سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / شورای نویسندگان / انواع قلب در قرآن و روایات- بخش هفتم

انواع قلب در قرآن و روایات- بخش هفتم

دانلود

 

.

مفهوم قلوب مریض در قرآن _انواع قلب مریض در قرآن _گفتاری درمعنای بیماری دل _شباهت رفتاری با امام _مشتری تفکر _خصوصیات انسانی که قلبش مریض است

ختم بر قلوب

[ بقرة7 ] ص3 – خَتَمَ اللّهُ عَلي قُلُوبِهِمْ وَ عَلي سَمْعِهِمْ وَ عَلي أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ
خداوند بر دل هاي آنان‏، و بر شنوايي ايشان مُهر نهاده‏؛ و بر ديدگانشان پرده ‏اي است‏؛ و آنان را عذابي دردناک است‏.

[ بقرة8 ]  – وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالْيَوْمِ اْلآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنينَ
و برخي از مردم مي‏گويند: «ما به خدا و روز بازپسين ايمان آورده‏ ايم‏»، ولي گروندگان [راستين‏] نيستند.
[ بقرة9 ]  – يُخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ
با خدا و مؤمنان نيرنگ مي‏بازند؛ ولي جز بر خويشتن نيرنگ نمي‏زنند، و نمي‏فهمند.
[ بقرة10 ]  – في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ بِما کانُوا يَکْذِبُونَ
در دلهايشان مرضي است‏؛ و خدا بر مرضشان افزود؛ و به [سزاي‏] آنچه به دروغ مي گفتند، عذابي دردناک [در پيش‏] خواهند داشت‏.
[ بقرة11 ]  – وَ إِذا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي اْلأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ
و چون به آنان گفته شود: «در زمين فساد مکنيد»، مي‏گويند: «ما خود اصلاحگريم‏».
[ بقرة12 ]  – أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا يَشْعُرُونَ
بهوش باشيد که آنان فسادگرانند، ليکن نمي ‏فهمند.
[ بقرة13 ]   – وَ إِذا قيلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا يَعْلَمُونَ
و چون به آنان گفته شود: «همان گونه که مردم ايمان آوردند، شما هم ايمان بياوريد»، مي‏گويند: «آيا همان گونه که کم خردان ايمان آورده ‏اند، ايمان بياوريم‏؟» هشدار که آنان همان کم‏ خردانند؛ ولي نمي‏دانند.
[ بقرة14 ]  – وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلَوْا إِلي شَياطينِهِمْ قالُوا إِنّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ
و چون با کساني که ايمان آورده ‏اند برخورد کنند، مي‏گويند: «ايمان آورديم »، و چون با شيطان هاي خود خلوت کنند، مي‏گويند: «در حقيقت ما با شماييم‏، ما فقط [آنان را] ريشخند مي‏کنيم‏».
[ بقرة15 ]  – اللّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ في طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ
خدا [است که‏] ريشخندشان مي‏کند، و آنان را در طغيانشان فرو مي‏گذارد تا سرگردان شوند.
[ بقرة16 ]  – أُولئِکَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدي فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدينَ
همين کسانند که گمراهي را به [بهاي‏] هدايت خريدند، در نتيجه داد و ستدشان سود[ي به بار] نياورد؛ و هدايت‏ يافته نبودند.
[ بقرة17 ]  – مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نارًا فَلَمّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ في ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ
مَثَل آنان‏، همچون مَثَل کساني است که آتشي افروختند، و چون پيرامون آنان را روشنايي داد، خدا نورشان را برد؛ و در ميان تاريکي هايي که نمي‏بينند رهايشان کرد.
[ بقرة18 ]   – صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ
کرند، لالند، کورند؛ بنابراين به راه نمي‏آيند.

[ بقرة19 ]  – أَوْ کَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ في آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللّهُ مُحيطٌ بِالْکافِرينَ
يا چون [کساني که در معرض‏] رگباري از آسمان ـ که در آن تاريکيها و رعد و برقي است‏ ـ [قرار گرفته‏اند]؛ از [نهيب‏] آذرخش [و] بيم مرگ‏، سر انگشتان خود را در گوشهايشان نهند، ولي خدا بر کافران احاطه دارد.
[ بقرة20 ]   – يَکادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللّهَ عَلي کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ
نزديک است که برق چشمانشان را بربايد؛ هر گاه که بر آنان روشني بخشد، در آن گام زنند؛ و چون راهشان را تاريک کند، [بر جاي خود] بايستند؛ و اگر خدا مي‏خواست شنوايي و بينايي‏شان را برمي‏گرفت‏، که خدا بر همه چيز تواناست‏.

