سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اخبار / ماجرای وفاداری شهید برونسی به همسرش

ماجرای وفاداری شهید برونسی به همسرش

حاجی همسرش رو خوب شناخته، قدر همچین زن فداکار و صبور رو کسی مثل خود حاجی باید بدونه.

حاجی توی بیمارستان هفده شهریور بستری بود
یک روز پدرم رفت ملاقاتش، وقتی برگشت، گفت: بابا این فرماندت عجب مردیه!

گفتم چطور؟

گفت: اصلا اهل این دنیا نیست، این جا موقتی مونده، مطمئنم که جاش، جای دیگه ای است.

ظاهرا خیلی خوشش اومده بود از حرف های حاجی. ادامه داد: همین جور که صحبت می کردیم، حرف شد از حوریه بهشتی.

گفتم: خلاصه حاج آقا رفتی اون دنیا،یکی ام برای ما بگیر.

اونم خندید و گفت: چشم.

بعدش، حرفی زد که خیلی معنی داشت.

به من گفت : ما صد تا حوریه اون دنیا رو به همین زن خودمون نمی دیم.

گفتم: حاجی همسرش رو خوب شناخته، قدر همچین زن فداکار و صبور رو کسی مثل خود حاجی باید بدونه.

خاطره ای از مجید اخوان
برگرفته از کتاب «خاک های نرم کوشک»؛ روایت هایی از زندگانی شهید برونسی

 

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

ماجرای پنج دقیقه خواب اضافی آیت الله مهدوی کنی

نکات جالبی از تاریخ انقلاب اسلامی

یادی از شهید لشکر فاطمیون

بزرگداشت شهدای لشکر فاطمیون در امامزاده بی بی سکینه ماهدشت

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.