سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / شورای نویسندگان / در محضر قرآن _سوره مجادله (شب نهم محرم)

در محضر قرآن _سوره مجادله (شب نهم محرم)

دانلود

 

[أنبياء30 ] – أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذينَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ کانَتا رَتْقًا فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ
آيا کساني که کفر ورزيدند ندانستند که آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختيم‏، و هر چيز زنده ‏اي را از آب پديد آورديم‏؟ آيا [باز هم‏] ايمان نمي ‏آورند؟

خلقت و عناصر انسان

[تين4 ]   – لَقَدْ خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ
[که‏] براستي انسان را در نيکوترين اعتدال آفريديم‏.

[سجدة7 ]   – الَّذي أَحْسَنَ کُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ اْلإِنْسانِ مِنْ طينٍ
همان کسي که هر چيزي را که آفريده است نيکو آفريده‏، و آفرينش انسان را از گِل آغاز کرد؛

[مؤمنون12 ]  – وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ
و به يقين‏، انسان را از عصاره‏اي از گِل آفريديم‏.

[صافات11 ]  – فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طينٍ لازِبٍ
پس‏، [از کافران‏] بپرس‏: آيا ايشان [از نظر] آفرينش سخت‏ترند يا کساني که [در آسمانها] خلق کرديم‏؟ ما آنان را از گِلي چسبنده پديد آورديم‏.

[أنعام2 ]   – هُوَ الَّذي خَلَقَکُمْ مِنْ طينٍ ثُمَّ قَضي أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّي عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ
اوست کسي که شما را از گِل آفريد. آنگاه مدتي را [براي شما عُمْر] مقرر داشت‏. و اَجَل حتمي نزد اوست‏. با اين همه‏، [بعضي از] شما [در قدرت او] ترديد مي‏کنيد

[حجر26 ]   – وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
و در حقيقت‏، انسان را از گِلي خشک‏، از گِلي سياه و بدبو، آفريديم‏.
[الرحمن14 ]  – خَلَقَ اْلإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ کَالْفَخّارِ
انسان را از گل خشکيده‏اي سفال مانند، آفريد

[روم20 ]  – وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ
و از نشانه ‏هاي او اين است که شما را از خاک آفريد؛ پس بناگاه شما [به صورت‏] بشري هر سو پراکنده شديد.

[حج5 ]  – يا أَيُّهَا النّاسُ إِنْ کُنْتُمْ في رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِي اْلأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلي أَجَلٍ مُسَمًّي ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ يُتَوَفّي وَ مِنْکُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلي أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَ تَرَي اْلأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ
اي مردم‏، اگر در باره برانگيخته شدن در شکّيد، پس [بدانيد] که ما شما را از خاک آفريده ‏ايم‏، سپس از نطفه‏، سپس از علقه‏، آنگاه از مضغه‏، داراي خلقت کامل و [احياناً] خلقت ناقص‏، تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانيم‏. و آنچه را اراده مي‏کنيم تا مدتي معين در رحمها قرار مي‏دهيم‏، آنگاه شما را [به صورت‏] کودک برون مي‏آوريم‏، سپس [حيات شما را ادامه مي‏دهيم‏] تا به حد رشدتان برسيد، و برخي از شما [زودرس‏] مي‏ميرد، و برخي از شما به غايت پيري مي‏رسد به گونه‏اي که پس از دانستن [بسي چيزها] چيزي نمي‏داند. و زمين را خشکيده مي‏بيني و[لي‏] چون آب بر آن فرود آوريم به جنبش درمي‏آيد و نمو مي‏کند و از هر نوع [رستنيهاي‏] نيکو مي‏روياند

[نوح15 ]   – أَ لَمْ تَرَوْا کَيْفَ خَلَقَ اللّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقًا
مگر ملاحظه نکرده‏ايد که چگونه خدا هفت آسمان را تُو بر تُو آفريده است‏؟

[ذاريات22 ]   – وَ فِي السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ
و روزي شما و آنچه وعده داده شده ‏ايد در آسمان است‏.

