روز اول جشنواره فیلم فجر بیش از حد قابل پیش بینی بود. فیلمهایی تاریک، فیلمنامههایی ضعیف و کارگردانیهای نپخته و دور از ابداع.
: روز اول جشنواره فیلم فجر هم به پایان رسید. جشنوارهای دولتی که معمولا فیلمهایی ساخته شده با کمک هزینههای دولتی در آن به نمایش در میآیند. البته چندسالی میشود که به صورت محدود آثاری با سرمایهگذاری بخش خصوصی نیز در جشنواره حضور دارند. حاشیهی مهمتر از متن فیلمهای جشنواره فجر نه ضد حکومتی بودن اغلب فیلمهاست و نه مشکلات عدیدهی ساختاری و فنی آنها. مهمترین مشکل فیلمهایی که اغلب با پول دولت ساخته میشوند و در جشنواره دولتی حضور پیدا میکنند ضد مردمی بودن آنهاست. البته این ضدمردمی بودن بعضی موقعها به افراط هم کشیده میشود.
«سه کام حبس » به کارگردانی سامان سالور، «قصیده گاو سفید» به کارگردانی بهتاش صناعیها و «عامه پسند» به کارگردانی سهیل بیرقی فیلمهای اکران شده در روز اول جشنواره فیلم فجر بودند.
شروعی تلخ و یخ برای روز اول جشنواره، که میشد به راحتی آن را حدس زد. برخلاف جشنوارههای خارجی که معمولا فیلمها با رنگ و لعاب مختلف، ژانرهای متفاوت و زاویه دیدهای بدیع به روی پرده میروند، در جشنواره فیلم فجر فیلمها در بیکیفیت بودن، سرگرم کننده نبودن و یک شکل و یک قواره بودن از هم پیشی میگیرند.
قصیده گاو سفید
فیلم قصیده گاو سفید که در روز اول جشنواره به نمایش درآمد داستان زنیست که بعد از اعدام شوهرش متوجه میشود که او بیگناه اعدام شده است. قوه قضائیه به اشتباه خود آگاه بوده و قرار است دیه شخصِ به اشتباه اعدام شده را بپردازد. به صورت کلی میشود گفت خیانت و قصاص بیشترین سهم را در تقسیم بندی موضوعی فیلمها دارند. قصیده گاو سفید هم پیروی همین الگوست. یک فیلم ضدقصاص! با یک ایدهی نپخته و یک فیلمنامهی آشفته که بین زمین و هوا گرفتار است. هم میخواهد حکم قصاص را زیرسوال ببرد و قوه قضائیه را ساختاری نادرست به تصویر بکشد و حرفهای گلدرشت شعاری بزند و هم به عمق خصوصیترین کنشهای شخصیت اول فیلم سرک بکشد. فیلم فقط از نمایش سکس اجتناب میکند، البته به زور هم که شده به مخاطبش میفهماند که قرار است رابطه جنسی بین زن و مرد برقرار شود. فیلم همینقدر مبتذل است.
البته قصیده گاو سفید مخاطب را سرگرم نمیکند و بیشتر با نیمنگاهی به جشنوارههای خارجی ساخته شده است. متلکهای قدیمی به حکومت، تضییع حق زنان در ایران، اشتباه ساختاری در قوه قضائیه، ضد قصاص بودن و ایجاد موقعیتهای جنسی حتما به مذاق جشنوارههای خارجی خوش خواهد آمد.
اصرار کارگردانهای ایرانی برای به تصویر کشیدن فلاکت و سیاهی، داستانی قدیمیست. مسئلهای که با توجیه دراماتیک بودن داستانهای تلخ، همیشه بر روی آن سرپوش گذاشته شده است. البته که اعدام موقعیتی دراماتیک است؛ اما اصرار بیش از حد به قصاص و حمله به این حکم اللهی بیشتر شبیه امری سازماندهی شده به نظر میرسد.
عامه پسند
فیلم عامه پسند اثر سهیل بیرقی نیز از قاعدهای که در ابتدای گزارش گفته شد مستثنی نیست. عامه پسند داستان زن میان سالیست که بعد از 28 سال از شوهرش جدا شده و به شهر مادریاش شهرضا سفر میکند. او که عمری سرکوب شده میخواهد روی پای خودش بایستد و کار و کاسبی جدید به راه بیاندازد. فیلم نهتنها دارای نگاه غلیظ فمنیستی است که به صورت عجیبی مردستیزانه ساخته شده. همهی مردهای فیلم یا خیانتکارند و یا زن را آدم حساب نمیکنند. این گزارهی اصلی فیلم است. عامه پسند البته برخلاف اسمش اصلا عامه پسند نیست.
سهیل بیرقی با شکستن خط زمانی فیلم و با رفت آمد به گذشته و آینده میخواهد فرم جدیدی را امتحان کند. فرمی که نه به قواره فیلم میآید و نه حتی میتواند جذابیت سینمایی داشته باشد. ایدهای شکست خورده که ضعف سواد سینمایی کارگردان آن را رقم زده است. بازیها نیز البته به همان میزان سرد و مصنوعی از کار درآمده. باران کوثری در عامه پسند با لهجه محلی صحبت میکند که از لحظه ورودش به فیلم به شدت توی ذوق میزند. یک بازی کنترل نشده و سرد که بیش از حد مصنوعی از آب درآمده است.
به هرحال روز اول جشنواره فیلم فجر بیش از حد قابل پیش بینی بود. فیلمهایی تاریک، فیلمنامههایی ضعیف و کارگردانیهای نپخته و دور از ابداع.