بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین
نفرین امیرالمؤمنین علیه السلام بر انس بن مالک
ابو هدبه گوید : دیدم انس بن مالک دستمالی بر سر بسته از سببش پرسیدم ، گفت : بر اثر نفرین علی بن ابی طالب علیه السلام است .
گفتم چطور ؟ گفت : من خدمتکار رسول خدا صل الله علیه واله وسلم بودم مرغ بریانی به آن حضرت هدیه کردند ،
رسول خدا صل الله علیه واله وسلم فرمود : خدایا محبوبترین مردم در نزد خودت و خودم را برسان تا با من از این پرنده بخورد .
امیرالمؤمنین علیه السلام آمد
و من گفتم : رسول خدا صل الله علیه واله وسلم کاری دارد و او را راه ندادم به انتظار این که یکی از قوم خودم برسد .
باز رسول خدا صل الله علیه واله وسلم همان دعا را تکرار کرد
و دوباره امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و من همان را گفتم . به انتظار مردی از قوم خودم.
رسول خدا صل الله علیه واله وسلم برای بار سوم همان دعا را کرد
و باز هم امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و من همان را گفتم.
و علی فریاد برداشت که رسول خدا صل الله علیه واله وسلم چه کاری دارد که مرا نمی پذیرد ؟
آوازش به گوش پیغمبر رسید و فرمود : ای انس این کیست ؟
گفتم علی بن ابی طالب است .
گفت : به او اجازه بده ،
چون وارد شد فرمود : ای علی من سه بار به درگاه خدا دعا کردم که محبوب ترین خلقش نزد او و خودم بیاید و با من از این پرنده بخورد و اگر در این بار سوم نیامده بودی تو را به نام دعوت می کردم .
مولا عرض کرد : یا رسول الله من بار سوم است که آمدمو انس مرا برگردانده و می گفت : رسول خدا از پذیرش تو معذور است و به کاری مشغول است .
رسول خدا صل الله علیه واله وسلم فرمود : ای انس چه چیز تو را بر این کار واداشت ؟
انس عرض کرد : من دعوت تو را شنیدم و خواستم شامل یکی از قوم خودم شود ،
چون روز احتجاج برای خلافت شد ، علی مرا گواه خواست و کتمان کردم و گفتم : فراموش کردم .
علی دست به آسمان برداشت و گفت : خدایا انس را به پیسی مبتلا کن که نتواند آن را از مردم پنهان کند .
سپس دستمال از سر برداشت و گفت این است نفرین امیرالمؤمنین علیه السلام
امالی شیخ صدوق، ص 656 – 655.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم