سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / زن در خانواده، در محیط خانواده، چه ‌کاره است؟

زن در خانواده، در محیط خانواده، چه ‌کاره است؟

حالا زن در خانواده، در محیط خانواده، چه ‌کاره است؟ من با توجّه به مجموعه‌ی معارفی که در آیات و روایات و مانند اینها هست در ذهن خودم این ‌جور تصویر میکنم که زن، هوایی است که فضای خانواده را انباشته؛ یعنی همچنان که شما در فضا تنفّس میکنید، اگر هوا نباشد، تنفّس ممکن نیست، زن این جوری است؛ زنِ خانواده به منزله‌ی تنفّس در این فضا است.

اینکه در روایت هست: اَلمَراَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة،(۱۳) مال اینجا است، مال خانواده است.

«ریحانه» یعنی گل، یعنی عطر، بوی خوش؛ همان هوایی که فضا را پُر میکند.

«قهرمان» در زبان عربی  ــ در «لَیسَت بِقَهرَمَانَة» ــ با قهرمان در زبان فارسی فرق دارد.

«قهرمان» یعنی کارگزار، کارگر یا مثلاً فرض کنید سرکارگر؛ زن یک «قهرمانة» نیست.

در خانواده، این جور نیست که شما خیال کنید حالا زن گرفتید، کارها را بریزید سر زن؛ نخیر.

خودش داوطلبانه یک کاری را میخواهد انجام بدهد، [عیب ندارد؛] خانه‌ی خودش است، دلش می خواهد یک کاری را انجام بدهد، انجام داده؛ اگر نه، هیچ کس حق ندارد ــ مرد یا غیر مرد ــ او را وادار کند، اجبار کند به اینکه این کار را باید انجام بدهد.

پس این [جور] است.

خب، زن در خانواده یک وقت در نقش همسری ظاهر می شود، یک وقت در نقش مادری ظاهر می شود؛ هر کدام یک خصوصیّتی دارند.

در نقش همسری، زن در درجه‌ی اوّل مظهرِ آرامش است: وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسکُنَ اِلَیها؛(۱۴) آرامش.

چون زندگی تلاطم دارد؛ مرد در این دریای زندگی مشغول کار و تلاطم است؛ وقتی به خانه می‌آید، احتیاج به آرامش دارد، احتیاج به سکینه دارد. این سکینه را زن در خانه ایجاد میکند؛ لِیَسکُنَ اِلَیها؛ [یعنی] مرد در کنار زن احساس آرامش کند؛ زن مایه‌ی آرامش است.

نقش زن به عنوان همسر، عشق و آرامش است، همین طور که قبلاً اشاره کردم، این کتابهای همسران شهدا را بخوانید، عشق و آرامش آنجا خوب واضح می شود و نشان می دهد خودش را که این مردی که حالا رفته داخل میدان جنگ ــ چه دفاع مقدّس، چه دفاع از حرم، چه بقیّه‌ی میدانهای سخت ــ چطور در کنار این زن آرامش پیدا می کند و آن تلاطم روحی‌اش فرو می‌نشیند و چطور عامل عشق او را سرِ پا نگه میدارد، به او جرئت می دهد، به او جسارت می دهد، به او قوّت می دهد تا او بتواند کار کند.

یعنی زن به عنوان همسر این‌ جوری است: مایه‌ی سکونت، مایه‌ی عشق و آرامش و مانند اینها است.

حالا این مسئله‌ی سکونت را که گفتم: وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسکُنَ اِلَیها؛ این یک آیه‌ است؛ در یک آیه‌ی دیگر هم «خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجًا لِتَسکُنوا اِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَة»(۱۵) [دارد].

«مَوَدَّة» یعنی همان عشق؛ «رَحمَة» یعنی مهربانی؛ بین زن و شوهر عشق و مهربانی متبادل می شود.

نقش زن به عنوان همسر این است؛ این نقش کوچکی نیست، خیلی نقش مهمّی است، خیلی نقش بزرگی است. این مربوط به همسری.

در مورد مادریِ نقش زن، نقش حقّ حیات است؛ یعنی زن تولیدکننده‌ی موجوداتی است که از او به وجود می‌آیند.

