شاید اگر برخورد سخت قرنی ادامه دار بود و مذاکره منفعلانه دولت موقت جایگزینش نمیشد، جنایت دموکراتها در نقده و مناطق دیگر از کردستان هم اتفاق نمیاقتاد. ضد انقلاب از زمانی جریتر شد که قرنی توسط بازرگان برکنار شد.
قصه کردستان پر غصه است. تلخ است. پر است از جنایتهایی که دموکرات، کومله و دیگر سازمانهای چپگرا مرتکب شدند و حتی صحبت کردن دربارهاش مو به تن آدم سیخ میکند.
یکی از همین حوادث، ۳۱ فروردین ۵۸ رقم خورد؛ زمانی که «حزب دموکرات» با هدف تصرف «نَقَده» و به بهانه تأسیس دفتر، به همراه چریکهای فدایی خلق نزدیک به ۱۵۰۰ نفر را برای سلاخی مردم، به این شهر فرستاد. حزب دموکرات در نظر داشت تا پس از تصرف شهر، رسماً خود مختاری و جدایی کردستان از ایران را اعلام کند.
نبرد دموکراتها و فداییها با مردم شهر چهار روز طول کشید. افراد زیادی از دو طرف جانشان را از دست دادند. البته معارضین بیشتر و بی رحمانهتر کشتند.
مثلا در یک موردی، ۱۱ عضو یک خانواده توسط دموکراتها سر بریده شدند. یا در موردی دیگر سینه جوانی را شکافته، جگرش را شکافته و کباب کردند. جنازه پسر بچهای در حالی دفن شد که بدنش با تیر مثله شده بود.
همان زمانی که ضد انقلاب کردستان مشغول این جنایتها بود، سپهبد محمد ولی قرنی رئیس ستاد ارتش، توسط گروه فرقان در حیاط خانهاش ترور شد و به شهادت رسید.
«اقدام برای سرکوبی مردم کردستان» از جمله دلایلی بود که فرقان در بیانیهاش برای ترور سپهبد قرنی شمرده بود.
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی سپهبد قرنی با حکمی از سوی حضرت امام بهعنوان رئیس ستاد ارتش منصوب شد.
همزمان با استقرار قرنی در ستاد کل ارتش، بحران کردستان هم آغاز شد و در سنندج به اوج رسید. حفظ سنندج آنقدر مهم بود که قرنی با قدرت تمام به مقابله با مسلحین پرداخت. شکستن دیوار صوتی شهر از سوی نیروی هوایی ارتش برای عقب راندن افراد مسلح از اطراف پادگان شهر هم به همین علت بود.
دلیل اصلی کینهتوزی ضد انقلاب کردستان از قرنی هم به همین موضوع بر میگردد. اختلافات جدی بازرگان با رئیس ستاد ارتش هم از همینجا آغاز و در نهایت منتج به برکناری سپهبد قرنی میشود.
قبل از اینکه بازرگان شهید قرنی را برکنار کند، رئیس ستاد ارتش در استعفا نامهای برای امام خمینی مینویسد: دولت بدون مشورت با ارتش و آگاهترین مرجع ارزیابی کردستان نمایندگانی را به آن صفحات میفرستد که با ورود آنها و اولین سخنپراکنی که میکنند، مردم را به پادگان مهاباد ریخته و غارت میکنند و در جلوی همین هیئت فرمانده پادگان را گلوله باران میکنند؛ با این وصف به مردم اجازه خودمختاری میدهند که یقینا هیئت بعدی سند استقلال کردستان را تقدیم یاغیان و عده کثیری مزدور اجنبی که از خارج از ایران و شهرهای داخلی کشور به آن صفحات هجوم آوردهاند، خواهند کرد.
اتهام اصلی قرنی، سر سختیاش در برابر ضد انقلاب کردستان بود و همانطور که در بالا آمد، بهخاطر ایستادگیاش در برابر معارضین به شهادت رسید.
اما جنایت دموکراتها در نقده چه ربطی به شهادت قرنی دارد و ارتباطش با بازرگان چیست؟
سپهبد قرنی در برخورد با معارضین خوب پیش رفته بود. توانسته بود از سقوط سنندج بهعنوان منطقه استراتژیک در غرب کشور جلوگیری کند. میتوانست پیش از اینکه بحران کردستان به دهه شصت کشیده شود، کار ضد انقلاب را یکسره کند.
شاید اگر برخورد سخت قرنی ادامه دار بود و مذاکره منفعلانه دولت موقت جایگزینش نمیشد، جنایت دموکراتها در نقده و مناطق دیگر از کردستان هم اتفاق نمیاقتاد. ضد انقلاب از زمانی جریتر شد که قرنی توسط بازرگان برکنار شد و طبیعتاً مقاومتی در پیش روی خود نمیدید.
چنانچه مهدی کروبی در سال 61 طی سخنرانیاش در نماز جمعه به این موضوع اشاره کرده و خطاب به بازرگان میگوید: مگر شما نبودید که کردستان را از دست دادید؟ مگر شما نبودید که پاسداران را از سنندج بیرون کردید؟ مگر شما نبودید که در مقابل درخواست مرحوم قرنی مبنی بر جلوگیری و سرکوبی ضد انقلابیون در کردستان، پاسخ منفی دادید و نگذاشتید او کار کند و وقتی او مانع از سقوط پادگان سنندج شد، از او انتقاد نموده و ایشان را به همین جرم که در مقابل ضد انقلابیون مقاومت کرده بود از کار برکنار کردید؟
ما چقدر مبتلای مسئله سنندج و کردستان بودیم و آیا مسئولیت خون بچه مسلمانهایی که در آنجا شهید شدند تا توانستند سنندج را آزاد کند به عهده شما نیست؟