تنهاترین اصرارش این بود که عروسی بدون گناه باشد. برای غذا کوبیده به همراه سالاد سفارش داده بودیم. حساس بود که غذا به اندازه؛ اما بدون اسراف باشد.
خط قرمز حمید گناه بود. با حمید نیت کردیم برای اینکه در مراسم عروسی مان گناه نباشد، سه روز روزه بگیریم.
در شکل مراسم هم خیلی همراهی می کرد. تمام سعی اش این بود که از مراسم راضی باشم. همیشه می گفت اگر این را دوست نداری بگو عوضش کنیم.
تنهاترین اصرارش این بود که عروسی بدون گناه باشد. برای غذا کوبیده به همراه سالاد سفارش داده بودیم. حساس بود که غذا به اندازه؛ اما بدون اسراف باشد.
مراسم خیلی خوب برگزار شد. هم راضی بودیم و هم ساده بود و هم بدون گناه و دلخوری.
به روایت فرزانه سیاهکالی مرادی؛ همسر شهید
برگرفته از کتاب «یادت باشد»؛ خاطرات شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی
گریهای که دل شهید مدافع حرم را لرزاند!
خاطرات جالب از تقید شهید مدافع حرم به مستحبات
رفتار یک شهید در برابر بیحوصلگی همسرش
ماجرای شهیدی که هیچ وقت سینهاش نمیسوزد
ماجرای یادداشتهای کوتاه همسر شهید سیاهکالی مردای به ایشان
ماجرای قرار یک همسر شهید با شوهرش
ماجرای تمرین همسر شهید برای خواندن وصیت نامه شوهرش