سقوط جمهوری اسلامی به دلیل تعارض واضح با منافع ملی از همان ابتدا ممتنع بود، اما این حقیقت برای ضدانقلاب واضح نشده بود اما با اتفاقات اخیر بر همگان آشکار شد. حاصل آن نیز گوشهنشینی و افسردگی روزافزون این جبهه سیاسی است.
پائیز سال گذشته جامعه ایران اتفاقات و تنشهای عجیب و ناگواری را به خود دید. اغتشاشات در بخشهایی از کشور به بهانه فوت مهسا امینی و به قصد نابودی کشور در جریان بود. در آنزمان اعتماد به نفس این جریان بسیار زیاد بود و آنها گمان میکردند جمهوریاسلامی زمان زیادی برایش باقی نمانده است.
عدهای ضدانقلاب که اغتشاشات کمجمعیت اما مخرب اراذل و اوباش را در خیابانهای کشور دیدند، حتی برای نیروهای امنیتی امان نامه صادر میکردند. رضا پهلوی میگفت:«نیروی انتظامی اگر به مردم بپیوندد در امان است». شاهین نجفی، مطرب دستچندم اپوزیسیون نیز برای یه بخش عظیمی از جامعه ایران امان نامه صادر کرد. او در توییت خود به افراد محجبه، نظامیان وظیفه، کارکنان صدا و سیما و روحانیون مخالف نظام اگر با این جماعت همراه شوند در امان خواهند بود.
وضعیت اما بر وفق مراد اپوزیسیون پبش نرفت. تقریبا از اواسط آبان، خیابانهای کشور خالی شده بود اما تغییری در کنداکتور رسانههای معاند اتفاق نیفتاد. آنها همچنان فیلمهای اغتشاشات روزهای گذشته را با 《خبر فوری اعتراضات سراسری 》 منتشر میکردند. آنها هنوز امید داشتند که بتوانند جنازه اغتشاشات را زنده کنند.
این تلاشها البته محدود به زنده نگه داشتن انقلاب تلویزیونی و اینترنتیشان نبود، بلکه با برگزاری همایشهای متعدد در خارج کشور با حضور افرادی همچون رضا پهلوی، مسیح علینژاد، حامد اسماعیلیون، نازنین بنیادی و حتی علی کریمی برگزار کردند. عنوان این جلسات تلاش برای اتحاد اپوزیسیون بود.
ضد انقلاب اما گمان میکرد با حل شدن مشکلات درونی ضدانقلاب، روند براندازی در ایران تسریع میشود، اما هنوز سال ۱۴۰۱ به اتمام نرسیده بود که فروپاشی آنچه آنها «منشور مهسا» مینامیدند آغاز شد. در مدت زمان کوتاهی اعضای این منشور یکی پس از دیگری از این گروه جدا شدند تا امروز این منشور و اتحاد منحل شده باشد.
امروز دیگر حتی خبری از بیانیههای پر تعداد و نمایشی ضدانقلاب نیست. همه چیز به اتمام رسیده است و به اذعان رسانههای خودشان در شرایط افسردگی سیاسی به سر میبرند، این موضوع در ماههای اخیر مورد توجه تحلیلگران شبکههای بیبیسی، اینترنشنال و دیگر فعالین اپوزیسیون قرار گرفته و آنها را مجبور به اقرار کرده است.
کارشناس شبکه بیبیسی در گفتگو با این شبکه اعتراف کرد: «آقای خامنهای و تیم ایشان متأسفانه موفق شدند (توطئه) تمام انقلابهای مخملی در ایران را خنثی کنند».
شهرام همایون، فعال با سابقه سلطنتطلب، در برنامه تلوزیونیاش بعد از گفتگو با مهمان شبکهاش دیگر توان ادامه دادن نداشت و گفت:«اگر چند دقیقه دیگر ادامه دهید زار زار گریه میکنم! جگرم خون است! انصافاً شیوههای جمهوری اسلامی در منزوی کردن نیروهای برانداز موفق بوده است؛ همه سنگرها را گرفتهاند!»
پذیرش این واقعیت حتی به کارشناسان خیال پرداز اینترنشنال نیز رسیده است، اخیرا کارشناسی در این شبکه در گفتگو با سیما ثابت، مجری مغرض اینترنشنال گفت:« اکنون احساس افسردگی داریم، جمهوری اسلامی را نمیشود ساقط کرد؛ آنها در سوریه که حکومت خودشان نبود توانستند بشار اسد را نگه دارند!»
سقوط جمهوری اسلامی به دلیل تعارض واضح با منافع ملی از همان ابتدا ممتنع بود، اما این حقیقت برای ضدانقلاب واضح نشده بود اما با اتفاقات اخیر بر همگان آشکار شد. حاصل آن نیز گوشهنشینی و افسردگی روزافزون این جبهه سیاسی است.