جریان ادبی یک حرکت جمعی است که یک هدفی را باید دنبال بکند و بر اساس یک مبنایی این حرکت شکل میگیرد. از لحاظ جریانی نقطه وفاق در این بیانیه جمهوریت، اسلامیت و ولایت فقیه است. نقطه وفاق ادبیات متعهد، جمهوری اسلامی است.
: چندی پیش اهالی کتاب، فرهنگ و رسانه، به دنبال اغتشاشات اخیر با انتشار بیانیهای، وفاداری خود نسبت به آرمانهای امام و شهدا و تبعیت از رهبر انقلاب اسلامی را اعلام کردند. این بیانیه اتفاقی کم نظیر بود که تاکنون به امضای بیش از ۹۰۰ نفر از اهالی فرهنگ رسیده است.
«جریانشناسی» موضوعی مغفول در حوزه فرهنگ است. بیانیه بیش از ۹۰۰ نفر از هالی فرهنگ پیرامون اغتشاشات اخیر آن هم قبل از سخنرانی رهبر معظم انقلاب نشان از شکلگیری یک جریان متهد فرهنگی دارد. میتوان این بیانیه را به عنوان اتفاقی کم نظیر در جریان هنری و ادبی انقلاب دانست. بنابراین پرسش و طرح سوال درمورد بیانیهای که یک نقطه قابل توجه در جریان فرهنگی و ادبی انقلاب اسلامی است، اهمیت ویژهای دارد. در همین راستا رجانیوز در گفتگویی با احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبی، که خود از امضاکنندگان این بیانیه است به بررسی این حرکت جمعی به عنوان جریانی شکل گرفته در جامعه ادبی و فرهنگی کشور پرداخته است.
تعدد کنشگران ویژگی مهم این کنش جمعی
احمد شاکری در خصوص اهمیت تعدد افراد مشارکت کننده در این حرکت جمعی، گفت: خصوصیات جریان ادبی «حرکت جمعی» است. اساسا «جریان» براساس «کنش جمعی» همسو شکل میگیرد. هر شاخه از ادبیات و گونههای ادبی مانند گونه ادبیات مقدس و گونه ادبیات انقلاب جریانی را شکل میدهند ولی اینها به تعبیری جریان کوچکتر از جریان ادبی و هنری انقلاب اسلامی هستند. آن مسئلهای که میتواند یک جریان را قوام دهد و ارزش دهد ابعاد این حرکت جمعی است. یعنی هر چقدر تعداد کنشگران یک جریان بیشتر باشد این جریان از قدرت بیشتری برخوردار است. نوعا در ادبیات دفاع مقدس، هم کنشگران و هم کنشها زیاد است؛ ولی هیچ یک نمیتواند به مثابه یک حرکت جمعی این گونه تلقی شود. بنابراین این حرکت از این جهت که کنشگران قابل توجهی دارد و همه افرادی هستند که در این عرصه حضور دارند بسیار حائز اهمیت است. پس تعدد کنشگران بسیار مهم است.
آشکارسازی جبهه سیاسی کنشگران
وی در ادامه با اشاره به این نکته که این بیانیه جبهه سیاسی کنشگران ادبی و هنری را مشخص میکند، بیان کرد: جریانهای ادبی و هنری در اظهار انتسابشان به انقلاب ممکن است اجمال داشته باشند. بدین معنا که ممکن است برخی نویسندگان که هم از نسل انقلاباند و هم از موضوع انقلاب یا دفاع مقدس مینویسند یا حتی بالاتر نویسنده آئینی هستند؛ در برخی از موضعگیریهای سیاسی که ارتباط پیدا میکند به نظام و رکن رکین ولایت فقیه و جریان متعهد، مردد شوند یا به لحاظ سیاسی زاویه پیدا کنند. نکتهای که اهمیت دارد این است که جریان ادبی زمانی که به متعلقهای مشخصی متوجه میشود از این ابهام و اجمال خارج میشود و جریان ادبی نیازمند این چنین ریزشها و رویشها است. یعنی اگر چنین اتفاقاتی رخ ندهد و چنین بیانیهای منتشر نشود و عدهای بر سر آن اجتماع نکنند و عدهای فاصله نگیرند و یا احیانا در بیانیههای زاویهدار دیگری شرکت نکنند؛ روشن نمیشود که افراد به لحاظ سیاسی متعلق به چه جبههای هستند. درحقیقت ورود جریانهای هنری و ادبی به چنین قضایایی به مثابه یک جراحی است که ابعاد پنهان کنشگران ادبی و هنری در جریان کلی انقلاب را کاملا اشکار میکند.
جمهوری اسلامی نقطه وفاق این حرکت جمعی
شاکری در پاسخ به این سوال که نقطه وفاق در این حرکت جمعی چیست، تشریح کرد: جریان ادبی یک حرکت جمعی است که یک هدفی را باید دنبال بکند و بر اساس یک مبنایی این حرکت شکل میگیرد. از لحاظ جریانی نقطه وفاق در این بیانیه جمهوریت، اسلامیت و ولایت فقیه است. اهمیت این موضوع از این جهت است که در یک جریان یا حرکت جمعی، نقطه وفاق امر اصیل در آن جریان است که بقیه امور متفرع بر آن هستند. نقطه وفاق ادبیات متعهد، جمهوری اسلامی است.