سوره مجادله:

اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ ۚ أُولَٰٓئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ ۚ أَلَآ إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ

شیطان بر آنان چیره شده و یاد خدا را از خاطرشان برده است، آنان حزب شیطانند، آگاه باش كه حزب شیطان یقیناً زیان‌كاراند! (۱۹)مجادله

إِنَّ الَّذِينَ يُحَآدُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُٓ أُولَٰٓئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ

بی‌تردید كسانی كه با خدا و پیامبرش دشمنی می‌كنند، در زمره خوارترینان هستند. (۲۰)مجادله

كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِيٓ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ

خدا مقرّر كرده است كه بی تردید من و پیامبرانم پیروزیم. همانا خدا نیرومند و توانای شكست‌ناپذیر است. (۲۱)مجادله

لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوٓا آبَآءَهُمْ أَوْ أَبْنَآءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ ۚ أُولَٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ۖ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ أُولَٰٓئِكَ حِزْبُ اللَّهِ ۚ أَلَآ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

گروهی را كه به خدا و روز قیامت ایمان دارند، نمی یابی كه با كسانی كه با خدا و پیامبرش دشمنی دارند، دوستی برقرار كنند، گرچه پدرانشان یا فرزاندانشان یا برادرانشان یا خویشانشان باشند. اینانند كه خدا ایمان را در دل‌هایشان پایدار كرده، و به روحی از جانب خود نیرومندشان ساخته، و آنان را به بهشت‌هایی كه از زیرِ [درختانِ‌] آن نهرها جاری است درمی‌آورد، در آنجا جاودانه‌اند، خدا از آنان خشنود است و آنان هم از خدا خشنودند. اینان حزب خدایند، آگاه باش كه یقیناً حزب الله [بر همه موانع و مشكلات دنیا و آخرت‌] پیروزند. (۲۲)مجادله

 

زیارت عاشورا

 اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى، وَ ابْدَاْ بِه اَوَّلاً ثُمَّ الْعَنِ الثّانِىَ وَ الثّالِثَ وَ الرّابِعَ. اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً، وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللّهِ بْنَ زیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَهَ، وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً، وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ  

در حالت سجده می گویی : اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ، اَلحَمْدُ لِلّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى. اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ، وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ، اَلَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ

ذکر الله

[نور36 ]  – في بُيُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْکَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ اْلآصالِ
در خانه‏ هايي که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت‏] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه‏]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مي‏کنند:

 در تفسیر برهان از حضرت محمدباقر(علیه السلام) آمده: قال (رحمه الله) و عن الشیخ ابی جعفر الطوسی عن رجاله عن عبدالله بن عجلان السکونی قال سَمِعْتُ اَبا جَعْفَر(عليه السلام) يَقُولُ: بَيْتُ عَلىّ و فاطِمَةَ حُجْرَةُ رَسُولِ اللّه(صلى الله عليه وآله) وَ سَقْفُ بَيْتِهِمْ عَرْشُ رَبِّ الْعالَمينَ. وَ فى قَعْرِ بُيُوتِهِمْ فُرْجَةٌ مَكْشُوطَةٌ اِلَى الْعَرْشِ مِعْراجُ الْوَحْىِ؛ و المَلائِكَةُ تَنْزِلُ عَلَيْهِمْ بِالْوَحْىِ صَباحاً وَ مَسائاً و كُلَّ ساعَة وَ طَرْفَةَ عَيْن وَ الْمَلائِكَةُ لا يَنْقَطِعُ فَوْجُهُمْ: فَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَصْعَدُ.. و ان الله تبارک و تعالی کشف لابراهیم(ع) عن السموات حتی ابصر العرش و اِنَّ اللّهَ زادَ فى قُوَةِ ناظِرِ مُحَّمد وَ علىٍّ و فاطِمَةَ وَ الْحَسَن و الْحُسَيْنِ(عليهم السلام) و كانُوا يُبْصِرونَ العَرْشَ و لايَجِدونَ لِبُيُوتِهِمْ سَقْفاً غَيْرَ الْعَرْشِ؛ فَبُيُوتُهُمْ مُسَقَّفةٌ به عرشِ الرَّحْمانِ. وَ مَعارِجُ المَلائِكَةِ و الرُّوحِ فيها بِاءِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ اَمْر، قال قلت: من کل امر سلام؟ قال: بکل امر ،فقلت: هذا التنزیل؟

