ضرورت باز کردن یک دایره بسته
اولیـن دوره اش سـال93 برگـزار شـد و سـابقه اش بـه روز هنـر انقلاب اسلامی سـال قبلـش برمی گـردد؛ جایـی که محسـن مومنی شـریف، رئیـس سـابق حوزه هنـری در این مراسـم وعـده داد در سـال های آینـده علاوه بـر تقدیـر از هنرمنـدان، چهـره برتـر هنر انقلاب اسلامی را نیز معرفی کنند.
.
پس ازشـهادت سـیدمرتضی آوینی در روز بیسـتم فروردین سـال1372 ،با پیشـنهاد شـاعران، نویسـندگان و هنرمنـدان حـوزه هنـری سـازمان تبلیغـات اسلامی بـه رهبـر انقلاب، ایـن روز به عنـوان روز هنـر انقلاب اسلامی نامگذاری شـد و از سـال93 بخش تازه ای به آن اضافـه شـد.
در اولیـن دوره انتخـاب چهـره هنـر انقلاب واز میان افرادی مثل مسـعود نجابتی، مرتضی سـرهنگی،فاضـل نظـری، ابراهیـم حاتمی کیـا و نرگس آبیـار، مرتضی سـرهنگی به عنـوان چهـره برتـر هنـر انقلاب اسلامی درسـال۹۳ انتخاب شـد و از آن سـال تاکنون این مراسـم در فروردین هر سـال برگزار می شـود.
یکی از اولین ابهامات و نقدهـا بـه ایـن مراسـم، محـدوده تعریف هنـر انقلاب و معیارهای انتخاب هنرمند متناسـب در این شـاخص بود.
دسـت اندرکاران ایـن برنامـه در جـواب ایـن انتقادهـا عنـوان کردنـد نخسـتین داور واقعـی جشـنواره هفتـه هنر انقلاب، خود مردم هسـتند که با بیشـتر دیده شـدن آثار و اسـتقبال و محبوبیت و مقبولیتی که نسـبت به آنها دارنـد، نامزدهـا و چهره هـای منتخـب را مطـرح می کننـدو بعـد یـک آکادمـی هفتـه هنـر انقلاب تشـکیل می دادندکـه چهره هـای برجسـته هنـری و مدیـران ارشـد حـوزه فرهنگ عضو آن بودند.
این روال هر سـال دچار تغییرات می شـد و امسـال در نشسـت خبری نکته تازه تری مطرح شـد؛ »به جـای معرفـی کاندیـدای چهـره هنر سـال، در هر رشـته ۳نفـر (مجموعـا ۳۰نفـر را تقدیـر خواهیـم کـرد)…
چهـره هنـر سـال انقلاب از میـان کاندیداهـا و به صـورت نظرخواهی از صاحبنظران معرفی می شـود.
« این شـیوه درنهایـت منجـر بـه انتخـاب عبدالحمیـد قدیریـان شـد.
نقدهـا و نگرانی هـا امـا همچنـان مطـرح می شـد و البتـه پاسـخ درخـوری از آن سـمت داده نمی شـد. در نشسـت خبـری امسـال اما صحبتهـای مجدالدیـن معلمی، دبیرهفتـه هنـر قابل تامـل بـود. او در ایـن نشسـت تاکید کرد:
هنـر انقلاب از نظـر مـا، هنـر سـال۵۷ نیسـت، بلکـه هـر هنـری اسـت کـه بـا مـردم بتوانـد ارتبـاط برقـرار کنـد. هنر روشـنفکری و فـرم زده و جشـنواره ای نمی توانـد دغدغـه مـردم باشـد. نـگاه مـردم بـه کیفیـت اثـر هنـری اسـت.
هرچـه هنـر انقلاب کیفی تـر شـود، می توانـد ارتبـاط بهتـری بـا مـردم بگیـرد.»