بیانیه کافی نیست، کنش اصیل «کنش ادبی» است
وی در پاسخ به سوال آیا باید در این مرحله متوقف شد یا پیش رفت؟ آیا صرفا بیانیه دادن کافی است؟ بیان کرد: درست است که این بیانیه موضع کنشگران ادبی را روشن میکند. اما موضع کنشی آنها را روشن نمیکند. نکته این است که آیا جریان ادبی با کنش ادبی حیات میکند یا کنش غیرادبی؟ بیانیه کنش غیرادبی است. زمانی بیانیههای اینچنینی میتوانند در متن یک جریان ادبی نفوذ پیدا کنند که تبدیل به کنشهای ادبی متناسب با خود شوند. بدین معنا که نباید به دادن بیانیه کفایت کرد بلکه کنش اصیل کنش ادبی است. پس زمانی این بیانیه دادن در جریان ادبی رسوخ میکند که تبدیل به کنش ادبی شود. یعنی باید دید این بیانیه به چه نحو و در چه مرتبهای از حرکت جریانی، تبدیل به کنش ادبی جمعی میگردد. کنش ادبی هنرمند فعل هنری اوست. یعنی این بیانیه خط و مرزی میکشد اما نه در مورد آثار بلکه در مورد افراد! بدین معنا که چه فردی داخل جریان انقلاب است و چه فردی با جریان انقلاب زاویه دارد. جریان را هم میتوان برای نویسنده و هم برای آثارش در نظر گرفت. ممکن است بین اینها شکاف وجود داشته باشد. یعنی ممکن است نویسندهای متدین باشد و فعل مذهبی داشته باشد اما اثرش به لحاظ مبانی دینی مخدوش باشد. پس لزوما جریان شناسی ادبی فرد با شخصیتش یکسان نیست. این بیانیهها از این جهت مهم است که در موضعگیریهای کنونی یا آینده سیاستگذاران، تصویری از افراد میدهد از لحاظ انکه انقلابی هستند یا فاصله گرفتند یا حداقل سکوت کردند که خود مرحله ای از ضعف است. این تقسیمبندی چندان گویا نیست بدین معنی که نه کسی که بیانیه را امضا کرده است لزوما در اثرش انقلابی است و نه لزوما کسی که امضا نکرده اثار غیر دینی دارد. ما نیازمند این هستیم که ورود بکنیم و آن را به جریان ادبی تبدیل کنیم.
پایداری و استمرار، لازمه تبدیل این حرکت به جریان
او در ادامه در خصوص اهمیت استمرار این حرکت گفت: اگر بخواهیم یک حرکت جمعی را جریان بدانیم نه موج، باید چه کرد؟ چرا که موج هم یک حرکت جمعی است اما دفعی و مقطعی است و پایدار و ماندگار نیست. لذا سوال این است که این بیانیه امضا شده است. آیا باید صبر کرد دید فتنه بعدی چه زمان اتفاق میافتد تا دوباره بیانیه داد؟! این کافی نیست. اگر بخواهیم چنین موضعی صورت بندی جریان فرهنگی را در کشور ما تغییر دهد، نیازمند به خیلی از ملاحظات است که یکی از آنها دوام و استمرار است.
لزوم توسعه این جریان و نفوذ به لایههای عمیقتر
شاکری در خصوص آن که این حرکت جمعی چگونه میتواند مشکل ادبیات و فرهنگ کشور را حل کند نیز بیان کرد: جریان ادبی ممکن است در یک مقطعی راجع به برخی از مبانی روشن مثل همین اغتشاشات اخیر موضعگیری کند. بالاخره هر کسی که حریت یا شرافتی داشته باشد و ایرانی بودن برایش مهم باشد نمیتواند در این غائله سمت دشمن بایستد. چرا که طرف مقابل هرزگی را میخواهد و هر انسان با شرفی حتی اگر مسلمان هم نباشد هرزگی را نمیپسندد. دشمن تکه تکه شدن ایران را میخواهد و هر ایرانی وطن پرستی اگر انقلابی هم نباشد این را نمیخواهد. سوال این است که این بیانیه و این حرکت جمعی در چه لایههایی از ادبیات باید تکرار شود؟ این حرکت جمعی باید مشکل ادبیات ما را حل کند مشکل فرهنگ ما را حل کند. مثلا در ارتباط با جریان ادبیات سیاه دفاع مقدس خطر هست. الان قرائت و گفتمان رسمی در دانشگاهها و محافل عمده قرائت ادبیات سیاه یا ادبیات ضد جنگ است. نکته این است که ما از مسلمات و اموری که یقینی هستند و یک همدلی را ایجاد میکنند باید این حرکت جمعی را نفوذ دهیم به لایه های عمیقتر و از حرکت جمعی محدود به این اتفاق اخیر فراتر رویم. در ادبیات ما کسانی هستند که جنگ را وارونه نشان میدهند و جای جلاد، جای شاه ظالم پهلوی را با مردم مظلوم عوض میکنند. اگر حرکت جمعی در مقابل چنین دیدگاهایی وجود نداشته باشد و فقط به دادن بیانیه خلاصه شود کفایت نمیکند. در حال حاضر دغدغه مجمع ناشران این است که مقابله با تحریف پهلوی باید تبدیل به حرکت جریانی شود و این حرکت جریانی در راستا و هم جهت و در دل چنین بیانیههایی جای میگیرد چرا که این ها با هم هم مبنا هستند. پس ما به دنبال تنوع حرکت جریانی، پایداری حرکت جریانی و توسعه حرکت جریانی هستیم.
