سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / شعر/من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه

شعر/من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه

من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه

در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه

هر گوشه یکی مستی دستی زده بر دستی
وان ساقی سرمستی با ساغر شاهانه

ای لولی بربط زن تو مست تری یا من
ای پیش تو چو مستی افسون من افسانه

از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه

چون کشتی بی لنگر کژ میشد و مژ میشد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه

گفتم که رفیقی کن با من که منت خویشم
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه

گفتم : ز کجایی تو؟ تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه

نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه

من بی دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه

تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هوشیاران مسپار یکی دانه

.

.

.

.

من بی‌خود و تو بی‌خود ما را که بَرد خانه؟

من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه؟

در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم

هریک بتر از دیگر شوریده و دیوانه

جانا به خرابات آ تا لذّتِ جان بینی

جان را چه خوشی باشد بی‌صحبتِ جانانه؟

هر گوشه یکی مستی دستی زبرِ دستی

و آن ساقیِ هر هستی با ساغرِ شاهانه

تو وقفِ خراباتی دخلت می و خرجت می

زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه

ای لولیِ بربط‌زن تو مست‌تری یا من؟

ای پیشِ چو تو مستی افسونِ من افسانه

از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد

در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه

چون کشتیِ بی‌لنگر کژ می‌شد و مژ می‌شد

وز حسرتِ او مرده صد عاقل و فرزانه

گفتم: ز کجایی تو؟ تسخر زد و گفت: ای جان

نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه

نیمیم ز آب و گِل نیمیم ز جان و دل

نیمیم لبِ دریا نیمی همه دُردانه

گفتم که: رفیقی کن با من که منم خویشت

گفتا که: بنشناسم من خویش ز بیگانه

من بی‌دل و دستارم در خانهٔ خمّارم

یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه؟

در حلقهٔ لنگانی می‌باید لنگیدن

این پند ننوشیدی از خواجهٔ علیانه

سرمستِ چنان خوبی کی کم بود از چوبی؟

برخاست فغان آخر از استن حنانه

شمس‌الحقِ تبریزی از خلق چه پرهیزی؟

اکنون که درافکندی صد فتنهٔ فتّانه

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

خاطره‌ای شنیدنی از توافق نظر رهبر انقلاب و شهید مطهری درباره مثنوی مولوی

آنچه مولوی را مولوی کرد

نماهنگ /تو را است معجزه درکف… عصا بیفکن

سروده‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.