شنيدم كه امام محمدباقر عليه السلام مي فرمايد: خانه ي علي و فاطمه، حجره ي رسول الله صلي الله عليه و آله است و سقف خانه اش، عرش رب العالمين. در انتهاي خانه هاشان شكافي است كه از آن تا عرش، پرده از معراج وحي برداشته شده است و ملائكه هر صبح و شام و هر ساعتي و هر لحظه اي با وحي الهي بر آنان نازل مي شوند و رشته ي فوج ملائكه فرودآينده قطع نمي شود: گروهي فرود مي آيند و دسته اي بالا مي روند..و خداوند تبارک و تعالی آسمانها را بر ابراهیم (علیه السلام) نازل کرد تا عرش را ببیند… و همانا خداوند بر قوّت ديده ي محمد، علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام بيافزود تا عرش را مشاهده مي كردند و جز عرش، سرپوشي براي خانه هايشان نمي ديدند. خانه هاشان به عرش رحمان مسقف است و معراج هاي ملائكه و الروح در خانه هاي ايشان است، به اذن پروردگارشان؛ من كل امر سلام.

تفسير برهان: ج 4، ص 478.

 

 

 

.

سخنرانی
حجت الاسلام حاج محمود ابوالقاسمی

شب نهم محرم الحرام ۱۴۴۵

مورخ ۱۴۰۲/۰۵/۴

هیئت محبان فاطمه سلام الله علیها
مسجد حضرت زینب سلام الله علیها

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شعر/ شیعیان ،دیگر هوای نینوا دارد حسین

السلام علی الحسین

آهنگ / سرانجام

السلام علی الحسین

یک دیدگاه

  1. سلام علیکم

    انسان واین همه غربت/؟؟؟؟

    ایات را که ملاحظه میکردم همه درباره انسان است و وقتی توجه بیشتر کردم دیدم کل قران برای رشد وکمال انسان هست

    اما یک نکته جالب توجه برایم بیش از امور دیگه پررنگتر جلوه کرد میپرسید کدام نکته ؟؟؟

    از اولین قرون تاریخ علم واز اولین دانمشمندان درحوزه های مختلف علوم اکتسابی درباره انسان اضهارنظرهای گوناگون کرده و بعنوان معیار وملاک برای انسان شناسی بعنوان مرجع و بقول فرنگی مابان رفرنس تلقی میشود

    افلاطون چنین گفت ارسطو چنان بقراطحکیم این گوید جالینوس آن ….

    جناب سعدی اینگونه فرموده و جناب ابن سینا و فارابی آن منظر را عنوان فرموده

    ازاقصی نقاط عالم واز شرق وغرب مکاتب مختلف انسان را مانند موشی آزمایشگاهی روی تخت جراحی نظرات خویش قطعه قطعه نموده وهرانچه که اندازه و حد فکری خویش ظرفیت داشته بنام انسان نگاشته و ازجانب خود تعریفی برای انسانیت انسان قلمداد کردند

    اما دراین میان دیدگاه ومنظر خالق این انسان از کمترین بهایی برخوردار بوده کسی به ان وقعی انگونه که شایسته وبایسته ان است نمینهد . براستی چرا ؟؟؟

    یا ایهاالانسان ماغرک بربک الکریم الذی خلقک فسواک فعدلک

    اینکه انسان دارای خوی کمال طلبی است ازکمالات فطرتش هست اما اگر این خلق وخو را باتکبر الوده نماید دیگه از کمالاتش نیست که از جهل وضعفش هست که خود ناشناخته دچار اوهام شده درباره خویش و دنیای بچگانه خویش خیال میبافد و میبافد تا بلکه گمشده خویش بیابد .اما ذهی خیال باطل

    که باید خود شناسی را درمسیر و ازمسیر خداشناسی آغاز کرد چه اینکه اگر قرارباشه خداشناسی را نیز دریافت زمانی از مسیر خودشناسی خواهد یافت که نسبت به حق وخقیقت خاشع باشد و اهل خشیت زیرا اهل خشیت هستند که مخاطب اصلی قران کریم هستند و دیگران ازاین نعمت بی بهره خواهند بود زیرا مطابق ایان ابتدایی سوره طه قران نازل نشده الی برای تذکره اهل خشیت

    اهل خشیت باشی لایق گفتگو ومخاطب کلام خالقت هستی واگرازاین منظر انسان را شناختیم هدایت یافتیم واگرنه هرانچه درباره انسان گفتیم وشنفتیم بافته هایی است که نه تار وپودش قوام دارد ونه نقش ونگارش جلوه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.