رژیم صهیونیستی پس از کاهش تنش در غزه، تصاعد بحران در منطقه را پیگیری خواهد کرد. اتفاقی که به مانند آنچه در دیماه رخ داد، چراغ سبز آمریکا را پشت سر خود به همراه داشته است.
پس از حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، گمانهزنی های مختلفی پیرامون نوع و کیفیت پاسخ ایران در رسانههای داخلی و خارجی منتشر شد. با توجه به معادلات میدانی حادث در غزه و منطقه، این اقدام هیجانی رژیم صهیونیستی متاثر از دلایل متعددی بود که آنها را در چنین بنبستی گرفتار و مجبور به اتخاذ این تصمیم کرد. مشخصا در این چارچوب نباید از چراغ سبز راهبردی آمریکا به رژِیم صهیونیستی نیز گذر کرد؛ این مسئله زمانی مصداق پیدا میکند که در دیماه سال گذشته و مشابه شرایط فعلی موجود در میدان نظامی و سیاسی، حملات مشترکی از سوی رژیم صهیونیستی و آمریکا در لبنان، سوریه و عراق صورت گرفت که در امتداد آن برخی از مستشاران نظامی ایران نظیر سید رضی موسوی نیز به شهادت رسیدند. در چنین شرایطی پرداخت به این مسئله و همانندی آن با آنچه که پیش از این رخ داده بود، حائز اهمیت است.
جنگندههای رژیم صهیونیستی از منطقه جولان اشغالی و با ۶ موشک، ساختمان کنسولگری ایران در خیابان المزه دمشق را هدف حملات هوایی قرار دادند. بر اثر این حمله، سرداران رشید مدافع حرم «سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی» و «سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجی رحیمی» از مستشاران نظامی ارشد ایران در سوریه و ۵ تن از افسران همراه آنان به شهادت رسیدند.
پس از این حمله تروریستی رژیم صهیونیستی، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد که بدنبال جنایت جنگی مذکور علیه اماکن و افراد دارای مصونیت دیپلماتیک و به شهادت رساندن سردار سرلشگر پاسدار محمدرضا زاهدی، شورای عالی امنیت ملی ساعت ۲۱ شب گذشته در حضور رییسجمهور و رییس این شورا تشکیل جلسه داد و تصمیمات مقتضی اتخاذ شد.
سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور نیز طی بیانیهای ضمن تاکید بر اینکه صهیونیستها با اینگونه اقدامات غیرانسانی هرگز به اهداف شوم خود نخواهند رسید، تاکید کرد: «این جنایت ناجوانمردانه بیپاسخ نخواهد ماند».
همچنین حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق با واکنش بسیاری از کشورها و مقامات خارجی از جمله روسیه، چین، عربستان، امارات، قطر، عمان، اردن، پاکستان، سوریه، عراق و لبنان همراه شد که جملگی بر محکومیت این اقدام تاکید کردند.
اسرائیل در میان انبوهی از بحرانهای داخلی و خارجی محاصره شده است
رژیم صهیونیستی پس از عملیات توفانالاقصی با حمله همهجانبه به غزه که توام با انبوهی از اقدامات غیرانسانی و کشتار هزاران زن و کودک فلسطینی بود، این هدف را دنبال میکرد تا حماس را به طور کامل نابود و به نوعی اعتبار از دسترفته خود را که با شکست بزرگ از مقاومت فلسطینی در ۷ اکتبر رقم خورده بود، بازیابد.
این مسئله باعث شد تا نتانیاهو با طراحی حملاتی دیوانهوار که تاریخ مثل آن را در شقاوت ندیده بود، زخم به جا مانده از توفانالاقصی را ترمیم کرده و به خیال خود بازدارندگی رژیم را دوباره تثبیت کند.
پس از گذشت تقریبا ۶ ماه از توفانالاقصی، رژیم صهیونیستی نه تنها از رسیدن به هدف اولیه خود مبنی بر نابودی حماس عاجز ماند، بلکه همچنان در آزادی اسرای صهیونیست در اختیار حماس نیز به نتیجه نرسیده است. این یک شمای کلی از وضعیتی است که رژیم صهیونیستی با شهادت بیش از ۳۲ هزار فلسطینی و مجروح کردن نزدیک به ۷۵ هزار نفر از ساکنان این منطقه رقم زده است.
سوای از بنبست غزه و نرسیدن رژیم صهیونیستی به اهدافش در نابودی حماس، آزاد نشدن اسرای اسرائیلی نیز اکنون به بحرانی بزرگ برای نتانیاهو مبدل شده که در امتداد آن انبوهی از اعتراضات خیابانی علیه شخص نخست وزیر را به همراه داشته است. خانواده این اسرا و سایر صهیونیستها با حضور در خیابانها و اعتراض به نحوه اداره جنگ کابینه این رژیم در نوار غزه، چالش داخلی بزرگی را برای نتانیاهو ایجاد کردهاند؛ چالشی که جز برکناری وی و برگزاری انتخابات زودهنگام چاره دیگری ندارد.
همچنین در عرصه بینالملل نیز رژیم صهیونیستی به واسطه گستره اقدامات خشونتآمیز و غیرانسانی علیه فلسطینینان، با مواجهه منفی غالب کشورهای جهان روبرو شده که این اجماع جهانی جایگاه آنها را در سطح بینالملل به شدت متزلزل ساخته است.
در همین امتداد آمریکا که بزرگترین حامی رژیم از ابتدای توفانالاقصی بوده است نیز به واسطه فشار افکار عمومی جهانی، در مقوله قطعنامه آتشبس اخیر نتوانست از اهرم وتوی خود برای چهارمین بار استفاده کرده و مجبور به پذیرش قطعنامه پیشنهادی شورای امنیت شد. مسلما فرسایشی شدن دو پرونده بینالمللی اوکراین و اسرائیل و همزمانی آن با انتخابات پیش روی آمریکا، به مثابه چالشی بزرگ برای بایدن و دولتش تلقی خواهد شد که استمرار آن، بایدن را به سمت شکست رهنمون خواهد کرد.
از این رو ایالات متحده آمریکا برای فرار از موقعیت پیش آمده در پی راهکار سوم است؛ راهکاری که ذیل آن اقدام تروریستی در تالار کروکوس مسکو و و حمله تروریستی به کنسولگری ایران در دمشق را باید در یک پازل و چارچوب تحلیل کرد.
دور باطل آمریکا و اسرائیل در تاختزدن غزه با سایر محورهای منطقه
در دیماه سال گذشته نیز حملاتی با این شدت از رژیم صهیونیستی در سوریه و لبنان دیده شده بود و مستشاران نظامی ایرانی نیز در خلال این اقدامات تروریستی به شهادت رسیدند. در این مقطع ایالات متحده در پی آن بود که آغاز مرحله سوم جنگ را به رژیم صهیونیستی بقبولاند و آنها را از راهبرد جنگ متمرکز و شدیدی که اتخاذ کرده بودند منصرف کند. اتفاقی که نهایتا منجر به عقبنشینی رژیم از غزه و حضور در مذاکرات آتشبس پاریس(۱) شد.
با این حال رژیم صهیونیستی در اقدامی مشترک با آمریکا، حملات خود در لبنان، سوریه و عراق را پیگیری کرد و در چند مورد مواضع جمهوری اسلامی ایران در این مناطق را نیز هدف حمله قرار داد.
پس از گذشت چندماه از آن اتفاقات، اکنون رژیم صهیونیستی طبق قطعنامه شورای امنیت ملزم به رعایت آتشبس شده و از طرف دیگر مخالفت آمریکا پیرامون حمله به رفح را هم برابر خود میبیند. این دو اتفاق باعث شد تا رژیم صهیونیستی مخصوصا پس از سفر گالانت به واشنگتن، از شدت تهدید خود پیرامون حمله به رفح بکاهد. حتی پیشبینی میشود که رژیم در جریان مذاکرات آتی پیرامون آزادی اسرا و آتشبس، نسبت به گذشته انعطاف بیشتری از خود نشان بدهد.