[ بقرة21 ]   – يا أَيُّهَا النّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذي خَلَقَکُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
اي مردم‏، پروردگارتان را که شما، و کساني را که پيش از شما بوده ‏اند آفريده است‏، پرستش کنيد؛ باشد که به تقوا گراييد.

.

ختم بر قلب

[ أنعام46 ]  – قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللّهُ سَمْعَکُمْ وَ أَبْصارَکُمْ وَ خَتَمَ عَلي قُلُوبِکُمْ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللّهِ يَأْتيکُمْ بِهِ انْظُرْ کَيْفَ نُصَرِّفُ اْلآياتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ
بگو: «به نظر شما، اگر خدا شنوايي شما و ديدگانتان را بگيرد و بر دلهايتان مُهر نهد، آيا غير از خدا کدام معبودي است که آن را به شما بازپس دهد؟» بنگر چگونه آيات [خود] را [گوناگون‏] بيان مي‏کنيم‏، سپس آنان روي برمي‏ تابند؟

[ شوري24 ]   – أَمْ يَقُولُونَ افْتَري عَلَي اللّهِ کَذِبًا فَإِنْ يَشَإِ اللّهُ يَخْتِمْ عَلي قَلْبِکَ وَ يَمْحُ اللّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
آيا مي‏گويند: «بر خدا دروغي بسته است‏؟» پس اگر خدا بخواهد بر دلت مُهر مي نهد؛ و خدا باطل را محو و حقيقت را با کلمات خويش پا برجا مي‏کند. اوست که به راز دل ها داناست‏.

[جاثية23 ] – أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللّهُ عَلي عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلي سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلي بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْديهِ مِنْ بَعْدِ اللّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ
پس آيا ديدي کسي را که هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بر ديده‏اش پرده نهاده است‏؟ آيا پس از خدا چه کسي او را هدايت خواهد کرد؟ آيا پند نمي‏گيريد؟

