّ إِنَّ اْلإِنْسانَ لَيَطْغي)[1] مبادا سر کش شوی!
(أَنْ رَآهُ اسْتَغْني)[2]: مبادا حال که خدا به تو توانی عطا نموده احساس بینیازی کنی!
(إِنَّ إِلي رَبِّکَ الرُّجْعي)[3]: تو به سوی او باز خواهی گشت! مباد فراموش کنی که هرچه داری از اوست !
اینجاست که متوجه میشوی ره یافتن به پلکان علق بدون بهرهمندی از صفات خدایی ممکن نیست!
پس باز نگاهت به سوی او میچرخد چون میدانی کسب صفات کار تو نیست و محتاج تر از همیشه او را میخوانی!
آخرین پله: اقتراب
پلکان سوره علق ادامه مییابد تا رسیدن به مقام اقتراب در آخرین آیه، خداوند صحنه سجده را برای مزه مزه کردن این مقام توصیه نموده است.
آنگاه که سر بر مُهر گذاشته و از دنیا و آنچه اطرافت میگذرد منقطع میشوی، حتی به خود و اشکالاتت هم نمیپردازی! فقط میگویی:(سبحان رب الاعلی و بحمده)
خدایا این حقیر که دوست دارد عبد تو باشد[4] و نتوانسته و طلب استعانت نموده [5] اکنون در سجدهگاه از همه چیز و همه کس بریده و رو به سوی تو نموده، حتی خودش را در این لحظه از یاد برده! فقط تو هستی وتو!
این خلوت چند لحظهای تمرینی برای رسیدن به اقتراب است.
مقام اقتراب کجاست؟ در قرآن بعد از سوره علق، سوره قدر آمده است، سورهایکه در آن با نزول الروح مواجه هستیم، با این نگاه سوره علق سورهای است به سمت ارتفاعات برای رسیدن به جایگاه نزول الروح و سپس پایین آمدن تا مکان شب قدر[6]!
پس مقام اقتراب همان آسمان هفتم است! همان مکان غریب! محل انتظار! محل مشایعت! قرار عباد الله!
وسپس، آمدن مادر مهربان (س) با وجه الروح و پایین آمدن همراه ایشان تا شب قدر!
انتهای علق، ابتدای قدر است، سجده کن، در تمام عمرت در برابر قدرت لایزال پروردگارت سجده کن، به خاطر تمام نعماتی که به تو عطا کرده، آنچه میفهمی و آنچه از دانستن آن عاجز هستی، سجده کن!
در برابر تمام صحنههایی که برایت رقم میزند تا تورا مهربانانه و رحیمانه از کف دنیا بکند و بالا برد سجده کن! تسلیم محض باش، بگذار او تورا با خود بالا ببرد و به قربش برساند!
در برابر ولیّ و خلیفه او تسلیم باش تا ازساحت توحید در خلافت بهرهمندت سازد که این کلید رسانده شدن به مقام بلند مرتبه اقتراب است.
سجده کن و خود را کوچک بشمار و بزرگواری و کرامتش را به رخش بکش، که او اکرمالاکرمین است.
سجده کن و از او بخواه در قبالش چون تراب شوی تا خودش بلندت کند و مقام قربش را بر تو عطا نماید که این تمام زندگی است.
عبد او بودن معنای قرآنی آزادی است که عبادالله در آسمان هفتم از همه آزادترند و غیر از این، همه اسارت و تنهایی است!
آنانکه به آسمان هفتم برده شدهاند با آمدن الروح جانی تازه میگیرند، روح در کالبدشان دمیده میشود ، حی میشوند، و زیباترین معنی زندگی را تجربه میکنند.
خدایا ما اسیران و گرفتاران و یتیمان و جاماندگان آسمان اول هستیم[7]، هنوز در اسارت نفس گرفتاریم! منمیت ها رهایمان نمیکنند! دست ما را بگیر ای گشاینده سبیل هدایت از اعماق به سوی اوج آسمان ها! خود صفاتمان را اصلاح کن و خود وکیلمان باش تا شکر هدایتت را به جا آورده و در دسته کافران نباشیم.
میگفت: مادر مهربان (س) است، به همه سر میزند، حتی به آنهایی که چون من و ما در آسمان اول در غل و زنجیر اعمالشان دست و پا میزنند.
اگر حال خوشی به شما دست داد، بدانید او نزدیک شما آمده است.
اگر میل به دینیات، میل به نماز اول وقت، میل به نماز شب، میل به قرائت قرآن، در شما تقویت شد، از جام کافورش به شما نوشانده، جامی که محتوایش میل تقرب در وجودت آورده و تورا به لهو و لعب دنیا کافر و بیاعتنا نموده است.
اگر احساس کردی دوست داری با ایشان نجوا کنی، بدان آن قدر به شما نزدیک است که نجوایت را میشنود پس ادب و آداب محضر را رعایت نما، گرچه روی ماهش را نمیبینی و درحسرت گرهخوردن نگاهت در نگاهش ولو به اندازه لحظهای هستی! ولی او نزدیک است، خیلی نزدیک تر از آنچه فکرش را میکنی!
دامانش را بگیر تا از اسارت دنیا برهاندت!
ره علق به اقتراب گشوده خدا طی طریق بی ولیّ میسر نیست، اما
[1] علق -6
[2] علق-7
[3] علق-8
[4] [الفاتحة5 ] ص1 – إِيّاکَ نَعْبُدُ
[5] [الفاتحة5 ] ص1 – إِيّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيّاکَ نَسْتَعينُ
[6] با توجه به اعتقاد به نظم سوره ها
[7] [الإنسان8 ] ص579 – وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّهِ مِسْکينًا وَ يَتيمًا وَ أَسيرًا