اما آنچه که در میدان در حال رخ دادن است حاکی از افزایش سطح حملات رژیم در سوریه و لبنان خواهد بود. رژیم صهیونیستی پس از کاهش تنش در غزه، تصاعد بحران در منطقه را پیگیری خواهد کرد. اتفاقی که به مانند آنچه در دیماه رخ داد، چراغ سبز آمریکا را پشت سر خود به همراه داشته است.
در همین راستا حسین امیرعبداللهیان، وزیرامور خارجه ایران از احضار کاردار سفارت سوئیس در تهران به وزارت خارجه در پی حمله روز دوشنبه رژیم صهیونیستی به بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق خبر داد.
وزیر امور خارجه ایران در این باره در شبکه اجتماعی ایکس، نوشت: در این احضار ابعاد حمله تروریستی و جنایت رژیم اسرائیل تبیین و مسئولیت دولت آمریکا مورد تاکید قرار گرفت.
امیر عبداللهیان با تاکید براینکه پیام مهمی به دولت آمریکا به عنوان حامی رژیم صهیونیستی ارسال شد، تصریح کرد: آمریکا باید پاسخگو باشد.
بلافاصله پس از پیام غیرمستقیم ایران به ایالات متحده، تارنمای خبری «آکسیوس» به نقل از یک مقام آمریکایی مدعی شد که واشنگتن «هیچ دخالتی» در حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه نداشته است.
به نوشته این رسانه، «جان کربی» سخنگو و هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید اعلام کرد که ایالات متحده طی پیامی به تهران گفته که «هیچ دخالت» یا اطلاع گستردهای در مورد حمله رژیم اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه نداشته است.
آکسیوس ادعا کرد: این پیام نشان میدهد که دولت بایدن عمیقاً نگران است که حمله (رژیم) اسرائیل به این موضع دیپلماتیکی ایران، تنشهای منطقهای را تشدید و به از سرگیری حملات علیه نیروهای آمریکایی در خاورمیانه منجر شود.
بر اساس این گزارش، مقامات اسرائیلی و آمریکایی ادعا کردهاند که رژیم صهیونیستی چند دقیقه قبل از حمله نیروی هوایی خود به کنسولگری ایران در دمشق، به دولت بایدن اطلاع داده، اما در عین حال منتظر چراغ سبزی از آمریکا نمانده است.
در همین حال، یک مقام آمریکایی گفت که جزئیات این عملیات نظامی زمانی از سوی رژیم اسرائیل به آمریکا اعلام شد که جتهای نظامی این رژیم در آسمان بودند. به عنوان مثال، اسرائیلیها به ایالات متحده نگفته بودند که قصد دارند ساختمانی در محوطه سفارت ایران را بمباران کنند.
آکسیوس نوشت: این حمله اندکی قبل از آغاز تماس ویدئویی «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی کاخ سفید و «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه ایالات متحده، با مقامات ارشد اسرائیلی در مورد گزینههای جایگزین برای تهاجم زمینی اسرائیل به رفح انجام شد.
همچنین باید به این نکته نیز اشاره کردکه حمله تروریستی روز گذشته رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق، از جهات مختلفی با حملات سابق آنها متفاوت است. کنسولگری ایران که مورد هدف قرار گرفته است، مطابق کنوانسیونهای بینالمللی از یک سری مصونیت و حمایتهای حقوقی خاص در خاک کشور میزبان برخوردار است و طبق برخی تعابیر عرفی در حکم خاک کشور مهمان تلقی خواهد شد. این بدان معناست که رژیم صهیونیستی در اقدامی بیسابقه و هیجانی، عملا خاک ایران را مورد تعرض قرار داده است.