این [جور] است دیگر. او است که حمل میکند، او است که وضع میکند،‌ او است که تغذیه می کند، او است که نگهداری می کند.

جان انسانها در مشت مادرها است؛ مادرها به فرزند حقّ حیات دارند.

محبّتی که خدای متعال در دل مادر نسبت به فرزند قرار داده،

یک چیز بی‌نظیر است؛ یعنی اصلاً هیچ عشقی از این نوع نیست، به این کیفیّت نیست که آن را قرار داده. صاحب حقّ حیات است، بعد ادامه‌ی نسل؛ مادرها مایه‌ی ادامه‌ی نسلند، یعنی نسل بشر با «مادری» است که ادامه پیدا میکند.

مادرها مایه‌ی انتقال عناصر هویّت ملّی‌اند؛ هویّت ملّی یک چیز مهمّی است.

یعنی هویّت یک ملّت، شخصیّت یک ملّت در درجه‌ی اوّل به وسیله‌ی مادرها منتقل می شوند؛ زبان، عادات، آداب، سنّت‌ها، اخلاق های خوب، عادتهای خوب، اینها همه در درجه‌ی اوّل به وسیله‌ی مادر منتقل میشود.

پدر هم مؤثّر است امّا خیلی کمتر از مادر؛ مادر بیشترین تأثیر را دارد.

افشاننده‌ی بذر ایمان در دلها؛ مادرها هستند که فرزند را مؤمن بار می‌آورند.

«ایمان» درس نیست که آدم به یکی درس بدهد یاد بگیرد؛ ایمان یک رویش است، یک رشد معنوی است که بذرافشانی لازم دارد؛ این بذرافشانی به وسیله‌ی مادر انجام میگیرد و مادر این کار را میکند.

اخلاق را همین ‌طور. بنابراین نقش [او] فوق‌العاده است.

حالا این دو نقش، نقش مهمّی است؛ من بارها گفته‌ام، عقیده‌ام هم همین است، که مهم‌ترین و اصلی‌ترین وظایف زن هم اینها است.

یعنی حالا این خانم گفتند «من یک خانم خانه‌دار هستم»، خب خیلی خوب است. اصلی‌ترین نقش یک زن از نظر اسلام همین نقش خانه‌داری است منتها مهم این است که خانه‌داری به معنای خانه‌نشینی نیست.

بعضی اینها را با هم اشتباه میکنند؛ وقتی میگوییم خانه‌داری، خیال میکنند میگوییم داخل خانه بنشینید، هیچ کار نکنید، هیچ وظیفه‌ای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعّالیّتهای سیاسی نکنید؛ معنای خانه‌داری این نیست.

خانه‌داری یعنی خانه را داشته باشید؛ در کنار داشتن خانه، هر کار دیگری که از عهده‌ی شما برمی‌آید و میل به آن و شوق به آن را دارید میتوانید انجام بدهید؛ منتها همه در ذیل خانه‌داری است. ‌

اگر چنانچه امر، یک جایی دائر شد بین اینکه جان این بچّه حفظ بشود یا آن کار در اداره انجام بگیرد، جان این بچّه مقدّم است؛ در این تردیدی دارید؟

نه، یعنی هیچ زنی در این تردید ندارد که اگر جان بچّه در خطر بیفتد یا آن کار در اداره در خطر بیفتد، جان بچّه مقدّم است. اخلاق بچّه هم همین‌ طور است، ایمان بچّه‌ هم همین‌ طور است، تربیت بچّه هم همین‌ طور است.

یعنی همان ‌طور که در مورد جان بچّه تردیدی ندارید، در مورد تربیت [هم همین طور است]. البتّه یک جاهایی هست که میتوان با یک شیوه‌ای، با یک شگردی، این به‌اصطلاح تردید و دَوَران امر بین این و آن را به یک شکلی حل کرد، یک مواردی میشود حل کرد، امّا اگر چنانچه واقعاً دَوَران بود و چاره‌ای نبود، این مقدّم بر آن [کار اداره] است؛ ولیکن [اگر] آن هم کار مُجازی است، کار لازمی است، در مواردی ضروری است ــ‌ یعنی کارهای اجتماعی در یک مواردی‌ فریضه است، وظیفه است، باید انجام بدهید ــ آنجا خب باید انجام داد.

