سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / انقلاب اسلامی / بزودی لشگر شهدا / خاطره شهادت شهید مدافع حرم رضا اسماعیلی

خاطره شهادت شهید مدافع حرم رضا اسماعیلی

داعشی ها محاصره اش کردن تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید،
تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش

همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد.

ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد…
تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌ی زمین
فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس
برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش

کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم
اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید…

ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی…
اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب…
اصلا من آمدم سرم رو بدم…
یا علی یا زهرا…

میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد.
بعدم سر رضا رو گذاشتن تو جعبه و فرستادن ‌برای حاج قاسم…

شهیدرضااسماعیلی
شهید مدافع حرم تیپ فاطمیون

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

۳ ترور با یک فرمول

سه دولت، سه سپهبد شهید

پاسخ فرهنگ انقلابی به نیازهای امروزی

عبدالحمید قدیریان، چهره هنر انقلاب از احوال فرهنگ در این روزگار می‌گوید

یک دیدگاه

  1. این داستان که حاج قاسم اونجا بوده و سرش رو فرستادن برای حاجی دروغه لطفا مطلبو درست تعریف کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.