فرهنگ جهادی؛ تبعه جامعه در حرکت
جهاد از ریشه جهد به معنای حرکت و تلاش است. در جریان مستمر این نوع از حرکت که در اسلام تبیین شده است فرهنگ و سبک زندگی جهادی به وجود میآید. لذا فرهنگ و سبک زندگی اصالت ندارد، یک تبعه است. اگر جامعه ساکن باشد، فرهنگ سکون حاکم می شود. اگر جامعه در حرکت باشد فرهنگ در حرکت حاکم می شود.
بهترین مثال عینی و عملی این موضوع حرکت جمعی و مردمی ابتدای انقلاب برای اصلاح آسیبها و عقب افتادگیهای دوران رژیم طاغوت است، زمانی که عدهای با اهداف مشترک در جریان حرکت انقلاب به سمت روستاها راه میافتادند و هر فرد به حسب وظیفهای که مبتنی بر مفهوم جهاد احساس میکرد دست به اقدام اصلاحی میزد و منشأ خیرات و برکات زیادی میشد.
به حسب حرکت جامعه در مسیر اهداف انقلاب و اصلاح نابسامانیهای شکل گرفته فرهنگ جهادسازندگی در بین مردم شکل گرفت و به تدریج ساختاری تحت عنوان نهاد انقلابی جهاد سازندگی شکل گرفت و به تدریج قوت گرفت و در طول دوران دفاع مقدس نیز به حسب همین حرکت با تشکیل ستادهای پشتیبانی جنگ و سپس پذیرش نقش مهندسی و پشتیبانی جنگ جهاد رشد اجتماعی قابل ملاحظهای پیدا کرد. فرهنگ و به تبع مدیریت جهادی شکل گرفته در آن دوران به حسب جریان انقلابیگری در بین تمامی آحاد جامعه جریان پیدا کرد.
به تدریج با فروکاست جریان انقلابی و حرکت جهادی در جبههها علی رغم وجود مأموریتهای زیاد اصلاحی در مسیر پیش روی انقلاب فرهنگ سکون گسترش پیدا کرد و خوبانی که دیگر احساس جریان یک حرکت اجتماعی وسیع را نمیکردند تنها به تشکیل گروههای مشاوره در پشت میزهایی برای بخشهایی از مشکلات بسنده کردند.
با تشدید جریان بروکراتیک گروههای مشاوره جایگزین گروههای جهادی شد و در طی چند سال فرهنگ پشت میز نشستن و حرف زدن و مشاوره دادن در مورد هر موضوعی قوت گرفت و فرهنگ قالب شد به طوری که در سالهای اخیر هر گاه انگیزه حرکتی در جامعه پیش بیاید با این توجیه که این موضوع را در یک طرح جامع مطرح کنید و مشاوره بدهید سرکوب میشود.
این موضوع در قرآن بسیار نمود دارد، بعنوان مثال در آیه اول سوره ابراهیم(علیه السلام) خداوند به رسول الله(صل الله علیه واله وسلم)میفرماید: كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِما قرآن را بسوی تو نازل کردیم تا بوسیله آن مردم را از ظلمت ها به سوی نور حرکت بدهی و بر صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِقرارشان بدهی! در واقع خداوند در یک کلام هدف نزول قرآن و آمدن رسول الله(صل الله علیه واله وسلم) را حرکت جامعه از یک نقطه که ظلمات هست به سمت نور معرفی میکند و مسیر را نیز پس از آن مشخص میکند.
در آیه پنجم همین سوره نیز خداوند میفرماید: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ، ما موسی (علیه السّلام) را با آیات فرستادیم تا اینکه قومش را از ظلمات خارج نماید و به سمت نور ببرد. این سرخوشه بسیاری از مأموریتها و اهداف مهم قرآنی حرکت است، اگر موضوع حرکت یک قوم یا جامعه درست پرداخته شود بقیه موضوعات به تبع آن مطرح میشود و به کار میآید، همانطور که پس از حرکت جامعه از ظلمتها به سوی نور خداوند مطرح میفرماید که حالا در خلال حرکت به ایام الله نیز آنها را تذکر و توجه بده «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ».
خداوند در همان ابتدا نمی فرماید که ای رسول ما، شما فرهنگ مردم را ابتدا عوض کن! یا نمی فرماید که سبک زندگی آنان را تغییر بده. بجای بسیاری مطالب قابل طرح می فرماید حرکتشان بده! چون حرکت که پیش بیاید کلی چیزها متناسب با حرکت تغییر می کند و ایجاد میشود.