تعهد اکثریت جامعه ادبی و هنری به اصول انقلاب
وی در خصوص نسبت این بیانیه با سخنان اخیر رهبر انقلاب که در آن جامعه هنری کشور را سالم دانستند، تشریح کرد: این حرف درست است که جامعه هنری در کشور ما از یک تنوع و تکثری برخوردار است و همچنین بطن و متنشان چیزی نیست که برخی از نمودهای موردی در فضای مجازی نشان میدهد. اگر چه که برخی از توییتها و استوریها از سوی طیف قابل توجهی از افراد پر طرفدار و سلبریتی وجود دارند که تاثیر گذار هستند. اما نکته این هست که بدنه، بدنهی علاقمندی است. دلیل آن این است که برخی از انواع ادبی و گونه ادبی انقلاب زاد یا انقلاب زاده هستند. یعنی دوره جدید پس از انقلاب نویسندههایی بوجود آورد که در بطن انقلاب پرورش یافتند و موضوعاتی پدید آورد که تبدیل به گونههای ادبی شدند. یعنی انقلاب، نتایج و آثار انقلاب در تار و پود ادبیات ما تنیده شده است. البته نباید سینما و ورزشهای پر مخاطب و پرطرفدار را با ادبیات یکی دانست. میزان نفوذ و میزان شناختی که از یک بازیگر سرشناس وجود دارد با میزان شناختی که از یک شاعر یا نویسنده سرشناس وجود دارد بسیار متفاوت است. لذا سلبریتیسازی به عنوان اقتضائات دوران جدید مهم است و باید به آن توجه کرد.
وی افزود: نکته این است که سلبریتیها در کشور ما در هول و هوش موضوعهای خاص و شاخههای خاص هنری و ورزشی سیر میکنند. در ادبیات داستانی مشهورترین نویسندههایی که دنبال کننده دارند چند نفرند؟ در واقع اینها با هم برابر نیستند. فضای ادبیات داستانی ما خیلی پاک است و نویسندههای متعهد در آن زیاداند. درصد تعهد در حوزه ادبیات داستانی در قیاس با حوزهای مثل سینما شاید بیشتر باشد. لذا این نکاتی است که متولیان امر در حوزه جریان شناسی باید به آن توجه کنند؛ چرا که این امری تصادفی نیست و امری برنامه ریزی شده و امری قابل هدایت و مدیریت است. این که چطور جریانهای ادبی و هنری در یک جامعه کنش بکنند تا در چنین موقعیتهایی شاهد آن نباشیم که حرف غالب هنرمندان و نویسندگان شنیده نشود و حرف کسانی که قصد شیطنت دارند موثر گردد دغدغه مهمی است.
جریان ادبی باید به استقبال آینده برود
احمد شاکری در پایان سخنان خویش اظهار داشت: در فضای ادبی و هنری، در کنار واکنشهای دفعی و موردی و مقطعی بشدت نیازمند واکنشهای مستمر، همیشگی و پایدار هستیم. جریان ادبی باید به استقبال آینده برود و نباید منفعل باشد و منتظر تا اتفاقی بیفتد بعد به سراغش رود. ظهور چنین اتفاقاتی مانند فتنه اخیر در کشور ما غیرقابل پیشبینی نبوده است؛ چرا که هم موارد مشابه این اتفاق را پیشتر داشتیم و هم از وجود دشمنان داخلی و خارجی اگاهیم. ارائه بیانیه، کاری تاخیری، پسینی و انفعالی است. انفعال بدین معنا که فعل را فرد دیگری انجام داده و ما در پاسخ به آن منفعل شدیم و کاری انجام میدهیم. این کافی نیست. کسانی که دغدغه جریان شناسی و حرکت جریانی دارند خیلی باید عمیقتر و آینده نگرانهتر به این مقوله نگاه بکنند. این یک حلقه مفقود است. الان این نگاه افقنگر وجود ندارد. تا جایی که من میدانم در فضای ادبیات و خاصه در ادبیات داستانی هیچ تئوری آیندهنگر و هیچ برنامه بلند مدتی برای جریانسازی نداریم. این میتواند خطرساز باشد چرا که اتفاقات دیگری ممکن است رخ دهد و ما مجبور باشیم هم چنان به دنبال واقعه بیانیه دهیم. این کفایت نمیکند.