سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اخبار / شاه شنید ولی تفاله‌های شاه هنوز نشنیده‌اند!

شاه شنید ولی تفاله‌های شاه هنوز نشنیده‌اند!

آخرین نطق تلویزیونی محمدرضا پهلوی

شاه شنید ولی تفاله‌های شاه هنوز نشنیده‌اند!

«…. ملت عزیز ایران! در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش به تدریج ایجاد می‌شد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد به‌پا خاستید…»

این اولین جملات آخرین سخنرانی محمدرضا پهلوی در 15 آبان 1357 بود‌، پس از کشتار وحشیانه دانش‌آموزان و دانشجویان در 13 آبان، پشت درب‌های دانشگاه تهران و پس از نمایش خشم مردم در روز 14 آبان که شاه و اربابانش را به‌شدت به هراس انداخت تا دریابند همه حکومت نظامی‌هایی که به مدت دو ماه در سراسر ایران برقرار کردند، به کار نیامده و حالا برای سرکوب نهائی بایستی به دولت نظامی متوسل شوند.

اما پیش از اعلام تشکیل دولت نظامی در 15 آبان 1357، شاه در مقابل دوربین تلویزیون ظاهر شد و با چهره و بیانی که مثل همیشه نبود، برخلاف همه 37 سال پیش، نشانی از تبختر و تکبر و کلمه‌هایی که همواره به کار می‌برد، نداشت، او برای نخستین بار به جای «ما» از واژه «من» استفاده کرد. او برای نخستین بار به فساد و ظلم رژیمش اعتراف کرد. آنچه که امروز بقایا و پس‌مانده‌هایش به دستور همان اربابان آمریکایی و به کمک رسانه‌های زنجیره‌ای خود، همچنان تطهیر کرده، دوران طلایی جلوه داده و با سوءاستفاده از حافظه ضعیف تاریخی برخی و سانسور و تحریف، آن رژیم به عنوان نظام ایده آل قالب می‌کنند!

شاه اعتراف کرد که خائن است

شاه به طور علنی و رسمی در مقابل چشم‌های میلیون‌ها بیننده تلویزیون خودش، صریحا اذعان نمود که ملت ایران علیه ظلم و فساد رژیمش به پا خاسته است و ادامه داد:

«… من آگاهم که به نام جلوگیری از آشوب و هرج و مرج این امکان وجود دارد که اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود…»

به این معنی که او به عنوان بالاترین و اصلی‌ترین فرد حکومت پهلوی، صریحا گفت که فشار اختناق در رژیمش وجود داشته است و امکان تکرار آن نیز وجود دارد. همان که حضرت امام در پیامشان و در همان روزها تاکید کردند که اگر محمدرضا فرصت پیدا کند‌، مجددا همان استبداد و اختناق مهیب 25 سال قبل را برقرار خواهد ساخت و از همین روی از مردم ایران خواستند آن ریشه شجره خبیثه را که از خاک بیرون آمده است‌، فرصت ندهند و فرمودند: جمع شوید و همت کنید و برای همیشه این ریشه را از خاک میهن اسلامی به دور اندازید.

شاه و اربابان شاه فقط فرصت می‌خواستند تا بتوانند در برابر طوفان ملت که هر زمان اوضاع آنها را بیشتر به هم می‌ریخت‌، خود را پیدا کرده و ترفند و حیله و نیرنگ دیگری برای بقای خویش سوار کنند‌، اما این حضرت امام خمینی بودند که بسان یک رهبر حکیم، هر آن به مردم هشدار و انذار دادند که درنگ نکنند و به محمدرضا و اربابانش مهلت ندهند. از جمله در پیامی به ملت ایران در تاریخ 16 آبان 1357 یعنی یک روز بعد از اعترافات شاه فرمودند:

«… ملت‏‎ ‎‏ایران باید بداند که این نطق‌های فریبنده برای اغفال مردم و فرونشاندن آتش خشم ملت‏‎ ‎‏است ‌، تا تثبیت مقام کرده و قدرت را بازیابد؛ و خدا می‌داند که اسلام و روحانیت و عموم‏‎ ‎‏ملت پس از آن با چه مصیبت‌های دردناکی مواجه خواهد شد.‏ عزیزان من!… از این نرمش‌های شیطانی و توبه‌نامه‌های ابلیسی فریب نخورید، که‏‎ ‎‏نمی‌خورید. شاه در اول سلطنت غاصبانۀ خود سوگند خورد که به اسلام وفادار باشد و به‏‎ ‎‏ملت خیانت نکند و اکنون اعتراف می‌کند که خائن است و اسلام و ایران را به تباهی‏‎ ‎‏کشانده است و تمام خیانت‌ها عمدی بوده است که امروز اسم «اشتباه» بر آن می‌گذارد.‏‎ ‎‏غفلت نکنید که این اشتباهات عمدی تکرار خواهد شد و کشور را به نیستی و ملت را به‏‎ ‎‏تباهی خواهد کشاند…»

اذعان شاه به فساد مالی و سیاسی

شاه در بخشی دیگر از آخرین سخنرانی‌اش گفت:

«… من آگاهم با ایجاد فشار این خطر وجود دارد که سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود…»

در این جملات نیز محمدرضا صریحا اعتراف کرد در رژیم 37 ساله‌اش، فساد مالی و فساد سیاسی وجود داشته و این دو فساد با یکدیگر پیوند نامیمونی هم برقرار کرده بودند و در صورت تداوم رژیم شاه، خطر تکرار آن سازش فساد مالی و سیاسی وجود خواهد داشت.

یعنی شاه به روشنی و وضوح، هم به فساد و ظلمی که به دستور آمریکایی‌ها، بیش از 37 سال به مردم ایران تحمیل کرده بود، اعتراف کرد، هم به فشار اختناق و هم به درهم آمیختگی فساد مالی و فساد سیاسی.

حضرت امام در 24 آبان 1357 و در جمع دانشجویان و ایرانیان خارج کشور در‌باره این اعترافات شاه فرمودند:

«… (شاه) نمی‌تواند انکارکند که فساد درکار بوده و این قدر هم قضیه شور بوده است که خودِ خان‏‎ ‎هم فهمیده‌‌، برای این که چند روز پیش از این پشت رادیو دیدید که اقرار کرد به‏‎ ‎‏همۀ «اشتباهات»‌، منتها اسمش را «اشتباهات» گذاشت‌، لکن اقرار به این کرد که تا حالا هر‎چه شده است کارهای خلاف ‏‏[‏‏بوده‏‏]‏‏ و از این به بعد نمی‌شود.‏.. حالا گاهی وقت‌ها یک کاسه‌هایی که‏‎ ‎‏از آش داغ‌تر هم هست، داریم ممکن است که در بین مردم که به حَسَبِ فکرْ عقب‏‎ ‎‏افتاده‌اند یا اینکه خیر، طمع دارند و باز میل دارند که شاه باشد و آمریکایی‌ها باشند‌، اینها‏‎ ‎‏باز شاه را بخواهند تنزیه‌اش کنند یا بگویند چه است‌، ممکن است باشد- ولی خود ایشان‏‎ ‎‏هم تصدیق کرد به اینکه در این مدت اشتباهات بوده است و ما هم عرض کردیم که‏‎ ‎‏قضیۀ «اشتباهات» نبوده و تعمدها بوده است!… »

چنان‌که تفاله‌های شاه و رژیمش و رسانه‌های وابسته به کانون‌های استعماری همواره سعی داشته‌اند با تبلیغات سوء و پروپاگاندا، دوران حاکمیت خاندان پهلوی را خصوصا برای نسل امروز، دورانی رویایی و افسانه‌ای تصویر کنند و این سخنان صریح شاه و دیگر همپالگی‌های رژیمش را سانسور نموده‌اند. در حالی که این سخنان و حرف‌های دیگر عوامل رژیم پهلوی محکم‌ترین و مستندترین شواهد مکتوب و شفاهی برای منابع یک قضاوت مستدل و منطقی درباره آن دوران به شمار می‌آیند.

آنچه مسلم است، یاوه‌گویی‌ها و لاطائلات رسانه‌های زنجیره‌ای که امروز با هر دوز و کلکی سعی در تطهیر چهره رژیم گذشته داشته و انقلاب عظیم ملت ایران را با کلمات و عباراتی همچون «شورش» و «بلوا» و…. نام می‌برند، به هیچ وجه حتی با سخنان شاهی که داعیه‌دار میراثش هستند، نمی‌خواند.

شاه در آن آخرین سخنرانی تلویزیونی خود گفت:

«… من نیز پیام انقلاب شما را شنیدم… انقلاب ملت ایران نمی‌تواند مورد تایید من به عنوان یک فرد ایرانی نباشد…»

یعنی با این معیاری که شاه در آن روز اعلام کرد، هیچ یک از این مدعیان سلطنت و غیر‌سلطنت که هنوز پس از گذشت 45 سال، پیام انقلاب ایران را نشنیده و انقلاب ملت ایران را شورش و بلوا می‌خوانند نمی‌توانند ایرانی باشند.

سندی انکارناپذیر درباره اصالت سخنرانی شاه

در سال‌های بعد گفته شد که این سخنرانی توسط فرح و اعوان و انصارش به شاه تحمیل شده و گویا محمدرضا به هیچ وجه از آن سخنرانی راضی نبوده است. اما سند مهم و غیرقابل انکاری وجود دارد که نشان می‌دهد شاه پس از نطق یاد شده، از آن راضی بوده و این رضایت خود را ابراز نموده و اصرار داشته که بر اساس محتوای آن نطق در میان اقشار مختلف آرامش و تأمل و سکون تبلیغ شود.

شاه پس از آن سخنرانی، با علی امینی (از دوستان و نخست‌وزیران سابق خود در اوایل دهه 40) تماس گرفته تا بازتاب آن را در محافل سیاسی ارزیابی نماید و در یک مکالمه 4-5 دقیقه‌ای با علی امینی‌، ضمن ابراز رضایت از سخنرانی یاد شده، همان مسائل مربوط به فساد و ظلم که در طی نطقش، مورد‌ اشاره و تأکید قرار داده بود را مجدداً بازگو کرده و مورد تایید قرار می‌دهد. بخشی از آن مکالمه به نقل از فایل صوتی یاد شده به شرح زیر است:

«شاه: بله شنیدم که (نطق تلویزیونی 15 آبان 57) خیلی تأثیر خوبی کرده، اون‌هایی که شنیده‌اند می‌گفتند.

علی امینی: حتما مؤثر است

شاه: در هر صورت ما [در سخنرانی خطاب به مردم] راجع به گذشته هم صحبت کردیم، خبط و خطا و فساد و ظلم، همه‌چیز.

امینی: خب، اینا خیلی مؤثره قربان

شاه: گفتیم دیگر تکرار نخواهد شد و این حکومت [دولت نظامی] هم البته قبلاً گفتیم فقط موقتی است… (این دولت در مجلس) می‌گوید من برنامه‌ای ندارم غیر از برقراری نظم و مبارزه با فساد همین، چون وقت نیست.»

عوامل شاه هم به فساد و ظلم اعتراف کردند

اعتراف به فساد گسترده در رژیم پهلوی به خود شاه محدود نشد و حتی سرسپرده‌ترین عناصر آن رژیم که سال‌ها از توبره گشادش خورده و بالا کشیده بودند هم بعدا به آن معترف شدند. شاید بتوان اعتراف «احسان یارشاطر» (بهائی معروف و از مزدوران به اصطلاح فرهنگی شاه) به فساد عظیمی‌که در رژیم شاه وجود داشت را مثال زد، آنچنان‌که در نامه‌اش به مسئولین پس از انقلاب «بنگاه‌ ترجمه و نشر کتاب» نوشت.

در آن نامه «یار شاطر» دامنه فساد در حکومت پهلوی را آنچنان وسیع و گسترده دانست که حتی حکم معروف «اصل برائت است، مگر خلافش ثابت شود» را زیر علامت سؤال برده و تأکید کرد که در آن رژیم در واقع «اصل بر فساد بوده مگر خلافش ثابت شود»! و به همین دلیل کمتر کسی از این فساد در امان بوده است.

در بخشی از نامه‌ای که «احسان یارشاطر» در فروردین 1358 برای ابراز همکاری با نظام جدید از نیویورک نوشت، آمده بود:

«… هر چند اصل برائت است (اما) دامنه فساد (در رژیم گذشته) چندان وسعت داشته که اگر هم کسی خلاف آن را اصل بگیرد، غیرطبیعی نیست و انصاف باید داد که در نظام سابق کمتر کسی از سرایت فساد مامون مانده بود…»

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

مادران انگلیسی علیه کشتار کودکان فلسطینی

در انگلیس مادران به همراه فرزندان خود توقف جنایت و کودک کشی در غزه

طنز پاورقی، 2 فروردین

کودک کشی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.