چند سال است که در ملاقات با مسئولان و در جلسات متعدد کشور به واقعیتی اشاره کردهام که آن را ریشه نارضایتی میدانم و بارها گفتهام که اگر این ریشه خشک نشود میتواند با بروز یک جرقه به یک اغتشاش عظیم و فتنه گسترده تبدیل شود اما دریغ از کمترین اقدام و تدبیر!
مردم بر این باورند که درآمدهای کشور از جمله درآمدهای نفتی کفاف رفع نیازهای مردم را میکند و از طرف دیگر اختلاسها و حقوقهای نجومی و ولخرجیهای دولتیها این منابع را به فنا میدهد.
تصور مردم از میزان درآمد صادرات نفت ایران در شرایط عادی به ازای هر ایرانی در هر ماه دهها، صدها و گاه هزاران برابر واقعیت است و همین تصور در مورد ابعاد اختلاسها صدق میکند.
این در حالی است که اوج تولید نفت در قبل از تحریمهای اخیر روزانه ۴ میلیون بشکه در روز یعنی ماهانه به ازای هر ایرانی یک و نیم بشکه و اوج صادرات روزانه ۲۳۰۰۰۰۰ بشکه بوده یعنی روزانه کمتر از یک بشکه (86٪) بوده است.
از نظر ریالی در قانون بودجه سال ۹۷ فرض بر رفع تحریمها بوده و رقم نجومی ۹۶ هزار میلیارد تومان برای صادرات نفت، گاز و میعانات گازی پیشبینی شده بود (که محقق نگردید). ۹۶ هزار میلیارد تومان یعنی به ازای هر ایرانی ماهیانه فقط صد هزار تومان! ولی تصور مردم از درآمد نفت بهوازای هر ایرانی ماهیانه دهها تا صدها میلیون تومان است. این تصور غلط موجب گردیده که مردم بر این باور باشند که با این پول میتوان نیازهایی از قبیل مسکن، معیشت، رفاه، اشتغال، درمان و … را تأمین نمود و این در حالی است که کل بودجه عمومی کشور در سال ۹۷ به ازای هر ایرانی فقط ۴۶۲ هزار تومان در هر ماه بوده و این رقم حتی در صورت فقدان بیکفایتی و اختلاس و حقوقهای نجومی، نیازهای اولیه مردم را هم تأمین نمیکند و دولت ناچار به استقراض شده و بدهی دولت به بیش از ۸۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، یعنی معادل چند سال درآمد نفت، یعنی معادل ۱۰ میلیون تومان به ازای هر ایرانی بیش از درآمد دولت پیشاپیش هزینه گردیده است.
تصور عموم این است که به ازای هر ایرانی صدها میلیون تومان نیز اختلاس شده است، حال آنکه درآمد صد ساله ایران از صادرات نفت از این رقم کمتر است.
اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی یعنی به ازای هر ایرانی ۳۷۵۰۰ تومان و اختلاس ۱۰ هزار میلیارد تومانی یعنی به ازای هر ایرانی ۱۲۵ هزار تومان.
این در حالی است که مثلا اختلاسگر ۳ هزار میلیارد تومانی اعدام گردید (آنهم در زندان و نه در منظر مردم) و بیش از این رقم از اموالش مصادره شد ولی به خاطر ضعف مفرط اطلاعرسانی در کشورمان مردم فکر میکنند که خاوری همه این پول را با خود به کانادا برد، حال آنکه او ۳ میلیون دلار در این رابطه رشوه گرفته بود که معادل ۴۰ میلیارد تومان است و کانادا حاضر به استرداد او نیست.
میزان صادرات نفت در کویت و قطر و امارات به ازای هر تبعه آن معادل ۶۰ سال صادرات نفت به ازای هر تبعه ایرانی (با احتساب جمعیت و حجم صادرات) است، حال آنکه بدون توجه به این واقعیات، افکار عمومی رفاه مشابه آنها را طلب میکند و تصور میکند که در حق مردم اجحاف میشود. اهل سنت به غلط تصور میکنند حق آنها را شیعیان میبلعند و قومیتها فکر میکنند که فارسها سهم آنها از درآمدهای ملی را مصادره مینمایند.
بارها و بارها با مسئولان کشور مطرح کردم که باید این واقعیتها برای مردم تشریح و روشن گردد وگرنه نارصایتی ناشی از این توهمات میتواند وقوع یک جرقه را به انفجاری عظیم تبدیل کند.