ایـن اظهارنظـر یـک گام بلنـد برای شـفاف کردن مرزهای این جشـنواره و معیارهایش در نظـر مخاطبـان و اهالـی فرهنـگ بود؛ امـا همچنان بعضی مسـائل و نـکات مبهمـی وجـود دارد کـه در ایـن گزارش به بخشـی از آنهـا اشـاره می کنیـم.
چه کسانی جایزه بردند؟
عبدالحمید قدیریان هشتمین چهرهای است که از سال93 در هفته هنر انقلاب اسلامی انتخاب شده است.
پیشتر گفتیم در سال اول مرتضی سرهنگی انتخاب شد و در سال بعدش و از میان جواد افشار، پرویز پرستویی، بهناز ضرابیزاده، عبدالحمید قدیریان، مجید مجیدی و هادی محمدیان، این مجید مجیدی بود که بهعنوان چهره سال۹۴ هنر انقلاب معرفی شد.
در دوره بعدی از بین حمید حسام، بهناز ضرابیزاده، سیدمسعود شجاعیطباطبایی، ابراهیم حاتمیکیا و محمدحسین مهدویان، شجاعیطباطبایی بهخاطر برگزاری جشنواره کاریکاتور هولوکاست بهعنوان چهره هنر انقلاب در سال95 معرفی شد. سال96 این حمید حسام بود که در رقابت با حسن روحالامین، محمدرضا دوستمحمدی، محمدحسین مهدویان و مهدی نقویان بهعنوان چهره سال انتخاب شد.
سال97 نوبت حاتمیکیا بود که رضا امیرخانی، هدایتالله بهبودی، مسعود نجابتی و مهدی نقویان را کنار بزند و بهعنوان چهره برگزیده هنر انقلاب اسلامی در سال۹۷ معرفی و اعلام شد.
وجود ویروس کرونا باعث شد مراسم انتخاب ششمین و هفتمین چهره برگزیده هنر انقلاب اسلامی به فاصله چند روز و با یک سال تاخیر برگزار شود.
از میان پنج نامزد نهایی و هنرمندانی همچون حسن روحالامین، جواد افشاری، محمدصابر شیخرضایی، غلامرضا صنعتگر و محسن کاظمی، این جایزه را روحالامین بهدست آورد.
چند روز پس از این اتفاق و از بین چهرههایی مانند محمدرضا دوستمحمدی، جلیل سامان، افشین علا، وحید یامینپور و علیمحمد مودب که جزء نامزدهای نهایی اعلامی بودند، در مراسمی که بهصورت حضوری و مجازی برگزار میشد، وحید یامینپور بهعنوان هفتمین چهره برتر هنر انقلاب اسلامی انتخاب شد.
به اسامی این هشت دوره دقت کنید؛ یک جمع آشنا، محدود و گاه تکراری که گامهایش از جایی بلندتر نمیرود و انتخابهایش درنهایت در یک چهارچوب خاص است. این دایره و تنوع باید بزرگتر و بیشتر شود و هنر انقلاب نباید خودش را محدود به سیاست زدگی و قومگرایی کند.
حتما در این فهرست و میان نامزدها چهرههایی بودند و هستند که کارهای فوقالعاده و قابلقبولی ارائه دادهاند اما نوع انتخاب و همچنین عدم اقناع افکارعمومی، یکی از آفتهای این مراسم است.
هنر انقلاب؛ دشت یا باغچه؟
ترکیب جذاب، مهم و البته سترگی است. «هنر» بهتنهایی و «انقلاب» بهطور جداگانه معنای سنگین و قابلتاملی دارند و حضور این دو کنار هم به اهمیت کار اضافه میکند. حالا این ترکیب عنوان جشنواره یا مراسمی است که قرار است یک فرد را بهعنوان نماد یا چهره سالانهاش انتخاب کند.
در چنین شرایطی و درحالیکه کموبیش از شرایط هنرمندان و دستهبندیهای فرضی و گاه بیهودهاش اطلاع داریم منطقی است که زمین بازی هنر انقلاب باید بزرگ و بزرگتر شود. این زمین باید بهاندازه هنر و انقلاب باشد و خروجیاش یک بستر لایتناهی است. بستری که نه طبق قاعدههای جشنوارههای سفارشی کار میکند و نه شبیه به دورهمیهای جشنوارههای سیاستزده است.
اتفاقا هنر انقلاب آنجایی است که میتواند و باید همه هنرمندان را سر یک سفره بنشاند و فارغ از اختلافات سیاسی یا حتی فرهنگی، فضا را برای خلق آثار جاودان در آسمان فرهنگ و هنر ایران آماده کند.
تبدیل این بستر یا دشت بزرگ به یک باغچه، خطرات و عوارض زیاد و سهمگینی خواهد داشت. فارغ از خالیشدن این سنگر از هنرمندان شاخص و کاربلد، نکته بعدی دستهبندیهایی است که جامعه هنری را دوقطبی میکند و یادمان است که پیش از این ضربات بدی از این دوقطبی مجازی یا واقعی خوردهایم.
در مراسم اختتامیه این برنامه در حوزه هنری میشد خروجی این نگاه را بهطور آشکار دید، جایی که اکثر مدعوین با یک پوشش و تیپ خاص بودند و خبری از هنرمندان شاخص در این مراسم نبود.
هنرمندانی که باید حس کنند اینجا خانه آنهاست و حتی اگر دعوت هم نشده بودند میآمدند و در دهه پنجم انقلاب، روح تازهای به این نگاه میدمیدند. هنر انقلاب یک باغ یا دشت وسیع است که نباید با نگاه سیاسی یا سیاستزده تبدیل به یک باغچه کوچک شود.
جای خالی موسیقی
یکی دیگر از نقدها به حاشیه راندن برخی هنرها و برجسته کردن برخی دیگر است. اینکه در این هشت دوره سهم سینما و ادبیات بیشتر بوده شاید طبیعی بهنظر برسد اما آیا واقعا در حوزه موسیقی اتفاق شاخصی نیفتاده است. انتخاب یک خواننده یا آهنگساز مغایر با اهداف این مراسم بوده و هست؟
آیا هنرمندی در این عرصه وجود ندارد که معیارهای انتخاب چهره هنر انقلاب را داشته باشد؟ صرف حضور صادق آهنگران میان نامزدهای این دوره تمام سهم موسیقی از این مراسم است؟
بیتوجهی به موسیقی، این شائبه را ایجاد میکند که شاید اولویت با برخی هنرهای دیگر است یا ازسوی دیگر هنوز نتوانستهایم هنرمند یا قطعهای در شاخص انقلاب اسلامی تربیت کنیم. گستراندن این بستر جدا از هنرمندان باید برای هنرها هم اتفاق بیفتد.
جهاد تبیین؛ هنر انقلاب
یکی از آن مفاهیم و امکانهایی که میتواند در جهاد تبیین به میدان بیاید و کمک کند اتفاقا همین هنر انقلاب است. این هنر انقلاب است که با استفاده از ابزار موجود و با تکیه بر شناخت نیازهای جامعه و همچنین مردم، میتواند در جهت روشنگری و شناساندن خدمات و ویژگیهای انقلاب اسلامی ورق را به نفع حقیقت برگرداند.
رابطه هنر و تبیین کاملا آشکار است و قرار نیست هر کدام در خدمت دیگری باشند. این دو میتوانند در کنار یکدیگر همافزایی کنند و خروجیاش بشود روشنگری برای نسلهای امروز و گوشها و چشمهای آنسوی مرزها.
این فرصت فروردینماهی را نباید به یک گروه یا برهه خاص معطوف کرد و از این فضا باید برای فعالیت در عرصه جهاد تبیین سود برد. فضایی که صرفا قرار نیست بلندگوی یکطرفه خدمات و گفتهها باشد و میتواند یک بستر مناسب برای گفتوگو و چالش هم مهیا کند.
سید مهدی موسوی تبار