صراط عشق؛ مجله ی فرهنگی، معرفتی، ادبی، هنری مجله ی فرهنگی، معرفتی، ادبی، هنری
کوچ پرستوها…
باز دوباره موسم کوچ پرستوها شده
باز دوباره این دلا راهی کربلا شده
باز زمین و آسمان نشسته اند به انتظار
باز دلای عاشقا پر کشیده بسوی یار
باز تموم آدما دسته به دسته بیشمار
راهی کربلا شدن دارن میرن بسوی یار
باز دوباره سفره ی مادری میشه برقرار
باز یه دست مهربون در خفا میشه آشکار
باز دوباره مادری دلها رو کرده غمگسار
یه مادر مهربونی شده ماهارو عهده دار
باز دوباره میرسد فصل رهایی از قفس
باز هوای یاد تو زنده میشه تو هر نفس
باز صدای مادری قلبارو کرده بیقرار
باز یه گوشه چشم او دلهارو کرده رهسپار
باز دوباره مادری دست میکشه رو سرمون
میگه بیایید بسمت من، بسمت یار مهربون
باز دوباره دستامون گره شده به دست او
باز دوباره چشمامون خیره شده به چشم او
باز نگاه فاطمه ببین چه غوغا میکنه
قلبای همچو برکه رو ببین چه دریا میکنه
باز دوباره خیمه ی مادری میشه برقرار
باز یه دست مهربون میشه برامون سایه سار
باز دوباره نور او جلا داده به قلبامون
باز نسیم روی او صفا داده به دلهامون
باز بسوی نور او راهی این سفر شدیم
همسفر فرشته ها راهی و همقدم شدیم
باز دوباره هر طرف قلبا کشیده میشود
بسمت مرقد حسین دلا کشیده میشود
باز تموم عاشقا از همه ره از همه جا
میخوان که همراهی کنن بیان بسمت کربلا
بیان که عهدی بکنن بگن خانوم مهربان
برای ما امضا کنید ما هم بشیم همرهتان
باز دوباره مادری با اون نگاه مهربان
زیر لب آهسته میگه خوش آمدید ای عاشقان
بیایید که جان شماها سرشته شد زِ جان من
بیایید که تک تک شما بسته شدید به بال من…
ر- خیاط زاده