ضمن اینکه برخلاف حملات سابقی که در سوریه و علیه مستشاران ایرانی ساکن در ساختمانهای نظامی سوری رخ داده بود، روز گذشته مقر غیرنظامی ایران هدف حمله قرار گرفت. طبق این تعابیر باید به این نکته اذعان کرد که رژیم صهیونیستی بر خلاف گذشته که سعی داشت تا ایران را به جنگ بکشاند، اکنون بدون واسطه و مستقیم علیه ایران اعلام جنگ کرده است که مسلما نیازمند راهبردی متفاوت از گذشته خواهد بود.
در همین راستا تارنمای شبکه خبری آمریکایی سیانان در تحلیلی نوشت: حمله روز دوشنبه به کنسولگری ایران در دمشق خطرناکترین تنش خارج از حیطه جنگ اسرائیل علیه غزه که از شش ماه گذشته آغاز شده، به شمار میرود. از لحاظ فنی، کنسولگری ایران جزو خاک و تمامیت ارضی ایران به شمار میرود که حمله روز دوشنبه، طی سالهای اخیر آن را به بارزترین و آشکارترین حمله به خاک ایران بدل ساخته است.
سیانان با اشاره به اینکه اسرائیل ایران را در وضعیت دشواری قرار داده افزود: تصور اینکه ایران نخواهد برای تلافی این حمله، حزباللّه لبنان را به عنوان یکی از قدرتمندترین متحدان خود درمنطقه درگیر سازد، دشوار است. حزب اللّه لبنان، متحد منطقهای جمهوری اسلامی ایران، به نیابت از فلسطینیان ساکن غزه، وارد درگیری با اسرائیل شده اما از یک تقابل همهجانبه که بتواند به نگرانی واشنگتن بیانجامد، اجتناب ورزیده است. با این حال و پس از حمله به کنسولگری ایران در دمشق، ممکن است تغییری در این موضع حزباللّه ایجاد شود و منطقه در آستانه گسترش جنگ قرار بگیرد.
همچنین بیبیسی جهانی نیز پیرامون ابعاد اقدام تروریستی اخیر رژیم صهیونیستی در تحلیلی اعلام کرد که اولین نتیجه حمله (رژیم) اسرائیل این است که آتشبس میان نیروهای مقاومت عراق با آمریکا که شش هفته رعایت شد، از درجه اهمیت ساقط میشود و پیام اخیر ایران به آمریکا نیز در این چارچوب قابل تحلیل است. از همین رو است که مقامات آمریکایی از طریق رسانههای مختلف درپی آن هستند که بیاطلاعی خود از حمله اخیر را اثبات کنند تا دامنه حملات متوقف شده مقاومت اسلامی عراق دوباره به جریان نیافتد.
در چنین معادلهای که دشمن صهیونیستی دیوانهوار و از سر عجز اقدام به حمله موشکی و تروریستی کرده و چارهای جز تصاعد بحران در منطقه ندارد، اتخاذ یک تصمیم عقلانی و بهدور از شتابزدگی از سوی ایران، امری قطعی و محتوم است. اما در این بین باید به این نکته نیز اشاره کرد که استدلالاتی همچون «پاسخدادن به دشمن او را جریتر میکند» و «دشمن را تحریک نکنیم تا تنش ایجاد نشود» در معادله مذکور از اساس باطل خواهد بود. دست بر قضا تنشزایی زمانی رخ خواهد داد که دشمن احساس کند میتواند به حقوق شما تعرض بکند و این تعرض برایش هزینهای درپی نخواهد داشت. تردید در دفاع از منافع ملی بیش از هرچیزی میتواند تنشزا باشد و جسارت دشمن را نیز بیشتر میکند. پس پاسخ قاطع و هزینهمند به اقدام هیجانی اخیر صهیونیستها در زمان مقتضی، تنها راهکار واقعی موجود خواهد بود.