البتّه آنجایی [هم] که فریضه است، بستگی دارد به اینکه اهمّیّت این فریضه چقدر باشد. حالا من مسئله‌ی جان را مثال زدم [لکن] گاهی هست که اهمّیّت یک فریضه از جان بچّه‌ی انسان، از جان همسر انسان، از جان پدر و مادر انسان بالاتر است.

لذا شما به امام حسین علیه السلام،عرض می کنید: بِاَبی اَنتَ وَ اُمّی؛(۱۶) پدر و مادرم قربانت.

از پدر و مادر چه کسی بالاتر؟

جانشان قربانِ جان شما.

یا در آیه‌ی قرآن [می فرماید]: «قُل اِن کانَ آباؤُکُم وَ اَبناؤُکُم وَ اِخوانُکُم» تا بقیّه‌ی آن که: «اَحَبَّ اِلَیکُم مِنَ اللهِ وَ رَسولِهِ وَ جِهادٍ فی‌ سَبیلِهِ فَتَرَبَّصوا»؛(۱۷) 

نباید اینها را  بیشتر از خدا و جهاد در راه خدا دوست داشته باشیم؛ یک جاهایی این ‌جوری است.

فریضه وقتی که بزرگ شد، عظمت پیدا کرد، حتّی بر جان کودک هم ترجیح پیدا میکند؛ لکن در غیر [این] موارد، در موارد عادی، محورِ وظایفِ زن، خانواده است و واقعاً هم خانواده بدون حضور زن، بدون فعّالیّت زن، بدون احساسِ تکلیفِ زن، امکان ندارد اداره بشود، و اداره نمی شود؛ بدون زن، اداره نمی شود.

یک گره‌های ریزی گاهی در خانواده هست که جز با سرانگشت ظریفِ زن باز نخواهد شد.

مرد هر چه هم قوی باشد و توانا باشد، نمیتواند بعضی از گره‌ها را باز کند.

این گره‌های ظریف و گاهی گره‌های کور، جز با سرانگشت ظریف زن بازشدنی نیست. خب، این هم در مورد خانواده.

البتّه در مورد مسئله‌ی خانواده هم باز اگر بخواهیم مسائل غرب را نگاه کنیم، فاجعه است؛ فاجعه است! غرب خانواده را متلاشی کرده؛ واقعاً متلاشی کرده.

البتّه حالا من که میگویم متلاشی کرده، معنایش این نیست که در غرب اصلاً خانواده وجود ندارد؛ چرا، بعضی از خانواده‌ها، خانواده‌های خوبی هم هستند، واقعاً خانواده‌اند؛ بعضی‌ها صورتِ خانواده است، باطنِ خانواده نیست.

من در یک نوشته‌ی غربی آمریکایی میخواندم که زن و مرد برای اینکه بتوانند بچّه‌ها را درست ببینند و به‌اصطلاح خانواده باشند، قرار میگذارند که فلان ساعت شما از اداره بیا، خانم هم از اداره بیاید، یک چایی، یک عصرانه‌ای با هم بخوریم؛ یعنی یک ساعت معیّنی ــ مثلاً ساعت ۴ تا ۶ ــ این بیاید، او هم بیاید، بچه‌ها هم که از مدرسه آمدند، بیایند بنشینند یک چایی دُور هم بخورند؛ این می شود خانواده!

بعد این برود دنبال کار خودش، آن [هم] برود دنبال شب‌نشینی خودش، دنبال رفاقت خودش؛ اینکه خانواده نیست، صورتِ خانواده است.

 

.

(۱۳ کافی، ج ۱۱، ص ۱۷۰
(۱۴ سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌  ۱۸۹
(۱۵ سوره‌ی روم، بخشی از آیه‌ ۲۱
(۱۶ کامل‌الزّیارات، ص ۱۷۷ (زیارت عاشورا)
(۱۷ سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ ۲۴؛ «بگو: اگر پدران و پسران و برادران و … نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وى دوست‌داشتنى‌تر است، پس منتظر باشید …»

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

استقبال جالب از وحید شمسایی

سرمربی تیم فوتسال

زیارت عاشورا _ دانلود صوت «قرائت سریع» + متن

سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.