شبی بود، سیاه شبی! ابرهای تیره و تار بر وطنمان سایه گسترده بود و ظالمان مست از شراب شهوت، زالوصفت بر تخت ظلمت تکیه زده و آزادی را به بند کشیده بودند. زمانی که صداها در گلو خفه میشد و هیچ کبوتری حق پرواز و هیچ غنچهای حق شکفتن نداشت.
به ناگاه رحمت حق باریدن گرفت و انوار آفتاب، ساطع و دلهای عاشقان به نور او روشن شد. اماممان آمد و ندای «جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ» بر بام ایران اسلامی طنینانداز شد. اولین طلیعههای نور خدا آشکار شد چراکه « وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ».
دیری نپایید که خفاشان شبپرست که طاقت رؤیت نور و تحمل پرواز کبوتران آزاد را نداشتند، به سرزمینمان حمله کردند و هجومی سخت را برای گلستان نوپای ایران رقم زدند. تهاجمی که گلهای زیادی را پرپر کرد و جویهای آبادانی را خشکاند و امام مهربان را داغدار کرد.
باغبان به تجارتی خدایی دعوت میکند. ای کبوتران و ای پرستوهای عاشق! بیایید؛ بیایید که درختان باغ تشنهاند. در مسیر نور بال و پر از دست دهید تا سرو را توان ایستادن باشد. جان و مال هدیه آورید تا غنچههای ناشکفته فرصت شکفتن داشته باشند.
فاسقان یهود و ظالمان نصاری، به قصد خاموش کردن نور خدا؛ بر آشیان مرغان آتش زدند و در این هجوم هر آنچه از جهل و ظلم و شهوت بود را به خدمت گرفتند؛ اما این مؤمنان به خورشید بودند که با نصرت از جانب الله و در تبعیت از هدایت و دین حق، آتش هجوم وحشیانه ابلیس و ابلیسیان را خاموش کردند و گرگهای گرسنهی جان و مال و ناموس این سرزمین را به عقب راندند. جهادی بود جانانه و تجارتی عاشقانه که ثمراتش باقی است.
باغبان، رحلتی آسمانی نمود و در جوار روحالله آرام گرفت. جوانمردی دیگر، میراب بصیر و مقتدر این سرزمین نورانی شد. بیست و اندی سال است که طوفان از پس طوفان و فتنه در پی فتنهای دیگر ما را میآزماید و تنها نگاه به چشمان ولیّ و تأیید اوست که زنده و قائم نگهمان داشته است.
کافی است چشمانمان را بشوییم و اطرافمان را بهتر بنگریم؛ دستهای نصرتش را میبینیم. قدری بیاندیشیم. عبرتها بسیارند و عبرت گیرندگان اندک. بعد از سالها گذشتن از بهمنها، درختان باغ تنومند شدهاند و سر به آسمان میسایند. باغ کوچک آن زمان، امروز سرزمینی سرسبز به پهنای قلوب پاکطینتان عالم شده است. آفتاب، دلهای همسفران به سوی خورشید را زنده و گرم ساخته و عشق به مطلع فجر را درونشان شعلهور کرده است. نگاهی دیگر بیانداز. سوریه آزاده را میبینی؟ یمن مبارز، عراق مجاهد، فلسطین مقاوم، مسلمانان انقلابی عربستان و بحرین و حتی آن دورترها، نیجریه زنده و قائم را؟ اینها فتوحاتی است قریب!
خورشید نورافشانی خود را وسعت و شدت بخشیده و بیداری الهی است که شکل گرفته. پاکطینتان عالم و آزادی خواهان دنیا، مسیر تشکیل امت واحدهای را در پیش گرفتهاند که مانند شیری پرتوان و غراّن، گورخران رمیده و ترسان را از حریمهای نورانی فراری دهد.
حركت عظيم الهي اربعین را میبینی که با نور ثاراللّهی امام عالم به تجمع بزرگ موحدان عالم منجر شده است و در مقابل کسانی که میخواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند اما نمیدانند که برنامه قطعی خداوند «مُتِمُّ نُورِهِ» است و خواهند دید که دوباره خداوند چگونه با نورالله اربعین تمام عالم و آدم را به سمت خورشید حرکت خواهد داد و این بشارت از آن مؤمنین است.
اکنون ما هستیم، وارثان تمام خونها از آغاز تا کنون، وارثان داغها و سوزها، مصیبتها و شهادتها در این زمانهی رویارویی عیان حق و باطل. ما هستیم و تام شدن دوباره نور ربّ و تأثیر آن در وجود موحدان عالم بعد از گذشت چهل سال از انفجار نور. ما هستیم و ندای او که ما را به انصارالله دعوت میکند که اگر چنین کنید، تائیدتان میکنم و بر دشمنان غلبهتان خواهم داد.
و چه زیباست که خدای عزیز و حکیم ما را مجبور به اختیار کرده است. بیداری، بصیرت، قیام و تبعیت از نور تا رسیدن به سرزمین خورشید و یا غفلت، قعود و رضایت به طاغوت و حرکت به سمت درکات ظلمت. اکراهی نیست؛ انتخاب با خودمان است ولی «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ».
محمدحسین فیاض
12/11/97