سرخط خبرها

شعر/ فراقِ یار

امام خمینی(ره):

از تو ای‌ می زده! در میکده نامی‌ نشنیدم
نزد عُشّاق شدم، قامت سرو تو ندیدم

از وطن رخت ببستم که تو را باز بیابم
هر چه حیرتزده گشتم، به نوایی‌ نرسیدم

گفتم از خود برهم تا رُخ ماه تو ببینم
چه کنم من که از این قید منیّت نرهیدم؟

کوچ کردند حریفان و رسیدند به مقصد
بی‌نصیبم من بیچاره که در خانه خزیدم

لُطفی‌ ای‌ دوست! که پروانه شوم در بر رویت
رحمی‌ ای‌ یار! که از دور رسانند نویدم

ا‌ی‌ که روح منی‌! از رنج فراقت چه نبردم
ای‌ که در جان منی‌! از غم هجرت چه کشیدم؟

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

واکنش مدافعان غرب در برابر سرکوب گسترده اساتید و دانشجویان در یوتوپیا

غربگدا های مفلس و مدعیان اصلاحات

کاریکاتور/ رسوایی آزادی بیان در آمریکا

تظاهرات‌ها علیه جنایت‌های صهیونیست‌ها در غزه در ده‌ها دانشگاه آمریکایی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.