لذا نیاز هست که این موضوع مهم را در جامعه پررنگ نماییم چرا که اگر این را داشته باشیم خیلی چیزها به تبع حل میشود. و اگر همه چیز مطرح شود و در جامعه آورده شود ولی این یک موضوع نباشد فایدهای ندارد. در جامعه ما باید متناسب مسیر پیش روی انقلاب جریان ایجاد کرد و مردم و گروههای اجتماعی را در آن مسیر جریان داد.
زمانی که مردم با الگوی سوره ابراهیم(علیه السلام)، در جریانات الهی قرار بگیرند و حرکت داده شوند به تبع فرهنگ، مدیریت، هنر، سبک زندگی و …. شکوفا خواهد شد.
با توجه به این الگو خداوند می توانست در آیه اول و پنجم سوره ابراهیم(علیه السلام) بفرماید که مردم را دعوت به ایمان و تقوا کن! و یا اینکه در مردم ایجاد فرهنگ کن! برای مردم از آرمان ها بگو و خیلی موضوعات دیگر که امکان طرح آن در این الگوی قرآنی بود. خداوند بجای همه این حرفها، در یک کلام امر به حرکت قوم میدهد.
موسی(علیه السلام) در شرایطی که خود به سمت پروردگارش حرکت میکند و مترصد دریافت هدایت است از سوی خداوند مأمور میشود که: برو به فرعون بگو قوم را به من بده، من می خواهم آنها را ببرم.
موسی(علیه السلام) در چه شرایطی به پیغمبری مبعوث شد که در حرکت است نه در سکون، و این موضوع را ما باید خیلی در جامعه پررنگ کنیم. فرهنگ تبعه حرکت است و ما باید جامعه را به سمت ارزش ها حرکت بدهیم تا فرهنگ ارزشی در بین مردم رواج پیدا کند.
یکی از مثالهای بسیار ملموس اجتماعی حرکت جامعه و جامعه در حرکت مبتنی بر الگوهای قرآنی و دینی فضا جریان اربعین حسینی است که در سالهای اخیر جوامع زیادی را تحت تأثیر خود قرار داده است. به تبع این جریان عظیم اجتماعی فرهنگ و سبک زندگی اربعینی در بین جوانان و مردم از قومیت های مختلف جریان پیدا کرده است.
همینکه فرد یا گروهی عزم سفر اربعین میکنند در همان شبانه روز اول فرهنگ سفر اربعینی و رفتار اربعینی در بین آنها ملموس و مشهود است. به حدی که خود آنان نیز تعجب میکنند و از آن به بعد خود را اربعینی میدانند.
امروزه نیاز شدید به عالمانی احساس میشود که جریان ساز و حرکت دهنده باشند، نه اینکه مدام از ارزشها صحبت کنند. کسی که کارش صرفاً سخنرانی باشد و خود و جامعه را نتواند به حرکت در آورد در واقع به جامعه ظلم کرده است.
امام خمینی (ره)، یک مصداق عینی از یک عالم حرکت دهنده و جریان ساز بود به طوری که با کمترین سخنان ایشان قشر عظیمی از اجتماع به جهاد سازندگی کشیده شدند و سپس با کوچکترین میل ایشان تعداد زیادی از مردم وارد جبههها شدند تا جایی که همه مشاهده کردن دکه عملاً جامعه یک چیز دیگر شده بود.
مقام معظم رهبری نیز در صحبت اخیرشان به مناسبت قیام 19 دیماه با اشاره به محوریت علمای دینی شجاع و سیاستشناس در اغلب حوادث تاریخی و اجتماعیِ ۱۵۰ سال اخیر ایران از جمله قضیه تنباکو، نهضت مشروطه، حادثه گوهرشاد، قیام ۳۰ تیر و قیام ۱۵ خرداد فرمودند: عناصر با نفوذ ممکن است شماری از مردم را به حرکت درآورند اما به موج درآوردن اقیانوس عظیم ملت در مقابل استعمار و استکبار و دنبالههای آنها، فقط کار عالِم و مرجع دینی است و از همین جا میتوان راز دشمنی عمیق مستکبران را با دین، علمای دینی، علمای سیاسی، فقه سیاسی و اسلام سیاسی درک کرد.
