پس از گشایشهای به دست آمده در عرصه دیپلماسی، اغلب اهالی سیاست و کارشناسان ابراز خوشحالی و امیدواری کردهاند. در این میان اما یک طیف داخلی، بهنظر میرسد خیلی از این وضعیت عصبانی شده باشد؛ زیرا برنامهریزیهای خود را در خطر میبیند.
توافق ایران و عربستان، آغاز فصل جدیدی در سیاستخارجی جمهوریاسلامی ایران بود. اتفاقی که نشان از نتیجه دادن رهبرد «مقاومت» و «میدان» و رویکرد دولت سیزدهم در سیاست چندجانبهگرایی و تعامل با همسایگان است. اما طبق معمول عدهای که تنها دغدغهشان منافع حزبی است به کمرنگ کردن نقش دولت در این اتفاقات یا کماهمیت جلوه دادن این رویکرد پرداختند.
در ادامه رویکرد نوین ایران در عرصه سیاستخارجی امروز دبیر شورای عالی امنیتملی به امارات سفر کرد. در این دیدار دو کشور برای افزایش همکاریها و ارتباط اقتصادی با یکدیگر به توافق رسیدند. این توافقها منجر به افزایش تعاملات اقتصادی و باز شدن کانالهای مالی در این کشورها خواهد شد.
وضعیتی که میتواند حضور ایران را در عرصه دیپلماسی بیش از پیش تقویت کند و به «توان چانهزنی» ایران در صحنه جهانی میافزاید. این توافقها اگرچه تاثیر فراوانی بر روی وضعیت اقتصادی و توان دیپلماتیک ایران خواهد گذاشت اما به مذاق بخشی از نیروهای سیاسی ایران خوش نیامده است. معاندین و جریان غربگرای داخلی، بهنظر میآید رضایت چندانی از این روند ندارند.
برای مثال چندی پیش دیاکو حسینی، مشاور سیاستخارجی در دولت روحانی، توییتی عجیب در صفحه خود منتشر کرد. او در توییت خود مدعی شد، گفتگو و توافق با کشورهای همسایه، موجب تضعیف ما در مذاکرات هستهای خواهد شد! در بخشی از این توییت آمده است:«این توافقها، توانایی ایران را برای تصاد تنش را محدود کرده و به حفظ وضعیت موجود در ادامه فرسایش اقتصادی ایران کمک میکنند».
این اظهار نظر البته با واکنشهای منفی زیادی روبهرو شد. بهنظر میرسد تلاش برای سفیدنمایی دولت روحانی، ناتوانترین دولت بعد از انقلاب، به ارائه دادن روایتی وارونه از وضعیت منجر شده است. غربگرایان داخلی و ضدانقلاب هر دو با یک مشکل مشترک روبهرو شدهاند؛ هر دو پروژه خود را در خطر میبینند.
ضدانقلاب از زمان اغتشاشات تاکنون، تلاش خود برای انزوای ایران در صحنه جهانی انجام داده است. آنها تلاش کردند در دیدار با سیاستمداران غربی به خود مشروعیت بدهند و برای خود اعتباری دستوپا کنند. پروژهای که البته چندان مورد توجه جریان واقعگرا در غرب قرار نگرفت. غالب دیدارها نیز (مانند دیدار مصینژاد و امانوئل مکرون) برای امتیازگیری از ایران در میز مذاکره بوده است.
در این سو نیز، عدهای در داخل بر روی شکست ایران در صحنه بینالمللی برنامهریزی کرده بودند. برنامهریزی جریان غربگرای ایرانی برای انتخاباتهای آینده، راه انداختن یک دوگانه بود. آنها میخواستند دوگانه «زبان دنیا بلدها» و «انزواطلبان» راه بیاندازند. دوگانهای که در صورت شکست خوردن ایران در صحنه بینالمللی، به نفع این طیف به نظر میرسید و آنها میتوانستند نماینده «زبان دنیا بلدها» باشند.
از زمان توافق ایران و عربستان تاکنون، رسانههای غربگرا و اصلاحات در حال کماهمیت نشان دادن و یا تخریب این توافق بودهاند. در یک مورد عجیب آن، کانال تلگرامی نزدیک به اصلاحطلبان، توییت یکی از اعضای حزب ندای ایرانیان را به عنوان خبر بازنشر داد. در این خبر، به نقل از والاستریت ژورنال خبر داد که ایران تعهد داده است که خسارت حمله به آرامکو را بدهد!
ادعایی مضحک و بیسند که در هیچ کجای گزارش والاستریت ژورنال دیده نمیشد. اخبار و گزارشها نیز حاکی از آنند که نرمش از سوی عربستان انجام گرفته است؛ از تجدید نظر درباره شبکه اینترنشنال تا عقب نشینی از ایده نابود کردن دولت ملی یمن. وارونهنمایی وضعیت توسط رسانههای غربگرا نشان از در خطر بودن پروژه آنها دارد.
اما آنچه که امروز در صحنه سیاست رخ میدهد با روایت این افراد متفاوت است. توافقهای ایران با کشورهای منطقه، در عرصههای مختلفی دستاوردهای مهمی خواهد داشت. در عرصه سیاستخارجی، محوری بودن نقش ایران در منطقه، بیش از پیش مشخص شد. در زمینه اقتصادی، کانالهای ارزی و ایجاد فضای همافزا با کشورهای منطقه، میتواند به اقتصاد کشور کمک شایانی بکند. نگرانی و ناراحتی اصلاحطلبان نیز ریشه در ترس از شکست پروژه انتخاباتیشان دارد.