با مسئولان سپاه، بسیج، ارتش و نیروهای انتظامی، روسای قبلی و فعلی نهاد رهبری در دانشگاهها، موضوع را مطرح کردم که با بیان این حقایق میتوان و باید جلوی فتنهها و سوءاستفادهها را گرفت و از آنها خواستم روی ضرورت روشن کردن این موضوع برای افکار عمومی اصرار کنند، گویی با دیوار صحبت میکنم.
با رییس، قائم مقام و بسیاری از مدیران شبکههای صدا و سیما شخصا ملاقات کردم و ضرورت آگاهسازی افکار عمومی نسبت به این واقعیات و نقش آن در خنثیسازی فتنهها و توطئهها را یادآور نمودم و جز در چند برنامه پایش مطلبی در این ابطه مطرح نشد.
با آقای علی عسگری ریاست صدا و سیما پس مدتها تقاضای وقت ملاقات دیدار نمودم و برایشان توضیح دادم. همانجا در حضور بنده تلفنی با آقای فروغی رئیس بسیج صدا و سیما صحبت کردند تا همه امکانات صدا و سیما را برای بیان این واقعیات به مردم بسیج کنند، ملاقاتی هم متعاقبا با آقای فروغی داشتم، او هم قول داد ولی چند روز بعد به ریاست شبکه سه منصوب شد و نه تنها در سطح صدا و سیما اقدامی نشد، بلکه حتی در شبکه سه سیما هم کلامی در این ارتباط نگفتند.
با رئیس جدید بسیج صدا و سیما هم مطرح کردم اما بیفایده.
فقط دو نفر در صدا و سیما متوجه این موضوع شدند، یکی آقای سیاح رئیس گروه اقتصاد شبکه یک سیما و دیگری حجتالاسلام والمسلمین رنجبر امام جماعت محترم مسجد بلال صدا و سیما.
چند روز در مسجد بلال، بعد از نماز جماعت موضوع را برای نمازگزاران مطرح کردم، اما اثری در برنامههای صدا و سیما مشاهده نکردم.
در فرصتی با شخص آقای واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور مطرح کردم ولی اقدامی مشاهده نشد. این همه غفلت و بیتدبیری در سطوح مختلف برایم شگفتانگیز است.
فتنه اخیر نه تنها نتیجه برنامهریزی دشمن، بلکه نتیجه غفلت و بیتدبیری مسئولان در ردههای مختلف است.
فتنه سرکوب خواهد شد، ولی چرا گرهای را که با دست میشد باز کرد و با آگاهیرسانی به مردم حتی مشارکت مردم را جلب نمود با غفلت به وضعیت کنونی رساندند.
در رابطه با اصل هدفمندی یارانههای سوخت هم باز از سال ۷۳ مرتبا گفته و نوشتهام ولی در این رابطه هم اقدامات لازم و نیز آگاهسازی افکار عمومی صورت نگرفت وگرنه خود مردم خواستار واقعی شدن قیمت سوخت میشدند و آن را به عدالت نزدیکتر مییافتند، هم خاتمی و هم روحانی در این رابطه کوتاهی کردند و مصالح جناحی خویش را بر مصالح ملی ترجیح دادند.
در افزایش اخیر قیمت سوخت که امری اجتنابپذیر بود نیز دولت کمترین توجهی به ضرورت تشریح دلایل اینکار نکرد و آقای روحانی لطف کردند و فقط گفتند که این طرح به نفع مردم هست. همین!
حتی این تدبیر را نکردند که پول یارانه همزمان با اعلام طرح ترمیم قیمتهای سوخت به حساب مردم ریخته شود.
جای آن دارد که صفت دیگری جز “تدبیر و امید” برای این دولت انتخاب شود.
واقعیات این است که فساد نزدیکترین افراد در بالاترین سطوح قوه مجریه، از برادران رئیس جمهور و معاون اولش تا فرزندان و دامادهای مقامات دولتی خشم مردم را برانگیخته است و این امر خساراتی هزاران برابر اختلاسها و دزدیهای آنها به سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی لطمه وارد کرده است.
چگونه باید تفسیر کرد همراهی برادر معاون اول رئیس جمهور (مهدی جهانگیری) را که متهم به فساد بالای هزار میلیارد تومانی است و با وثیقه سنگین موقتا آزاد شده است، در همراهی با رئیس جمهور در سفر استانی!!
محمد حسن قدیری ابیانه