طبع بر قلوب

[ نساء155 ]  فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ وَ کُفْرِهِمْ بِآياتِ اللّهِ وَ قَتْلِهِمُ اْلأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَيْها بِکُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاّ قَليلاً
پس به [سزاي‏] پيمان‏ شکني‏شان‏، و انکارشان نسبت به آيات خدا، و کشتار ناحق آنان [از] انبيا، و گفتارشان که‏: «دل هاي ما در غلاف است‏» [لعنتشان کرديم‏] بلکه خدا به خاطر کفرشان بر دل هايشان مُهر زده و در نتيجه جز شماري اندک [از ايشان‏] ايمان نمي‏آورند.
[ أعراف100 ]  أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذينَ يَرِثُونَ اْلأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِها أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلي قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ
مگر براي کساني که زمين را پس از ساکنان [پيشين‏] آن به ارث مي‏برند، باز ننموده است که اگر مي‏خواستيم آنان را به [کيفر] گناهانشان مي‏رسانديم و بر دل هايشان مُهر مي‏نهاديم تا ديگر نشنوند.
[ أعراف101 ]  تِلْکَ الْقُري نَقُصُّ عَلَيْکَ مِنْ أَنْبائِها وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما کانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ کَذلِکَ يَطْبَعُ اللّهُ عَلي قُلُوبِ الْکافِرينَ
اين شهرهاست که برخي از خبرهاي آن را بر تو حکايت مي‏کنيم‏. در حقيقت‏، پيامبرانشان دلايل روشن برايشان آوردند. اما آنان به آنچه قبلاً تکذيب کرده بودند [باز] ايمان نمي ‏آوردند. اين گونه خدا بر دل هاي کافران مُهر مي ‏نهد.
[ توبة87 ]  رَضُوا بِأَنْ يَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلي قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ
راضي شدند که با خانه ‏نشينان باشند، و بر دلهايشان مُهر زده شده است‏، در نتيجه قدرت درک ندارند.
[ توبة93 ]  إِنَّمَا السَّبيلُ عَلَي الَّذينَ يَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِياءُ رَضُوا بِأَنْ يَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللّهُ عَلي قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
ايراد فقط بر کساني است که با اينکه توانگرند از تو اجازه [ترک جهاد] مي‏خواهند. [و به اين‏] راضي شده ‏اند که با خانه ‏نشينان باشند، و خدا بر دل هايشان مُهر نهاد، در نتيجه آنان نمي‏ فهمند.
[يونس74 ]  ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلاً إِلي قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما کانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ کَذلِکَ نَطْبَعُ عَلي قُلُوبِ الْمُعْتَدينَ
آنگاه‏، پس از وي رسولاني را به سوي قومشان برانگيختيم‏، و آنان دلايل آشکار برايشان آوردند، ولي ايشان بر آن نبودند که به چيزي که قبلاً آن را دروغ شمرده بودند ايمان بياورند. اين گونه ما بر دلهاي تجاوزکاران مُهر مي ‏نهيم‏.
[ نحل108 ]  أُولئِکَ الَّذينَ طَبَعَ اللّهُ عَلي قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ
آنان کساني‏اند که خدا بر دلها و گوش و ديدگانشان مُهر نهاده و آنان خود غافلانند.
[ روم59 ] کَذلِکَ يَطْبَعُ اللّهُ عَلي قُلُوبِ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ
اين گونه‏، خدا بر دلهاي کساني که نمي‏دانند مُهر مي‏نهد.
[غافر35 ] الَّذينَ يُجادِلُونَ في آياتِ اللّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ الَّذينَ آمَنُوا کَذلِکَ يَطْبَعُ اللّهُ عَلي کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبّارٍ
کساني که در باره آيات خدا ـ بدون حجتي که براي آنان آمده باشد ـ مجادله مي‏کنند، [اين ستيزه‏] در نزد خدا و نزد کساني که ايمان آورده ‏اند [مايه‏] عداوت بزرگي است‏. اين گونه‏، خدا بر دل هر متکبر و زورگويي مُهر مي ‏نهد.
[محمد16 ]  وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْکَ حَتّي إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِکَ قالُوا لِلَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفًا أُولئِکَ الَّذينَ طَبَعَ اللّهُ عَلي قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
و از ميان [منافقان‏] کساني‏اند که [در ظاهر] به [سخنان‏] تو گوش مي‏دهند، ولي چون از نزد تو بيرون مي‏روند، به دانش يافتگان مي‏گويند: «هم اکنون چه گفت‏؟» اينان همانانند که خدا بر دل هايشان مهر نهاده است و از هوس هاي خود پيروي کرده ‏اند.
[ منافقون3 ]  ذلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلي قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ
اين بدان سبب است که آنان ايمان آورده‏، سپس به انکار پرداخته ‏اند و در نتيجه بر دلهايشان مُهر زده شده و [ديگر] نمي ‏فهمند.
مرض در قلوب
[ بقرة10 ] في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ بِما کانُوا يَکْذِبُونَ
در دلهايشان مرضي است‏؛ و خدا بر مرضشان افزود؛ و به [سزاي‏] آنچه به دروغ مي گفتند، عذابي دردناک [در پيش‏] خواهند داشت‏.
[مائدة52 ] فَتَرَي الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشي أَنْ تُصيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَي اللّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلي ما أَسَرُّوا في أَنْفُسِهِمْ نادِمينَ
مي‏بيني کساني که در دل هايشان بيماري است‏، در [دوستي‏] با آنان شتاب مي‏ورزند. مي‏گويند: «مي‏ترسيم به ما حادثه ناگواري برسد.» اميد است خدا از جانب خود فتح [منظور] يا امر ديگري را پيش آورد، تا [در نتيجه آنان‏] از آنچه در دل خود نهفته داشته ‏اند پشيمان گردند.