ایشان «حساسیتزدایی از اصول و مبانی انقلاب بهوسیله تبلیغات وسیع در فضای مجازی و رسانههای بیگانه و برجستهسازی سخنان افراد کممایه و پر ادعا» را از دیگر برنامههای دشمنان دانستند و گفتند: اصول انقلاب از جمله «شکلگیری حکومت و جامعه بر اساس هندسه دینی»، «استقلال» و«مبارزه با فساد و بیعدالتی» نباید تضعیف شوند.
رهبر معظم انقلاب، با دعوت از اهل فکر و قلم و صاحبان فعالیتهای اجتماعی و مجازی برای مقابله با نقشه دشمن در مسیر حرکت انقلاب فرمودند: این تصور که اصول انقلاب برای مردم و آینده سودمند نیست خلاف واقع و بیانصافی محض است.
پس اگر می خواهیم سبک زندگی اصلاح شود جامعه را حرکت بدهیم. اگر می خواهیم فرهنگ اصلاح شود جامعه را حرکت دهیم. مدام از فرهنگ صحبت کنیم دردی دوا نمی کند. فرهنگ های دیگر را نقد کنیم، فرهنگ آرمانی اسلام را مدام بخواهیم حرف بزنیم دردی دوا نمی کند. حرکت بدهیم.
هر فرهنگی را که می خواهیم در جامعه مطرح شود، باید متناسب با آن فرهنگ، جامعه را حرکت دهیم تا آن فرهنگ در مردم بنشیند. اگر کشور ساکن شود مثل یک برکه به تدریج می گَندد و جانورهای مختلف در آن رشد میکنند. هر هنری را که میخواهیم توی جامعه رشد کند باید متناسب با آن هدف هنری جامعه را به آن سمت حرکت دهیم.
در حرکت است که فرهنگ و هنر مربوطه به وجود می آید. به عنوان مثال هنر انقلاب، در دهه شصت شکل مناسبی به خود گرفت، زمانی که جریانات انقلابی گری در جامعه وجود داشت. به تبع حرکت انقلابی، فرهنگ انقلاب، و به تبع آن هنر انقلاب شکل گرفت. به تبع جریان حرکت انقلابی بود که جهاد سازندگی و بسیج مطرح شد در حالی که قبل از آن خیلی مطرح نبود.
پس از جریانات اول انقلاب فرهنگ و هنر انقلاب نهادینه شد که نمونههای بسیار متعددی از این فرهنگ را میتوان نام برد. پس از آن جنگ واقع شدو همان گونه که امام(ره) فرمودند که این جنگ نعمت خداست، با جریان این نعمت عظیم در جامعه فرهنگ جنگ در جامعه سرازیر شد، فرهنگ جهاد و ایثار در بین جوانان شیوع پیدا کرد. با گذشت زمان بتدریج برخی از این جریانات به دلایلی در کشور کمرنگ شد و به تبع آن فرهنگ انقلابی و فرهنگ ایثار و جهاد نیز در برخی قسمتها کمرنگ شد.
و عده زیادی سعی کردند برای جبران این ماجرا در بخش فرهنگ و هنر زحمت بکشند بدون در نظر گرفتن اهمیت ایجاد حرکت در جامعه. زحمتی که خیلی از اوقات ما برای فرهنگ می کِشیم مانندآن داستان در کتاب پروین اعتصامی است که گفته می شود در فصل پاییز برگ های درختی می افتاد و فردی میخواست برگ های درخت را مدام بچسباند! برگی که از درخت جدا شده زرد میشود و با چسباندن آن نمیتوان درخت را زنده و سرسبز کرد.
در حقیقت فرهنگ، هنر، مدیریت، سبک زندگی و … به خودی خود اصالت ندارند و خود تبعه حرکت هستند. نوشداروی همه اینها، ایجاد جریان در جامعه است و بهترین جریانات در جامعه هم فضاجریانهاست، به سوی هدفی که می خواهیم جامعه قرار بگیرد باید «فضا ـ جریان» راه بیاندازیم، در غیر این صورت فرهنگ و دینداری ضعیف می شود و بسیاری از نخبه ها فراری می شوند. فضاجریانهایی مانند راهیان نور، اردوهای جهادی و در رأس آنها اربعین باید در جامعه مدام تقویت و توسعه یابند.
در این راستا نیاز داریم که شورای عالی حرکت داشته باشیم تا عملاً انقلاب فرهنگی و هنری و … در جامعه ایجاد شود و بدین گونه مطمئن شویم که انقلاب در مسیر ادامه حیات خود گام دوم را با قوت برخواهد داشت.
حجت ترشیزی
۲۰ / ۱۰/ ۱۴۰۰
منبع: مجله کانون سنگر سازان بی سنگر شماره