[أنفال49 ]   – إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَکَّلْ عَلَي اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزيزٌ حَکيمٌ
آنگاه که منافقان و کساني که در دل هايشان بيماري بود مي‏گفتند: «اينان [=مؤمنان‏] را دينشان فريفته است‏.» و هر کس بر خدا توکل کند [بداند که‏] در حقيقت خدا شکست‏ ناپذير حکيم است‏.
[توبة125 ] وَ أَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَي رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ
اما کساني که در دلهايشان بيماري است‏، پليدي بر پليديشان افزود و در حال کفر درمي‏گذرند.
[حج53 ] لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظّالِمينَ لَفي شِقاقٍ بَعيدٍ
تا آنچه را که شيطان القا مي‏کند، براي کساني که در دل هايشان بيماري است و [نيز] براي سنگدلان آزمايشي گرداند، و ستمگران در ستيزه‏اي بس دور و درازند.
[نور50 ]   – أَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحيفَ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ
آيا در دلهايشان بيماري است‏، يا شک دارند، يا از آن مي‏ترسند که خدا و فرستاده‏ اش بر آنان ستم ورزند؟ [نه‏،] بلکه خودشان ستمکارند.
[أحزاب12 ]  وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاّ غُرُورًا
و هنگامي که منافقان و کساني که در دل هايشان بيماري است مي‏گفتند: «خدا و فرستاده ‏اش جز فريب به ما وعده‏اي ندادند».
[ أحزاب32 ]   – يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا
اي همسران پيامبر، شما مانند هيچ يک از زنان [ديگر] نيستيد، اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنکه در دلش بيماري است طمع ورزد؛ و گفتاري شايسته گوييد.
[ أحزاب60 ]   –لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَةِ لَنُغْرِيَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَکَ فيها إِلاّ قَليلاً
اگر منافقان و کساني که در دل هايشان مرضي هست و شايعه‏ افکنان در مدينه‏، [از کارشان‏] باز نايستند، تو را سخت بر آنان مسلط مي‏کنيم تا جز [مدتي‏] اندک در همسايگي تو نپايند.
[محمد20 ]   وَ يَقُولُ الَّذينَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فيهَا الْقِتالُ رَأَيْتَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْکَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلي لَهُمْ
و کساني که ايمان آورده ‏اند مي‏گويند: «چرا سوره ‏اي [در باره جهاد] نازل نمي شود؟» اما چون سوره‏ اي صريح نازل شد و در آن نام کارزار آمد، آنان که در دل هايشان مرضي هست‏، مانند کسي که به حال بي هوشي مرگ افتاده به تو مي‏ نگرند.
[محمد29 ]  أَمْ حَسِبَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللّهُ أَضْغانَهُمْ
آيا کساني که در دل هايشان مرضي هست‏، پنداشتند که خدا هرگز کينه آنان را آشکار نخواهد کرد؟
[ مدثر31 ]  وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النّارِ إِلاّ مَلائِکَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاّ فِتْنَةً لِلَّذينَ کَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذينَ آمَنُوا إيمانًا وَ لا يَرْتابَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْکافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً کَذلِکَ يُضِلُّ اللّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاّ هُوَ وَ ما هِيَ إِلاّ ذِکْري لِلْبَشَرِ
و ما موکّلان آتش را جز فرشتگان نگردانيديم‏، و شماره آنها را جز آزمايشي براي کساني که کافر شده ‏اند قرار نداديم‏، تا آنان که اهل کتابند يقين به هم رسانند، و ايمان کساني که ايمان آورده ‏اند افزون گردد، و آنان که کتاب به ايشان داده شده و [نيز] مؤمنان به شک نيفتند، و تا کساني که در دل هايشان بيماري است و کافران بگويند: «خدا از اين وصف‏ کردن‏، چه چيزي را اراده کرده است‏؟» اين گونه‏، خدا هر که را بخواهد بيراه مي‏گذارد و هر که را بخواهد هدايت مي کند، و [شماره‏] سپاهيان پروردگارت را جز او نمي‏داند، و اين [آيات‏] جز تذکاري براي بشر نيست‏.
 زغ و ریب قلب
[آل عمران8 ] – رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهّابُ
[مي‏گويند:] پروردگارا، پس از آنکه ما را هدايت کردي‏، دل هايمان را دستخوش انحراف مگردان‏، و از جانب خود، رحمتي بر ما ارزاني دار که تو خود بخشايشگري‏.
[ توبة45 ]  – إِنَّما يَسْتَأْذِنُکَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ اْلآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ في رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ
تنها کساني از تو اجازه مي‏خواهند [به جهاد نروند] که به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند و دلهايشان به شک افتاده و در شک خود سرگردانند.
[ توبة110 ]  – لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذي بَنَوْا ريبَةً في قُلُوبِهِمْ إِلاّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللّهُ عَليمٌ حَکيمٌ
همواره آن ساختماني که بنا کرده‏اند، در دلهايشان مايه شک [و نفاق‏] است ، تا آنکه دلهايشان پاره پاره شود، و خدا داناي سنجيده‏کار است‏.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

درمحضر امام صادق (علیه السلام)_دو ویژگی حضرت عباس علیه السلام

حضرت عباس علیه‌السلام

زیارت عاشورا _ دانلود صوت «قرائت سریع» + متن

سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.